نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

به شکل زیبایی تصادفی

Instagram
www.instagram.com/maddy.tu.ra

drafter/ English
dra-fter.blogspot.com

بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

کمبود

يكشنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۵، ۰۱:۵۴ ب.ظ

سلام

بنظرتون تو جاهایی که تو دانشگاه کارکردم(آزمایشگاه ها و کارگاه ها و نمایشگاه و ...) کمبود چی خیلی ملموس بوده؟

یعنی چه وسیله ای همه جا کمبودش احساس میشه؟

اگه حدس زدید؟

بله پیچ گوشتی.

شاید خیلی بی مزه و لوس به نظر بیاد این پست ولی یه چیز جالبی رو نشون میده که دانشجو ها اصلا به ابزار کارشون دقت نمیکنن. 

فرض کنید طرف توی دانشکده مکانیک میخواد یه رباتی بسازه میره "قطعه های مصرفی" که میخواد رو میگیره مثل پیچ، لولا، موتور و ... . بعد میاد میبینه ا مثلا آچار آلن نداره یا پیچ گوشتی بدرد نخور داره. باید بره دنبالش بگرده و از یکی بگیره.

یا مثلا تو برق طرف یه مدار میسازه امپدانس 200 گیگااهم رو اندازه بگیره. بعد میبینه ابزار کالیبره کردنش یا ورودی دادن بهش رو نداره و یا باید برد رو بندازه دور یا سمبل کنه بره.

ولی آدمای حرفه ای رو که میبینیم، مثل مهندسایی که کار جدی انجام میدن یا پزشکا یا آشپز ها(مثلا آشپزا رو گفتم که یه آشپزی بود چاقویی که باهاش کار میکرد انقدر تیز بود که من و شما اصلا نمیتونستیم باهاش کار کنیم، انگشتمونو از دست میدادیم تو کمتر از 10 دقیقه) یا ... همشون ابزار کارشون رو از بهترین نوع انتخاب میکنن (تا جایی که بودجه داشته باشن) چون داشتن ابزار نا مناسب "منابع رو از بین میبره" منابع میتونه یه پیچ باشه یه وقتی باشه و ...

آقای شکر آبادی بود اومده بود به بچه های آزمایشگاه میگفت که شما تا وقتی اجاره ندید نمیتونید کار درست انجام بدید. جا برا خودتون نیست و پولشم نمیدید پس وقت بینهایت دارید برای همین کارتون حرفه ای نمیشه.

ازین جور چیزا و... 

  • ظریف

انتقاد به خود

پنجشنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ۱۱:۰۴ ب.ظ

سلام


خوبه که آدم مغرور و ازخود متشکر نباشه خیلی. متاسفانه خیلی وقتا با این که این قضیه رو میدونم و سعی میکنم بهش پایبند باشم، ولی رفتارام یه جوری میشه که از بیرون کسی منو میبینه این حس بهش دست میده.

ازین که مرا تحمل میکنید متشکرم.


راستش اصن این پست رو برای این میخواستم بنویسم:

تو هر رفتار اجتماعی یعنی رفتاری که +1 نفر توش باشه ، یه بخشی از مراودات مربوط به تحمل کردن رفتارای بقیه میشه. ممکنه این خیلی کم و ممکنه خیلی زیاد باشه.

مثال هاش زیاده. خیلی زیاد. بالا خره بین هر دونفر آدمی یه رفتار پیدا میشه که یکیشون خوشش نیاد ازش.

قضیه اینه که من حس میکنم یه عیب بزرگی که دارم اینه که این رفتار های نا خوشایند بقیه برام رو خیلی کمتر از این که بقیه رفتارای منو تحمل میکنن تحمل ممکنه بکنم. ممکنه به زبون نیارما ولی شبش میام تو وبلاگ یهویی راجع به یه چیز چرت مینویسم. درحالی که بقیه انگار همون موقع صرف نظر میکنن.

ازین جهت میدونم این قضیه رو و سعی میکنم که درستش کنم.


ممنونم از شما که مرا تحمل میکنید.


---------------------------

این کلاسه که دارم، 4 ساعته با زمان برک و خب خیلی سخته انقدر حرف زدن برای من که عادت به آموزش ندارم. دفعه قبل حس کردم آخراش هوشیاریم کم شده و نمیتونم درست فکر کنم، این دفعه گفتم که یه قهوه اسپرسو بخورم بلکه اون رو جبران کنه.

حالا این به کنار

یه مشکل دیگه که دارم اینه که بعضی وقتا سرعت حرف زدنم از دستم در میره. واقعا سریع حرف میزنم اگه کسی سوال نپرسه.

این دفعه قهوه هه رو خوردم و با وجود ماشینی بودنش ولی خوب اثر گزاشت. خودتون حدس بزنید سر سرعت حرف زدنم چه بلایی اومد. یه جایی رسید که خودم یه لحظه فهمیدم 10 کلمه بر ثانیه دارم حرف میزنم. برگشتم کل قضیه رو از اول گفتم براشون بیچاره ها هم هیچی نمیگفتن :(

  • ظریف

زودتر!!!

دوشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۵، ۰۶:۲۴ ب.ظ

سلام

دو مدل راننده هستن که خیلی جالبن

اولی اونایی که یه صفحه کلاچ رو تموم میکنن که از کوچه پس کوچه ها برن و به ترافیک نخورن آخرش اگه دیرتر نرسونن آدمو حدود 30 ثانیه تا یه دیقه صرفه جویی کردن


دوم این راننده های (شخصی)صادقیه هستن که سر جلال وای میستن. 100 نفر هم برای جاهای دیگه باشن، شما حداقل 2 3 تا ماشین برای صادقیه میتونید ببینید که منتظر مسافره. یه جورایی "خود ماشین خطی پنداری" دارن انگار حتما حتما اون مسیرو باید برن حتی اگه مسافر نباشه!!


وبلاگ نویسی از مد افتاده یا بیان خلوت شده یا ؟! چون هر وبلاگی دنبال میکردم قدیما دو سه روز یه پست میزاشت ولی الان هر هفته اونم بعضیا یه پست میزارن... :(

  • ظریف

آن-تایم

يكشنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۵، ۰۹:۵۱ ق.ظ

سلام

اخیرا فهمیدم آن تایم نبودن هم چندان بد نیست. مثلا وقتی کسی آن تایم نرسه سر یه کاری، یا یه قراری، میگه ببخشید دیر شد همین. ولی کسی که منتظر مونده هی مشغله ذهنی داشته که این یارو الان کجاس و چرا گوشیشو بر نمیداره و چرا ملت ملاحظه(شک دارم تو املاش) نمیکنن و ... خیلی طرف اول کمتر ضرر میبینه.

دوم این که یه سری آدما هستن کلا ساعت و زمان سرشون نمیشه مثلا سه تا یا دو تا از دوستای دبیرستانم بودن با هم یه ساعتی قرار میزاشتن، با هم 1.5 ساعت دیر میرسیدن. با اینجور آدما معاشرت کردن == الاف شدن به همون مدت 1.5 هست.

  • ظریف

مهندس بیکار

پنجشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۵، ۰۷:۴۰ ب.ظ

سلام

متن زیر چندان شیرین نیست یکم، و همچنین نمیخوام بگم من خیلی مشمولش نیستم و خوبم و ... ، فقط نقد میکنم. و واقع نگرانه میگم.


جالبه که 99% درصد کسایی که دیدم دارن درس مهندسیشونو میخونن دوتا ویژگی مشخص دارن:

1- کپی کردن تکالیف و درس نخوندن

2- سر امتحان شب امتحانی خوندن


و جالب اینه که چیزایی که میشنوم اینه که زیر فشار درسا داریم فلان میشیم و درسا خیلی سنگینه و ...


حالا سوال اینه که کسی که اینجوری درس میخونه و انقدر ادعا داره، باکسی که درس نخونده چه فرقی داره ؟ مگه این علم شب امتحانی که دو ساعت بعد امتحان یادش میره چیزی بهش اضافه کرده؟


این همه ادعا برای چیه؟ یکم واقع نگری هم خوبه دیگه، تو که هیچ - و دقیقا هیچ - چیز مفیدی برای ارائه کردن ازین مدرکت نداری به چیت مینازی؟ ازون کسی که درس نخونده مگه چیز بیشتری بلدی که انتظار داری کسی استخدامت کنه و ... ؟ 


و هزاران جای مختلف که تو کشور مدرک میدن دست مردم و اسم مهندس رو اینجوری خز میکنن. بعد ما میشیم اولین کشور تو نسبت مهندس به جمعیتش 


"مهندس"


روز مهندس به همه "مهندسا" تبریک میگم

  • ظریف

فارسی

چهارشنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۵، ۰۶:۳۶ ب.ظ

سلام

امروز اولین جلسه سری دوم کلاسای ARM کوثر بود.

اتفاق شایان ذکری که افتاد این بود که یکی از دانشجو ها یا شایدم هنرجو میگن بهش، لبنانی بود و من اینوآخر کلاس فهمیدم. وقتی داشتم فایلا رو بهشون میدادم.

دوتا مشکلی که من دارم اینه که اولا صدام به صورت نرمال خیلی پایینه و وقتی برای کلاس حرف میزنم عملا داد میزنم و آخرای کلاسا دیگه صدام درست حسابی در نمیاد از حنجرم و دومی اینه که خیلی سریع حرف میزنم.

این بنده خدا که گفت زبون اصلیش فارسی نیست و یکم بعضی چیزایی که گفتم رو نمیفهمید خیلی متحولم کرد.انقد متحول شدم که خودمم نمیتونستم فارسی صحبت کنم درست حسابی و دیگه به جای این که خود به خود کلمه تولید کنم سر هر کلمه فکر میکردم و چک میکردم خیلی محاوره ای نباشه و درست تلفظش کنم. بهش گفتم حتما حتما حتما بهم بگه که جاییش رو متوجه نشده چی گفتم.

تجربه واقعا عجیبی بود!!! تا حالا اینجوری نشده بود. همیشه مثلا کلاس یا مطلب انگلیسی بود و ما یه جاهاییشو نمیفهمیدیم. یا مثلا داشتم به این فکر میکردم ما وقتی انگلیسی میحرفیم کسی که Native هه نظرش چیه... کلا جالب بود

  • ظریف

جلسه اول

دوشنبه, ۲ اسفند ۱۳۹۵، ۰۹:۴۷ ب.ظ

سلام 

امروز به صورت جدی جلسه اول گروهی بود که قراره باهم مبدل 1500 وات 30 ولت کاستومایز شده ی اون شرکته رو بسازیم. جلسه خوبی بود. امیدوارم خدا بیشتر کمک کنه و بخوبی پیش بره.

چیز واقعا دوست داشتنی ای خواهد بود.

شمام دعا کنید :).

  • ظریف

Active Bridge Rectifier

يكشنبه, ۱ اسفند ۱۳۹۵، ۱۰:۵۵ ب.ظ

سلام

یه مساله ای که چند روزیه باهاش درگیر بودم این بود که قرار بود که برای طراحی یه مبدل AC/DC فکر کنم. موضوعی که بهش برخوردم این بود که جالب بود که در 1500 وات نزدیک 20 وات روی پل دیود تلف میشد. نمیگم درصد زیادیه ولی خب یجورایی حس کردم یکم زیادیشه. همین شد که سرچ کردم ببینم که چجوری میشه که این موضوع رو حل کرد توی اولین سرچایی که کردم به مبدل Active Bridge Rectifier رسیدم. راستش خب خیلی سادس مشخصه که اگه میخوایم به جای این که روی یه دیود که حداقل 0.5-0.8 ولت میفته یه کار دیگه ای بکنیم همیشه جواب ماسفته.

منتها قضیه اینه که درایو اون ماسفتا خب سخته. کلی مدار رو بیشتر میکنه ولی به لطف مهندسای شرکت Linear که یه آیسی زدن که بدون قطعات خارجی تقریبا این مشکل رو حل میکنه، این انتخاب برامون ممکن تر میشه.

این لینک به خوبی این مقایسه رو انجام داده و عکس رو هم ازونجا کش رفتم.

http://powerelectronics.com/pmics/lt4320-ideal-diode-bridge-controller-cuts-power-dissipation-improves-efficiency

---------------------------

امروز به علی میگفتم.

همیشه میشنیدم جوونا بعد تموم شدن درسشون تا وقتی کار تمام وقت پیدا نکنن تا لنگ ظهر میخوابن، ولی با خودم میگفتم نه! من که کارم درسته سریع میرم یه کاری رو دست میگیریم و اصلا به اینجا ها کشیده نمیشم ولی خدا شاهده که یه کاری رو سه هفته وقت داشتم انجام بدم و دارم بعد سه هفته ساعت 10 صبح بیدار شدن (تقریبا نه همش ولی بیشترش) روزای آخرش انجامش میدم. اونم با 1000 بدبختی. 

ولکن اینچیزا برا همسایه نیست سر خود آدمم میاد. خدا کمک کنه ! البته تقصیر خود آدمه بیشتر...

(تقصیر هوا هم هست تقصیر اینم هست که بعضی وقتا خوابایی که تو REM های 5 ام و 6 ام و بالاتر(بعد 7.5 ساعت خواب) میبینیم جذاب تر از واقعیته، تقصیر کلاسایی هست که اولیشون ساعت 16 شروع میشه و ... ولی تقصیر خود منم هست)

----------------------------

یادمه دکتر آسایی وقتی داشت یکم راجع به سوییچا میگفت، گفتن که مثلا آخرای زمان تحصیل ما که MOSFET ها تازه داشتن میومدن فلان شد. گفتم چجالبه که آدم یه مدل تغییر تکنولوژی رو حس کنه. حالا برای ما هم همین داستان پیش اومده تکنولوژی SiC (سیلیکون کارباید) داره میاد ما شاهد تولدش و ورودش به طراحی های جدید هستیم.... حداقل یه چیزی داریم بعدا برا جوجه ها تعریف کنیم 

  • ظریف

باهدفتر

دوشنبه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۵، ۰۱:۴۷ ق.ظ

سلام

نمیدونم شما شاید جزو  ضمیر اول شخص جمع متن زیر نباشیدا ولی خب...

نمیدونم چرا فکر میکنیم همیشه وقت داریم. تا وقتی که وقت داریم یعنی خیلی کار زیادی انجام نمیدیم. اگه یکی بهمون بگه که حداکثر 5 ماه دیگه وقت داریم تا تموم بشه قضیه، چقد سبک زندگیمون عوض میشه؟ 

فکر کنم خیلی عوض بشه. یادمون بیاد که چه کارایی رو میگفتیم حالا وقت هست، چه کارایی رو میگفتیم که از شنبه هفته بعد شروع میکنیم و ... 

سوال اینه که دیوار نامریی که جلومونه و آخر خطمونه و نمیبینیمش کجاس؟

اگه نزدیک باشه چی؟

توی فیلم اینتراستلار یه جاییش، برای یه مدت طولانی سفینه رو ترک میکنن و یکی از فضانورد ها توی سفینه میمونه. اصولا باید خودشو فریز میکرده که این گذشت زمان پیرش نکنه ولی وقتی برمیگردن میبینن پیر شده. ازش میپرسن چرا نخوابیدی؟ گفت خوابیدم. چند بارم خوابیدم ولی دفعه آخر دیدم که بهتره زمانمو با خوابیدن تلف نکنم و یکاری بکنم.

ممکنه ترجمه کلمه به کلمش نباشه ولی خب چیزی که بعد 20 بار دیدن فیلم یادم مونده این بود. ربطی نداشت به بحث ولی مربوط به خطه بعده که ربط داره به بحث :)

یه مدیری داشتیم توی راهنمایی بنده خدا خیلی دلسوز بود. میگفت که خیلی نخوابید، درس بخونید، چند وقت دیگه میرید یه جایی انقد میخوابید که حوصلتون سر میره :) از روی شوخی میگفت.

-----------------

جالبه نمیدونستم "بنده خدا" یه جور تیکه کلاممه، تو کاراموزیم کس دیگه ای که همونجا بودیم گفت این چیه میگی به جای ضمیر "اون" حس نمیکردم خیلی کلمه عجیبی باشه، گفت که جالبه چون هر کسی بنده خداس و ... من فکر میکردم خیلی چیز نرمالی باشه گفتنش ولی خب گویا یکی پیدا شدش که نشنیده بود اینو :))

حس جالبیه یکی به آدم یه تیکه کلامی رو یاداوری میکنه.

هرچند بعد اون یاداوری هر دفعه کاربرد اون تیکه کلام براش سخت تر میشه!

------

همین دیگه طعنه ای بود به خودم.

  • ظریف

شام آمریکایی

چهارشنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۵، ۰۸:۴۰ ق.ظ


سلام

یه روز صبح آزمایشگاه فوتونیک بودم و کاظم داشت برای خودشو یکی دو نفر دیگه صبحونه درست میکرد. میشنیدم میگن این صبحونه آمریکایی چی شد و کی حاضر میشه؟ (دیدم که داشت تخم مرغ و ... درست میشه) گفتم که چرا بهش میگید صبحونه آمریکایی گفت اینو اولین بار تو یه رستوران بین راهی تو رشت خوردیم اونجا زده بود اسمشو آمریکایی. حالا اینا بهش میگن آمریکایی رشتی :). اون روز صبحونه خورده بودم و یه لقمه ازش زدم واقعا خوب بود.

دیشب که مجبور شدیم آزمایشگاهشون بمونیم یکم لحیم کاری کنیم، گفتم ازون صبحونه آمریکاییا برا شام درست کن.(ساعت23:15)

مواد لازم برای 2 نفر گشنه :) یا 3-4 نفر همینجوری

4 تا تخم مرغ

2 تا پنیر خامه ای(گویا یکی هم کافیه)

یه بسته کوچیک قارچ(حدود 10-15 تا قارچ)

اینجوریه که قارچ رو خورد میکنید به قول معروف نگینی

کف ظرف میریزید میزارید آبش بره یکم

بعد روش پنیر خامه ای میریزید و میزارید تو اجاق ماکرویو

بعدش که یکمم اون اونتو موند هل میدید موادو به طرف ظرف که نصف ظرف خالی بشه و بقیه ظرف رو تخم مرغ میریزید. و حتما زرده های رو میزنید باز بشه وگرنه تو ماکروویو میترکه!

همین دیگه میزارید دوباره بقیشون هم بپزه با هم 

بعدشم نوش جان!!


پ.ن.1 آدم این استعدادا رو تو دانشگاه میبینه به وجد میاد. یه بارم آقای مرسلی با تخم مرغ دوتا چیز درست کرد که واقعا یکی از بهترین مزه های زندگیم بود

پ.ن.2 فکر کنم تو پست قبلی راجع به  Arrival زیاده روی کردم. چون 2 نفر خوششون نیومد و 1 نفر خوشش اومد. البته من سر حرفم هستم.

  • ظریف