نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

به شکل زیبایی تصادفی

Instagram
www.instagram.com/maddy.tu.ra

drafter/ English
dra-fter.blogspot.com

بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

۱۵ مطلب در بهمن ۱۳۹۶ ثبت شده است

کچاپ

شنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۶، ۰۸:۱۹ ب.ظ

سلام

یجایی نوشته بود کاشکی میشد از کچاپ بخاطر تمام غذاهای غیر قابل خوردنی که قابل خوردن کردشون تشکر میشد کرد.

----------

راستی خداروشکر بعد از یه چند روز سکوت ترسناک از سمت دانشگاه و استاد با دیفرم موافقت شد افتاد برای اول می اگر اشتباه نکنم که میشه ۱۱ اردیبهشت. وای خدا این ماهاشون چقدر سخته

  • ظریف

سردرد

پنجشنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۶، ۰۷:۱۶ ب.ظ

سلام 

خدا میدونس چقدر دلم برای سر درد سینوزیتی تنگ شده بود برا همین ۷ ساعت و ربعه دارم ازش لذت میبرم. جای این یه چند هفته که خبری ازش نبود

  • ظریف

بو

دوشنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۶، ۰۷:۳۹ ب.ظ

سلام

یجوری یکی از لباسام بوی سیگار میداد خودم به خودم شک کردم.

......

حراست دانشگاه عالیه. روزای عادی در دانشگاه عین ... بازه هر کسی میخواد میاد و میره. خدا نکنه یه تعطیل رسمی یا ... ای بشه. مثلا فرقی نمیکنه جمعه/برف/شهادتی چیزی/... بدون کارت یجوری راه نمیدن که انگار مثلا دم سوله نگهداری موشک دارن ورود خروج چک میکنن. واقعا قانونشون رو وقتی مینوشتن چی زده بودن رو خدا میدونه. 

....

البته وقتی میگی دانشجوی برقی میفهمن زندگی‌ نداری و تو ۵۰ درصد موارد کارت چک نمیکنن. اینم جالبه. 

.......

امروز اسپیسر M4 یافتم :) یه مغازه ای هست توی توکل که کلا هر مدل اسپیسری رو داره حتی استوانه ای هم داره. خدایا مرسی

.... امروز ویزای شاید ۱۰ نفر اومد. باشد که از مقربان باشیم.

  • ظریف

برف؟

يكشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۶، ۰۲:۲۲ ب.ظ

سلام

عجب برف خفنیه.

دقت کردید مردم هیچ کدوم وظیفشون نمیدونن دم خونشون رو پارو کنن؟ انگار نه انگار فردا یخ میزنه با مغز میرن زمین

.........

این کلاه پشمالوهه که خریدم با اختلاف زیادی به مفیدترین چیزی که براخودم خریدم تبدیل شد

امروز دیدم برف میاد رفتم بیرون امام حسین یه بادگیر ضدآب بخرم که عین گربه ی خیس نشم. موقع برگشت یه سر رفتم‌ حسن آباد یکم پیچ مهره برای حسن بگیرم. ازونجا گفتم خب یه سر امام خمینی هم برم که سیلیکا ژل بگیرم چون بین امام خمینی و حسن اباد بود دفترش.

رفتم خلاصه و دفترش تخته شده بود. و پیاده رفتم تا امام خمینی 

گفتم تا اینجا پیاده اومدم یه سر ناظم الاطبا هم برم ببینم چشکلیه.

اشتباها خیابون جنوبیشو رفتم. خیابون جنوبیش بیشتر عایق و شیلینگ و چیزای سیالاتی داره. یادم اومد شیلنگ نیوماتیکی هم میخوام و گرفتمش. برگشتم شمالیش و عجب جای مضخرفی بود. عجیب نیست این مکانیکیا خیلی آچار بدست توشون کمه. یه کوچه به عرض یک متر و مغازه های خسته.

برگشتم ازونجا و ناصرخسرو رفتم شاید سیلیکا ژل پیدا کنم و پیدا هم کردم. :)

برگشتم بالا و رفتم سمت مترو یادم اومد خیابون فردوسی یه بار سفارش داده بودم ولی فاکتورشو قرار بود پیک کنه نکرده بود و گرفتمش و برگشتم مترو

خلاصه بادگیره و کلاهه و دستکشه که گرفته بودم رو یه تست اساسی نفوذ آب و عایق بودن گرما کردم. پرفکت جواب دادن.

  • ظریف

آزادی عمل

چهارشنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۶، ۰۹:۰۷ ب.ظ

سلام 

یه جایی از زندگی هست که آدم میفهمه میشه رفت قنادی و شکلات و آبنبات ازینایی که تو پذیرایی استفاده میکنن بخره. بدون دلیل خاصی! یعنی لازم نیست تو خونه باشه و یا تو مهمونی باشه... نمیدونم حس میکنید منظورمو ؟!  خیلی جالبه. 

البته ابنبات دوس ندارم ولی شکلاتای مایل به تلخ اگه دندونم درد نگیره ... وای خدا...

  • ظریف