به ارتباط زن و مرد برمیگردد
دو موجود هوشمند این سیاره زن و مرد هستند
متفاوت اند.
برخی گفته اند مرد ها از مریخ آمده امد و زن ها از ونوس
ولی آنچه میبینیم این است که هر دو از شکم زن بیرون می آیند
با درد بسیار و زمان قابل توجه
ارتباط این دو موجود در حیوانات نیز وجود دارد
در تکامل هدف این بوده که بقا ادامه داشته باشد
با کودکانی قوی تر از والدین
در گونه ای هشت پا، مادر در کنار تخم های متعدد مدت زیادی میماند
و آنها را ترک نمیکند و چیزی نمیخورد
تا مرگش فرا رسد
در واقع زاد و ولد را به عنوان اوج و هدف زندگی میداند و در آن راه میمیرد
در پرندگان، مادر روی تخم ها میخوابد،
تخم هایی که ناشی از جفت گزینی با پرنده ی نری بوده
که بهترین آواز را از خود نشان داده
و بهترین خانه را برای خود ساخته
و رقابت کرده
و بعد از شکست تخم ها به جوجه ها غذا میدهد
و آنها را تمیز میکند
تا آماده ی پرواز اول خود شوند
نقش های مشابه در گونه ها دیگر هم وجود دارد
همه برای تکثیر گونه ی خود تلاش میکنند
و نقش مرد و زن به صورت زیر تعریف میشود
زن: حمایت گر از بچه ها و نقش تولید مثل را به عهده دارد
مرد: رقابت و کسب صفات و ویژگی هایی که او را از نر های دیگر متمایز میکند
در حضور زن است که مرد برای خود هدفی پیدا میکند بجز بقا
و بدون مرد، زن نمیتواند به تولید مثل بپردازد و کافی نیست
حال در جامعه ی انسانی که مسائل زیستی حل شده است
مثلا نیاز به غذا و بقا بسیار ساده تر حل میشود
و یا تولید مثل الزاما تابع صفات فردی نیست
و ارزش های خود ساخته مانند پول و قدرت در کنار ارزش های زیستی قرار دارند
و کلمات میان انسان ها در جریان هستند و حامل پیام ها هستند
و رفتار از انسان ها بروز پیدا میکند و که در جواب به رفتار دیگران است
نمیتوان مسائل را به این سادگی نگاه کرد
ذهن انسان قدرتمند است و حامل یگانگی است
یعنی هر کسی در ذهن خود مرد و زن است
هر کسی به همراه پدر و مادر و فامیل خود در ذهنش زندگی میکند
آگاه یا نا آگاه
و در ارتباط بین دو موجود به پیچیدگی انسان
پیچیدگی هایی به وجود می آید که در یک لایه بالاتر از لایه ی زیستی
خود را بروز میدهد
انسان حامل دو طبقه میشود
طبقه ی زیستی و طبقه ی ذهن
در ارتباطات انسان ها موضوعی به نام قدرت نیز حضور دارد
که با آن ارتفاع نسبی این طبقات مشخص میشود
در ظاهر طبقه ی زیستی حامل اطلاعاتی است که بسیار حیاتی است
و در نگاه اول منتقل میشود
از جمله ساختار بدن، رنگ پوست، ظاهر صورت و سر و ..
و به خودی خود حامل ارتفاعاتی در ابعاد مختلفی است
که ارزش گذاری آن برای هر شخص متفاوت است
با کمی گذر از سطح و برقراری ارتباطات انسانی
آنچه در طبقه ی ذهن وجود دارد بروز پیدا میکند
الگو های رفتاری، تراما ها، بایاس های فکری و ...
خود را نشان میدهند
و همچنین صفات خارجی نیز خود را به این مجموعه اضافه میکنند
شبیه یک میز با ارتفاع خاص که بر روی آن مجسمه های مختلفی است
این مجسمه ها از شغل و مسائل مالی تا طرز بیان و سیاست میتواند متفاوت باشد
و در مصاحبت خود را بروز میدهد
حس قدرت طلبی به این منظور است که ساختار اجتماعی انسان
تاکید بر این دارد که جایگاه افراد مشخص شود
و اینگونه نظمی بر جمع غالب شود
که ساختار های مختلف و میزان آشوب تابع شرایط محیطی است
حال در اتم و ملکول های این اجتماع،
جایی که بنیادی ترین رفتار این دو گروه گونه ی انسان بوجود می آید
جزییات بسیاری نهفته است که روی هم کل را تحت تاثیر قرار میدهند
اتم های اجتماع در قدم اول ارتباط زن و مرد درون ذهن هر شخص است
ادامه ی داستان در قسمت بعد