نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

به شکل زیبایی تصادفی

Instagram
www.instagram.com/maddy.tu.ra

drafter/ English
dra-fter.blogspot.com

بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

جلوه دیگری از کریسمس

چهارشنبه, ۴ دی ۱۳۹۸، ۰۷:۳۸ ق.ظ

 

 

سلام

 

چون به ایام کریسمس نزدیک هستیم(توشیم البته) یه پست کریسمسی بزارم.

 

احتمالا با شنیدن کلمه شب کریسمس همچین صحنه ای تو ذهنمون میاد.

کریسمس موجود عجیبیه. یک فرهنگ و آیین خاصیه که المان های عجیبی داره.

رنگ های سبز-فرمز-سفید.

جوراب هایی که بالای شومینه آویزون میشن و توشون هدیه گذاشته میشه برای هر کسی.

درخت کاج

کادو هایی که توی جلد قرمز و نقطه های سفید بسته بندی شدن - یا طرح های دیگه ولی با همچین رنگ بندی ای

بابا نوئل که یه پیرمرد با لباس قرمز و سفید هست و سورتمه ی هدیه هاش رو گوزن هایی میکشن که پرواز میکنن و بینی قرمز دارن. 

Elf ها که موجودات افسانه ای هستن که برای بابا نوئل توی قطب شمال کار میکنن و هدیه درست میکنن.

از اون طرفم که داستان حضرت عیسی رو داریم.

خیلیا سخت نمیگیرن که دقیقا اینا از کجا به هم وصل شده ولی اخیرا که داشتم دنبال ریشه ی این چیزا میگشتم چیز جالبی پیدا کردم.

 

 

داستان خیلی جالبی هست که برمیگرده به این قارچ Amanita Muscaria

این قارچ قرمز با نقطه های سفید روش رو احتمالا خیلی دیدید. حداقل تو بازی ماریو و توی کارتون ها باید دیده باشید.

نکته خاصی که این قارچ داره اینه که قارچ Psychedelic ای هست و خاصیت توهم زایی و روان گردانی (ترجیح میدم بگم روان نشانی) داره. رنگ های سفید و قرمز این قارچ تو ذهنتون باشه و این که تو جنگل های کاج تو سیبری در میاد هم داشته باشید. درخت کاج - رنگ قرمز

 

حالا تو سیبری، مردمی زندگی میکردن که آیین خاصی داشتن. روحانی های این مردم که به طور کلی به این جور آدما  Shaman میگن، از طریق خوردن این قارچ ها به دو طریق 

1- مستقیم - که خطرناکه چون قارچش کمی سمیه و باید قارچ خشک بشه

2- نوشیدن ادرار گوزن هایی که این قارچ رو میخوردن. سم تو این پروسه تو بدن گوزن خنثی میشه و ماده توهم زا باقی میمونه. 

(نمیدونم کدوم روش آسون تره :)) )

به بالا وصل میشدن. این مکانیزم استفاده از مواد روح نشان در سر تا سر کره زمین از روش های اولیه مردم برای ارتباط با عالم دیگه بوده. تحت تاثیر این مواد، اگر به اندازه کافی و درست مصرف بشه، شخص به حالت مرگ میرسه ولی نمیمیره. نفسش یا Ego اش دچار مرگ میشه و به مدت چند ساعت یک انسان بدون نفس میشه که شرایط خاصیه و تو اون میشه کارای عجیبی کرد و چیزای خاصی رو دید. ضعیف کردن نفس با روزه گرفتن و مدیتیشن های طولانی و تکنیکای باز کردن چشم سوم هم تا حدی به وجود میاد ولی خیلی سخت تره ولی موندگار تر. دلیل این که دین های جدید تر به این تکنیک ها اعتقاد بیشتر داشتن هم این بوده که به صورت سبک زندگی در میاد و بعد 8 ساعت اثرش از بین نمیره... 

تو این شرایط اگه شخص آدمی باشه که کار بدی کرده باشه واقعا زجر میکشه و تا تک تک کار هاش بهش نشون داده نشه قارچ دست از سرش بر نمیداره. برای همین Shaman ها آدمای خیلی خاصی هستن که معمولا دور از قبیله زندگی میکنن تا تعاملشون با بقیه کم باشه و یخورده هم اسکیتزوفرنی دارن. کسایی که اسکیتزوفرنی دارن معمولا تو این قبیله ها تو دورانی که جوون تر هستن توسط شامن قبیله تعلیم داده میشن و بعدا جای شامن اصلی رو میگیرن که از چیزای جالبیه که تو تمدن های جدید تر که از طبیعت فاصله گرفتن خیلی تغییر کرده.

 

 

اگر آدم خوبی هم باشه معمولا حس های خوبی از جمله عشق و رنگ های زیبا و نزدیک شدن به طبیعت و ... رو تجربه میکنه.

 

ولی شامن ها معمولا به هدف سیر و سلوک توی عوالم دیگه یا ارتباط با موجودات غیر مادی(یه نمونه اش Elf ها که مطرح شد) این قارچ ها رو مصرف میکنن که کلا یک بحث جداست. 

 

روز 21 دسامبر خونه های تو سیبری تا سقف زیر برف میرفته و شامن ها از برفی که دور و برخونه نشسته بالا میرفتن و از دودکش خونه برای مردم قارچ مینداختن. چرا 21 دسامبر؟ چون یلدا یا winter solistice روز بسیار مهمی بوده. روزی که دیگه از این تاریک تر نمیشه و امید دوباره برمیگرده که تابستون و سر سبزی دوباره در راهه.

مردم هم این قارچ ها رو توی جوراب کنار شومینه آویزون میکردن تا تو چند روز آینده خشک بشه.

بعد روز کریسمس قارچ ها رو در میوردن و میخوردن و کسایی که آدمای خوبی بودن کلی حس خوب تجربه میکردن و آدمایی که بدی کرده بودنم یا نمیخوردن یا اگه میخوردن جلوی همه ی کار هاشون باید وای میستادن و زجرش رو تحمل میکردن. یا پدر و مادر برای بچه هه یه تیکه ذغال توی جورابش میزاشتن بجای قارچ.

 

تو عکسی که گزاشتم دو تا شامن مختلف این قبایل رو میبینید.

سمت راست لباس قرمز و نقطه های سفید و قارچه گنده جلوی خانمه

سمت چپ هم شامنی که شکل بابانوئله عملا.

 

خلاصه که اینم ریشه ی فرهنگ غنی کریسمس.

کانال After skool تو یوتیوب یه ویدئو داره که اگه دوست داشتید ببینید.

 

خلاصه که با برخورد تمدن های شمالی و تمدن هایی که مسیحی بودن اتفاقات جالبی افتاده.

مثلا یه نوع دیگه این برخورد:

توی خیلی فرهنگ ها قارچ ها موجودات خاصی به حساب میومدن.

از اون جایی که همه چیز از زمین در میاد، زمین نقش مادر همه رو داشته

ازون جایی که بارون زمین رو بارور میکنه، بارون نماد منی خدا بوده از عرش خدا 

و مساله جالب اینه که توی رعد و برق قارچ ها در میان. به طوری که مثلا تو عربی میگفتن قارچ ها دختران رعد و برق هستن. خلاصه که قارچ ثمره ی بارور شدن زمین باکره توسط خدا بوده. 

 

به رنگ و ساختار لباس دقت کنید

 

حضرت عیسی و قارچ

 

شیشه کاری هایی که روشون قارچ معلومه.

برخورد این مسائل فرهنگی با داستان حضرت عیسی که دوباره بکارت یه خانم حامله مطرح بوده احتمالا قدیم ها باعث این شده که اینا بگن عه، این همون داستان حضرت عیسی است و این فرهنگ ها رو بیارن قاطی کریسمس کنن. بعدم کم کم از طرف کلیسای کاتولیک قارچ ها از کل مراسم ها حذف شدن(چون چرا که نه، وقتی میشه به مردم قانون خوروند چرا بهشون چیزی که میتونن تجربه کنن بدیم؟) درحالی که هنوز اثرات خیلی زیادی از قارچ ها تو همین کلیسای کاتولیک هست. توی معماری ها، لباس ها و...

 

داستانی داریم روی این سیاره.

  • ظریف

نظرات (۲۰)

آقا من لایک می کنم میرم :) 

پاسخ:
ممنونم:)

قارچانه جالبانه :)

آقا هرکی برای ریشه کریسمس میاد یچیزی میگه کدوم اصلیشه؟

 

پاسخ:
خود داستان حضرت مریمم حتی تو قرآن و انجیل تفاوت های زیادی داره.
این قسمتاییش که من گفتم، خوبیش اینه هنوزم هست. 

بارون منی خدا!😐😐😂😂😂😂

واقعا این خیال پردازی انسانی خیلی گاهی وقتا داغون میشه دیگه😐

😂😂😂 خیلی خنداره خدایی ، فکرشو بکن ...😐😂😂😂

 

پاسخ:
:)) آره آدما خیلی جالبن.
ولی از یه طرفم جهان بینی آدم ها رو نشون میده که چی بوده. من خودم رو جاشون می‌زارم میبینم چه باحال فکر میکردن. حتی بعضی وقتا برای درخواست بارون توی زمین کشاورزی سک/س میکردن

اوووخ چقدر خنده دار  بود قاطی پاطی شدن اینا باهم و یه مراسم مذهبی ازش بیرون بیاااد

 

 

پاسخ:
:)) حالا ازین داستان زیاده اگه بتونم بنویسم؛))
  • الهه آبان
  • عجیب و  جالب بود!

    قشنگ همه‌چی رو به همه چی ربط دادن:))))

    ولی چون ما هم آدمیم، می‌فهمیم چرا این کارو کردن!

    پاسخ:
    آره بازی واقعا طرز فکر آدما. یه رابطه منطقی، یه الگو از این که چجوری زمین محصول میده پیدا کردن. ازون ور هم فرهنگ هایی که چیزای مشترک داشتن چیزای جالبی درست کردن :))

    چه جالب بود، خوشمان آمد! =) 

    پاسخ:
    ممنونم :)) 

    فقط می‌تونم بگم عجب!!!

     

     

    پاسخ:
    حالا یکی دیگه هم می‌خوام بنویسم ولی اطلاعاتی کامل نیست اونم جالبه 

    عجب!!! 

    پاسخ:
    :))
  • مائده ‌‌‌‌‌‌‌
  • چقدر جالب بود^_^

    من یه دوره ای رفته بودم کلاس پرورش قارچ! و این آمانیتا موسکاریا و ویژگی هاش رو یادم بود و واقعا چقدر عجیب.

    پاسخ:
    چه جالب که اینا رو درس دادن بهتون.
    ایشالا قانونی بشه شما اولین کسایی باشید که میکارید:))
  • دچارِ فیش‌نگار
  • خلاصه اش چی میشه؟

    اینش واقعیت داره که با رعد و برق قارچ ها از زمین خارج میشن

    پاسخ:
    خلاصه برمیگرده به همین که چند وقته دارم میگم یه چیزایی هست که نشون میده هیچ کسی هیچی نمیدونه :))) خیلی جا برای اکتشافات تو این عوالم هست و خوبی اینترنتم اینه که دیگه راز ها سکرت باقی نمی‌مونن. که بزودی تو ۱۰ سال آینده این چیزا مورد بحث خواهند شد و دین ها و علما باید پاسخگو باشند. چون چیزیه که هر کسی می‌تونه تجربه کنه.

    چه عجیب

    پاسخ:
    :)) خیلیی

    مشتاق خوندنش هستم

    پاسخ:
    ممنونم
  • دچارِ فیش‌نگار
  • یعنی اون گوزنا هنوز اونجا هستن که بشه تجربه کرد؟

    پاسخ:
    آره الآنم انجامش میدن ولی قارچ های غیر سمی تر هم هست که نیاز به اون کار نداشته باشه. این قارچ خیلی خطرناکیه

    مسیحیت کلا از هرجایی یکم چیزمیز برداشته قاطی خودش کرده: میترائیسم، بودائیسم، فلان،..‌. الانم که این! یعنی می‌خوام بگم که جالبه. یه‌جور جمع‌بندی یا کلکسیون انتخابی از آیین‌های کهن که از طریقش میشه به این رفرنس‌ها دست پیدا کرد.

    چیزی که خیلی برام عجیبه اینه که چرا هیچ‌وقت این سوال به ذهنم نرسیده بود که این سمبل‌های به شدت بولد و عجیب چرا تو کریسمس وجود دارن؟! چه‌کسی و چرا اینا رو وارد کرده؟

    +از طرفی خیلی هم یاد فیلم Mother افتادم. همین مبحث خدا و زمین و اینا رو خوب درآورده بود.

    خیلی جالب بود. ممنون از اشتراکش. اه اصلا کلی نکته یادم آورد از همه‌جا. فایده نداره باید لینکش کنم. |:

    پاسخ:
    جالبه! 
    آره مادر خیلی فیلم سمبلیکی بود باید دوباره ببینمش. خیلی رفرنس های انجیلی داشت.
    :)) خواهش میکنم اگه چیز جالبی پیدا کردید به اشتراک بزارید استفاده میکنیم!
  • علی علوی
  • میگم جسارتا الان کارایی گل و ماری و حشیش و بنگ و شیشه و ... شبیه به همین قارچاس دیگه ؟؟؟

     

    حاصل پژوهشت جالب بود ، نشون میده محققی . خسته نباشی.

    پاسخ:
    من یه پست راجع به تفاوت همه ی اینا با هم نوشته بودم که فعلا پیش‌نویس کردمش چون جالب نبود گویا.
    گل همون ماری‌جوانا است و اسم درستش cannabis یا تو فارسی گل درستشه.
    حشیش یه فرآورده جانبی از گل هست که خاصیت ریلکس کردن داره. خود گل ذهن رو درگیر می‌کنه و سرعت پردازش مغز بیشتر میشه و حس ها تقویت میشن. مثل حس چشایی یا لامسه. ولی حشیش بیشتر تو بدنه و ریلکس می‌کنه.
    بنگ هم اسم هندی نوشیدنی ای هست که چربی داره و توش گل اضافه شده. مثل شیر پرچرب. اثرش از دود کردن گل خیلی بیشتره و زرتشتی ها تو مراسم مذهبیشون استفاده میکردن. تو هند هم که مشخصات خیلی استفاده میشه
    شیشه یه ماده مخدر صنعتی تو خانواده محرک هاست مثل نیکوتین و کافیست و خیلی اعتیاد آوره. اینجوریه که شخص ۲ روز انرژی خیلی زیاد داره و بعدش میفته زمین و دوباره نیاز داره. مغز رو از بین میبره و دندونام می‌ریزه و کلا چیز فاجعه ای هست.

    ارااادتت

    مواد توهم زا به عالم بالا وصل میکنه؟!

    به نظرم همه چیز برمی گرده به قدرت تلقین آدما. 

    پاسخ:
    کمی جستجو نشون میده همه ی دین ها و حتی تکامل انسان ها از طریق این مواد حاصل شده. تئوری stoned ape لینک خوبی بین میمون ها و ما درست می‌کنه.
    کاری که چیزایی مثل این قارچ ها میکنن اینه که ارتباطات زیادی تو مغز درست می‌کنه و بخش تشخیص الگو و زبان مغز رو فعال می‌کنه. این که نفس رو از بین میبره هم باعث میشه به هوشی که همه چیز رو از سنگ و چوب و گربه و ... وصل کرده متصل بشه شخص و احساس کنه که چیزی بیشتر از یه نفر بدون هدف تو این دنیاست. ازین جور چیزا. 
    ولی خب ثابت کردن این که آیا همش تو مغزه یا نه یکم سخته و به صورت فردی ثابت میشه. وقتی که اطلاعاتی رو دریافت کنه هیچ وقت نمیدونسته. حالا فرصت بشه انواع حالاتی که تجربه میشه رو مینویسم. چون افراد زیادی تجربه کردن میشه قبول کنید یا اگه همچنان شک دارید میشه امتحان کنید ؛)

    من خیلی اشتباه بکنم که بخوام امتحان کنم :)

    پاسخ:
    :)) راه ساده ترش پس خوندن تجربه بقیه است :) 
  • جناب منزوی
  • فقط اسم ما بد دررفته که شدیم جهان سوم :)

    پاسخ:
    :)) حالا چیزای باحال تر هم هست باید یکم مرتبطشون کنم

    عه خونده بودم اش که اما از اون جا که حافظه دوووری در جست و جوی نمو رو دارم یادم نبود. الان خوندم یادم اومد!

    و هم سایه ای که شاید هیچ وقت نبینی! "لا ادری۱۰۰" شاید موضوع توهم و تلقین انسان نیست. تلاش او برای یافتن هست. برای رسیدن.

    پاسخ:
    :)
    تلاش خوبیه. امیدوارم بره جلو و خوب به چیزی که میخواد برسه..

     راه های رسیدن متفاوته اما نهایتا همه محکومیم به رسیدن.

    مثل آخر فایندینگ دوری! از هرکدوم از راه هایی که سنگ ریزه ها رو گذاشتن بریم می رسیم به یه نقطه، خونه، جایی که به اش تعلق داریم : ).

    پاسخ:
    اومدیم و ریز ریز شدیم تا دوباره یکی بشیم!
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی