نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

به شکل زیبایی تصادفی

Instagram
www.instagram.com/maddy.tu.ra

Drafts from a drifter/ English
ticheart.blogspot.com

بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

۸۵۳ مطلب با موضوع «عمومی» ثبت شده است

La La Land 2016

سه شنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۶، ۰۱:۴۰ ق.ظ

سلام

به منتظر کیفیت خوب رسیدنش می ارزید خیلی فیلم خاصی بود. 

فقط همینو میتونم بگم!

واقعا عجیب خاص بود..

بعضی فیلما کلکسیون هنر هستن. مثل این یا Birdman که دیشب داشتم به علی میگفتم یادم افتاد دوباره دانلودش کردم و دیدم چقد چقد چقد هنرمندانه ساخته شده لامصب.

ازین فیلمایی که با خودت میگی هنوز فیلمای خوب ایده هاشون تموم نشده. 

این شاید هشتمین ویرایش پستم باشه !

هی میخوام یه مقدار بیشتر بنویسم. 


راستش یه حقیقتی وجود داره که اخیرا بهش رسیدم.

همیشه با علی.س یه مشکلی داریم اونم اینه که اکثرا هر فیلمی که من میگم چرنده اون خوشش میاد و بالعکس. 

همیشه دوس داشتم دلیلشو بدونم. 

تا دیشب. داشتیم راجع به اما استون حرف میزدیم که یادم اومد اون فیلم برد من رو هم بازی کرده بود و بهش گفتم ببینه. گفت چیه موضوعش؟ گفتم مثلا زندگی یه هنرمنده که قدمیا معروف بوده و الان بخاطر این که ازون حالت در اومده یکم بهش بد میگذره و ... (نمیخواستم فیلم رو خیلی اسپویل کنم) ولی حرف جالبی زد، گفت این که خوب نیست نمیتونی توش فکر کنی یا تخیلی یا همچیین چیزی گفت. اونجا بود که فرق دیدگاهمونو فهمیدم.

من همیشه دوست دارم فیلمی که میبینیم طوری باشه که خودمو جای شخصیت اصلی یا .. بزار و با داستانش پیش برم ولی علی یکم همه چیو از بیرون جعبه نگاه میکنه داستانو میبینه و روش نقد میکنه. درحالی که من باهاش پیش میرم.

جالبه که وقتی فیملمایی که جفتمون دوست داریم رو میبینم هر جفت قضیه رو پوشش میده این هم میتونه داستانو خراب کنه با تخیلش ( :) ) هم من میتونم اون کار خودمو بکنم. 


خلاصه این که یه دفعه میبینید هرچی فیلم توصیه کردم چرت از آب در اومده شاید ازین دلایل بنیادین داشته باشه خرده نگیرید خلاصه.

  • ظریف

راننده تاکسی

يكشنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۶، ۱۱:۵۰ ب.ظ

سلام

امشب حدود 9:15 دقیقه اومدم بیرون از دانشگاه و خواستم ماشین بگیرم، اون تایم خیلی مسیر مستقیمی که میرم ماشین نیست.

قبل رسیدن به ایستگاه 

(جایی که تابلو توقف ممنوعه و پلیس وایمیسته که کسی سوار نکنه ولی خب به خاطر این که از قدیم ملت وای میستادن ایستگاه تاکسی هاست)


... داشتم میگفتم، قبل رسیدن به ایستگاه ماشینا آروم تو ترافیک میرفتن و یکی بوق زد، گفتم عوارضی گفت نه گفتم آزادی گفت بیا. سوار شدم گفتش که از صادقیه میرما. (یکم مسیرم خطرناک میشه ازون ور واقعا. از حدود 8 باند اتوبان باید رد بشم برسم خونمون.) گفتم که نه مرسی پیاده میشم. گفت حالا بشین ببینیم تو ایستگاه چه خبره. اگه سمت صادقیه کسی نبود ازون ور میرم. رفتیم و کسی نبود و خوشحال شدم.

حالا تا اینجاش که هیچی.


اتفاق جالب اونجاش بود که یه دوتا ماشین یه تقه به هم زده بودن و یه پسر جوون پیاده شده بود و کل راه رو بند اورده بود و داشت دنبال خراش میگشت. البته بعد یکی دو دقیقه کشیدن کنار و ما افتادیم تو یه ترافیک آروم. 


راننده تاکسیه گفت که "این احتمالا ماشینشو از یکی قرض گرفته بود انقد نگرانش بود. حالا هیچی هم نشده بودا ، حالا اگه کسی به خودش یه تقه میزد، پیاده میشد میگفت ماشین عمومه ماشین داییمه فلانه و خون بپا میکرد". بعد گفت که مثلا همین ماشین جلویی رو ببین (تو ترافیک آروم یهو سرعت گرفت آروم بزنه بهش) "ماشینش نو هستش الان بزنم بهش پیاده میشه کلی میگرده دنبال خراش و ..." منم :| داشتم نزدیک شدن به ماشینو نگا میکردم دیدم خیلی جدی داره میزنه بهش گفتم "باشه باشه فهمیدم" سرعتش رو کم کرد. بعد گفت "حالا اگه خانم باشه که بدتره" یه نگاهی انداخت دید که خانمه و دوباره...!


خلاصه آدم جالبی بود. ازین آدمایی که در لحظه زندگی میکنن و هنوز زنده ان خیلی خوشم میاد. 


خودم معمولا تو لحظه زندگی نمیکنم و هر وقت این کارو کردم تحت عنوان یکی از کارای احمقانه زندگیم یاد میکنم ازش مثل امشب که یه موتور خیلی قوی 12 ولت سرعت بالا رو با 60 ولت تو آزمایشگاه روشن میکردم و وقتی به سرعت نهاییش میرسید سیمشو جدا میکردم و میزدم به اون یکی سیمش به صورت خیلی خفنی یه لگد میزد و ترمز میکرد و خودشو پرت میکرد. :)) خدا رو شکر چیزیم نشد تو این یکی ولی :) 


میدونم داستان قوی ای بود.

راستی یه چیز جالب Pulling someone's leg یعنی سر کار گزاشتن یا مسخره کردن. خیلی چیز بی ربطیه ولی بدون شاید یه روزی بدرد خورد

  • ظریف

فراموشی

جمعه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۶، ۱۱:۵۴ ب.ظ

سلام.

همونطور که میدونی یا نمیدونی حافظم بسیار ضعیفه تو بعضی چیزا. اگه بخوام به طور خلاصه بگم که چجوریه حسش:

از خوبی های حافظه ی کم اینه که خیـــلی چیزا رو آدم فراموش میکنه.

از بدی های حافظه ی کم اینه که خیـــلی چیزا رو آدم فراموش میکنه.

  • ظریف

سیاست

پنجشنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۶، ۱۰:۳۸ ب.ظ

سلام

داشتم فکر میکردم که چقد خوشبحالمه که خیلی خودمو وارد خیلی مسائل نکردم از همون اول، مسائل سیاسی تو دانشگاه منظورمه. 

دکتر فرهاد رهبر روز اول اومد گفت که مهره ی بازی این جناح های سیاسی نشید، نظر سیاسی داشته باشید ولی مهره اینا نشید. تو تمام سال ها به صورت میلیمتری با مرز این صحبت حرکت کردم و الانم خوشحالم واقعا. 

قاطی این چیزا شدن، بدون این که آدم بفهمه چشم آدم رو کور میکنه و گوش آدم رو کر میکنه و حافظه آدم رو از "نظر ها" به جای "واقعیت ها" پر میکنه. 

نمیدونم چجوری این اتفاق میفته ها، مگه حقیقت یکتا نیست پس چجوریه که این برداشت های مختلف از حقیقت خیلی راحت میفته رو واقعا نمیدونم.

--

:)


  • ظریف

دکتر ش.

دوشنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۶، ۰۸:۲۱ ب.ظ

سلام

امروز رفتیم برای تحویل فاز اول پروژمون و خب خودشم داستانی داشت. قرار نبود اصلا امروز بریم و خواب موندم و وقتی بیدار شدم دیدم جمال 10 بار زنگ زده و حالا به هر حال رفتیم اونجا و رسیدیم. خداروشکر خیلی داستان پیش نیومد و کار کرد مبدل. 

محل تحویل یه جایی تو شهریار بود و در کل نزدیک 2-3 ساعت تو راه رفت و برگشت بودیم. تو این مدت مثل اکثر اوقات نقش DJ رو به عهده داشتم و اگر شخص جمال رو بشناسید میتونید بفهمید که چقدر بهش خوش گذشته با آهنگای من...

خب به هر حال، موقعی که برگشتیم و وسایل رو گزاشتیم بالا و داشتم میرفتم خونه گفتم خودمو یه هایپ مهمون کنم بخاطر این که بدبخت نشدیم و کار کرد همه چی ، با خوشحالی هایپ رو خریدم و یکم که خوردم دیدم که اه! مزه ی دکتر ش. رو میده! البته نه مزه خود دکتر، مزه درس شبکه و منظورم مزه شب امتحانشه.

این درس رو تقریبا هیچی سر کلاس نرفتم (تایید نمیکنم این کارو، کار بسیار زشت و بدیه.) و شب امتحان نزدیک 20 ساعت از ویدئو های مکتب خونه رو با دور 2x تا 2.5x فکر کنم دیدم (همه تقریبا وضعشون همینجوری بود ولی بیشتر بچه ها تا 9 شب نخوابیده بودن که بعدش شروع کنن). اون شب رو به زور هایپ بیدار موندم و خب ثبت خاطره شده بود برام. اصلا شب جذابی نبود و متاسفانه تو حافظم با این مزه ثبت شده بود.

همین دیگه یه سال بعد گذروندن درس، موقع مهمون کردن خودم، حالمو گرفت :)

  • ظریف

دوباره فصل گرما

شنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۶، ۱۱:۴۳ ب.ظ

سلام

وقتی فهمیدم که داره تابستون میشه که با این که روی موکت بودم ولی وقتی به 300 ولت دست زدم برق گرفتتم :(

(توحالت عادی نمیگرفت امروز خیلی بیرون بودم و عرق کرده بودم...)

  • ظریف

جایگزینش چیزی نیست

چهارشنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۶، ۰۷:۱۷ ب.ظ

سلام

موقعی که آدم از بیکاری و دو سه تا چیز دیگه اعصابش خورده بنظرت چی میتونه بهتر از یه غذای فست فودی چرب پر کالری کاملا مضر برای بدن حالشو جا بیاره؟ هیچی!

مخصوصا این که خودت درست کرده باشی!

  • ظریف

این حجم

دوشنبه, ۷ فروردين ۱۳۹۶، ۰۹:۲۹ ب.ظ

سلام

کسایی که از نزدیک میشناسم که اکثرا اینجوری نیستن ولی اگه شخصی هستید که وقتی یه گربه میبینید بهش سلام میکنید یا حالشو میپرسید یا وقتی میو میکنه بهش میگید آره میدونم یا در جوابش میو میکنید باید بگم که کاملا حق رو بهتون میدم و درکتون میکنم. 

بعضی وقتا یه جوری این حیوونا آدمو نگاه میکنن که انگار واقعا دارن به حرف آدم گوش میدن. خوبیشونم اینه که جواب نمیدن و توصیه نمیکنن فقط گوش میدن. 

البته یکم بدلیل عدم تکامل مغزشونم هست ولی اینجای زندگی رو دوست دارم واقع نگر نباشم.

  • ظریف

وزن

يكشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۶، ۰۶:۵۴ ب.ظ

سلام

دوبار شکستن دکمه کمر شلوار (باز شدن نخ نه شکستن!! اونم یکی دکمه رو خودش و یه دکمه ی دیگه) میتونه نشونه روند رو به چاق شدن باشه.

علی میگفت اینجوریه که حواست نیست، حواست نیست، یهو میبینی به جایی رسیدی که جلوی پاتو نمیتونی ببینی. 



  • ظریف

جنبه

شنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۶، ۰۳:۴۱ ب.ظ

سلام

یه واقعیتی که درباره پسر ها هست اینه که موقعی که میخوان از هم تعریف کنن معمولا از هم تعریف نمیکنن یا در شرایطی برعکسشو استفاده میکنن(افعال معکوس، یعنی با شوخی گند میزنن به طرف و تهش یه اشاره کوچیکی به خوب بودن میکنن)

حداقل تا اونجایی که دیدم به جز موارد کاری، تو خیلی جاها مثل تیپ یا کار هنری احیانا یا ... صادقه.

حالا مشکل جایی پیش میاد که از یه نفر تعریف کنید

مثلا بگید که عه چه عکس خوبی انداختی، یه جوری سیستمش قاطی میکنه و به اشباع میره. در حالت خوبش تا چندین هفته باید عکسایی که میندازه رو تحمل کنید( دو نمونه دارم یکی خودم که زود اثرش تموم شد یکی دوستم که یه دوربین حرفه ای گرفت و یه پیج اینستا زد و ماهانه ترابایتت ها عکس مینداخت تا چند ماه)

یا بگید ریش بهت میاد( خودم که زیاد این برام معنی نداره :) ولی خب افرادی که یک سال چونشون رو نمیبینید بعدش رو زیاد دیدم.

یا تو باشگاه یه تعریفی کنید ازش، تا عضله هاش رو قدر خرس نکنه دست بر نمیداره.(یا میشناسید نمونشو یا این که گفتنش لطفی نداره :) )

یا این که بگید خوب مینویسی (یه کتاب نوشت و بعد 4 ماه نوشتن همشو پاک کرد :)) این جالب بود واقن )


نمیگم برای همه صادقه ولی میتونم بگم که احتیاط شرط عقله تو مواقع 90% صادقه.

البته جالبه ها بعضی وقتا این کارو کردن الان که بهش فکر میکنم.


خلاصه همین. ازین نمونه ها زیاده و یه نفرو از سیر زندگی عادیش به شدت خارج میکنه تعریف نادرست از یه پسر. حواستون باشه :)

  • ظریف