نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

به شکل زیبایی تصادفی

Instagram
www.instagram.com/maddy.tu.ra

Drafts from a drifter/ English
ticheart.blogspot.com

بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

۸۵۳ مطلب با موضوع «عمومی» ثبت شده است

هدف کوچیک

دوشنبه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۶، ۰۳:۰۱ ق.ظ

سلام

هدف باید یه چیزی باشه که بهش نشه رسید. 

دکتر فورد توی west world بود. یه همچین چیزی تعریف میکرد.


A greyhound is a racing dog. Spends its life running in circles, chasing a bit of felt made up like a rabbit. One day, we took it to the park. Our dad had warned us how fast that dog was, but... we couldn't resist. So, my brother took off the leash, and in that instant, the dog spotted a cat. I imagine it must have looked just like that piece of felt. He ran. Never saw a thing as beautiful as that old dog... running. Until, at last, he finally caught it. And to the horror of everyone, he killed that little cat. Tore it to pieces. Then he just sat there, confused. That dog had spent its whole life trying to catch that... thing. Now it had no idea what to do.

  • ظریف

برچسب

شنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۶، ۰۴:۱۱ ق.ظ

سلام

یه تیکه از فیلم برد من بود که خیلی دوست داشتم ولی زبونش طوری بود که مجبور شدم با یه بازنویسی مختصر فارسیشو بنویسم:

جاییه که ریگان به منتقد فیلم میگه که:

خب بزار نقدی که نوشتی رو بخونم، "بی نور" این یه برچسبه، "جزیی" ؟! داری منو مسخره میکنی؟! فکر کنم یه پنی سیلین لازم داری تا پاکش کنی، اون یه برچسبه. همشون برچسبن. تو فقط به همه چی برچسب میزنی. این کار خیلی تنبلیه. تو خیلی خیلی تنبلی. (به یک گل اشاره میکرد فکر کنم و ) تو میدونی این چیه؟ تو اصلا میدونی اون چیه؟؟ نمیدونی میدونی چرا؟ چون تو نمیتونی این و ببینی اگه بهش برچسب نزده باشی.

تو تمام اون نویز های تو سرت رو با دانش واقعی اشتباه میگیری

منتقد بهش میگه تموم شد؟

میگه که نه تموم نشده، اینجا هیچی راجع به تکنیک نیست هیچی راجع به ساختار نیست! هیچی راجع به تمایلات نیست! یه مشت نظر آشغاله که پشتشون یه مشت مقایسه آشغال تره. 

تو یه چند تا پاراگراف مینویسی و برات هیچ هزینه ای نداره. تو هیچی رو به خطر نمیندازی. من یه بازیگرم و همه چیم رو برای این بازی به خطر انداختم و ...


خیلی دوست دارم این دو مورد آدم رو خفه کنم

1- کسایی که مث این بنده خدا روی همه چی برچسب میزنن. مثلا تو یه بحث کاری ندارن چی گفته میشه. به صحبتی که مخالفشون باشه برچسب میزنن. توضیحش سخته

2- کسایی که بدون توجه به زحمت یه نفر و بدون این که خوشون رو جاش بزارن کار یکی رو با یک کلمه نقد میکنن و ... منظورمو متوجهید دیگه. در حالی که سطحشون حتی پایین تره.


این دو مورد آدم رو به کررات تو سیاست میشه دید. مخصوصا روزنامه نگارا و .. تو زندگی شخصی هم زیاده. البته آدمایی که همچین سیستمایی دارن معمولا خودشون خیلی ارزش خاصی ندارن ولی اگه مجبور به تحملشون باشید واقعا سخته. (خداروشکر خیلی وقته ازینا نداریم. یا حداقل از دور سعی میکنیم سلام احوال پرسی کنیم)

  • ظریف

ماه صیام؟

پنجشنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۲۹ ب.ظ

سلام

بزارید اینجوری به قضیه نگاه کنیم. پرورش روح آدم خب یه چیزی مثل پرورش جسم هست و مهمه مثلا همونطور که غذا میخوریم تا جسممون سالم بمونه یه سری کارا برای بالانس کردن وضعیت روح هست. 

مثلا مرتاض ها پدر جسمشون رو در میارن و با ریاضت های خفت روحشون رو خیلی قوی میکنن ولی خب تو دین ما به طور متعادل تر یه چیزایی گفته شده

مثلا این که روزی 5 بار آدم خودش رو موظف به انجام یه کار به خصوص کنه و مجبور  کنه خودشو که انجام بده

یا چیزای دیگه

ولی خب همون طور که مثل دانشجو ها در طول ترم هیچی درس نمیخونن معمولا ما هم تو سال خیلی جدی نمیگیریم این کارای مربوط به روحو. بنظرم خدا یه چیزی مثل امتحانای ترم برای ما گزاشته که تو این یه ماه مجبور باشیم مثل دانشجو ها که مجبوری درسه رو میخونن اون قوای از دست رفته روحمون رو برگردونیم.


ولی از حق نگذریم نمیدونم تا اخر ماه زنده میمونم یا نه با این شدت گرما!! 

  • ظریف

فارغ!

چهارشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۶، ۱۱:۱۶ ب.ظ

سلام

امروز بعد یک سال از تموم شدن 4 سال کارشناسی بالاخره اجازه جشن گرفتن رو بهمون دادن. جالب بود.

نمیدونم، حسن میگفت که ناراحت بود چون خیلی ازین افراد رو آخرین باره که میبینیم و ...

ولی خب من چند وقتیه یه واقعیتی رو پذیرفتم که ما قرار نیست خیلی باهم باشیم درنهایت تنهاییم و تو لحظه هایی که کنار هم ایم میتونیم از هم استفاده کنیم مثلا تو یه کار مهندسی به هم کمک کنیم یا این که یه موضوع احساسی باشه. تهه تهش قرار نیست همیشه دو نفر آدم با هم باشن حالا چه برسه به صد نفر آدم که شاید تو 6 ماه اخیر 20-30 تاشونو دیده باشیم...


حس عحیبی بود نمیشد البته ناراحت نبود ولی خب سعی کردم اگه برام مهم نیست بهش فکر نکنم...


-------------------------------------------------------------------

جالبه افزایش خازن فیلتر برا ولتاژ تو خروجی مدار تصحیح ضریب توان مدار رو پایدار میکنه و افزایش از یه حدی بیشتر تو ورودیش مدار رو ناپایدار میکنه و کاهش از یه حدی کمتر تو ورودیش مدار رو بازم ناپایدار میکنه... 


-----------------------------

یه کتاب داستان هست چند ماهه تو مترو میخونمش مثلا هر دفعه 2-3 صفحه. اوایل همش فکر میکردم که هیچ وقت با این سرعت تموم نمیشه ولی امروز دیدم که هه، مثلا از 300 صفحه 270 صفحهش رو خوندم... جالبه که کم کم انقد زیاد شد.


  • ظریف

صدای سبز

چهارشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۶، ۰۱:۱۸ ق.ظ

سلام 

یه فرم که بچه ها روانشناسی درست کرده بودن داشتم پر میکردم دیدم چقد یه چیزایی رو ندارم

تقریبا هیچ کدومشو نداشتم

مثلا یگفت که شده بعد از یه عملی مثل شنا یه جوری خاطرش توذهنتون بمونه که انگار هنوز تو آبید؟

یا این که موسیقی های مختلف براتون مثل رنگ تجسم پیدا کنن

یا حس کنید حضور یه نفر رو به صورت خیلی عمیق وقتی که نیست.

یا ...

نمیدونم؛ بوی عطرا برام رنگای مختلفی داره و فکر کنم همه داشته باشن اینو ولی خیلی دوست داشتم یکم ازین حسای قاطی پاتی میداشتم. (مخصوصا صدا و رنگ ) 

نشون میده که اصلا شخصیت هنری ای ندارم بنظر.

یکی از بچه های مهندسی پزشکی (چیزی که یادم مونده) میگفت که کسایی که اسکیزوفرمی یا یه بیماری دیگه ای که یادم نیست چی بود، دارن یه حالتی خیلی پیشرفته ای ازین حسا ممکنه بخاطر نوع مغزشون داشته باشن مثلا عصب های بینایی خروجیاشون نشت کنه به یه جای دیگه اونوقت ممکنه چیزی رو میبینن یه صدای خاصی براشون درست بشه یا همچین چیزی...

  • ظریف

اعتماد!

شنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۲:۱۷ ق.ظ

سلام

میگن که زمان کارکرد یا طول عمر یه وسیله الکترونیکی مقدار زیادیش به قوام و کیفیت مدار تغذیه اش بستگی داره. حالا تو این فرصت عزیز به نظرم یه مقدار سکوت کنیم برای اون آقایی که داده مدار تغذیه ی دستگاهشو ما بسازیم. 


این دوتا ترانس پالسی که گزاشتم هم با سلف تستری که محمد درست کرده بود تست کردم و نتیجش با ولتاژ 15 ولت به صورت زیره:



حال توضیح ندارم به دلیل ضد حالی که الان خوردم. خلاصه نشون میده که اولیه ظرفیتش حدود 120ولت.میکرو ثانیه اس

دومی هم 300 ولت.میکروثانیه 

خوب بود فروشنده ها هم اینا رو میدونستن ...


--------------

بعضی وقتا وسط PCB زدن در 2 شب یهویی به ذهن آدم میزنه که یه پست بنویسه و بعضی وقتا وسط نوشتن اون پسته ایمیلشو چک میکنه و یه ضد حال اساسی میخوره که گند میزنه تو هم نوشتنش هم PCB زدنش هم فیلمی که داره گوش میده هم ...

بعضی وقتا به قول فالت maybe the world is not a wish granting factory یا به طور سنتی شاید خیری توش باشه

  • ظریف

حرف

پنجشنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۷:۴۷ ب.ظ

سلام

چیزی که آسونه بحث کردنه.

وقتی به کار کردن میرسه باید دید این آدمایی که صبح تا شب کل مملکت رو نقد میکنن رو دید خودشون چه کاری میتونن بکنن. که کم هم ندیدم که تو مقام عمل چجوری عمل میکنن. یه جوری ذات نژادمون اینجوریه که حرف زیاد میزنیم. هیچ وقت این مقایسه رو دوس ندارم ولی تعداد شاعرامون و نویسنده هامون رو با دانشمندای مطرحمون خیلی خیلی راحت میشه مقایسه کرد. بازم میگما این مقایسه رو دوس ندارم.

بیرون گود نشستن و لنگش کن گفتن خیلی ساده تر از کشتی گرفتنه

  • ظریف

یکسال گذشت

پنجشنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۱:۲۰ ب.ظ

سلام

با این یک مورد واقعا نمیتونم کنار بیام که امروز سالگرد مادربزرگمه. حقیقتا سریع گذشت.

خدا رحمتش کنه و رحمت کنه همه رفتگان شما رو.


  • ظریف

متاهلیت

يكشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۱:۲۵ ب.ظ

سلام

امروز داشتم برمیگشتم از دانشگاه دیدم آقای م. داره با مشت های گره کرده و ابرو های تو هم و حالتی که انگار خیلی ناراحته داره میره. رفتم به سمتش تا یک متریش متوجه من نشد. گفتم سلام و ... گفتم که چیزی شده؟ چرا اینجوریید؟ گفت که هیچی بابا اه باید برم مراسم عروسی. باهاش که قدم میزدم گفت که ببین تا مجردی میتونی بگی نمیام و ... و راحت بپیچونی اما تا متاهل میشی همه کس ازت انتظار داره و نری ناراحت میشن. بعد مسیرش با من یکی بود گفت برسونه منو. تو ماشین که نشستیم، گوشیشو در اورد و میس کال ها رو دید و گفت چجوری؟ یعنی واقعا الان خانمم بهم 17 بار زنگ زده؟! 

  • ظریف

قدر لحظه ها

پنجشنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۲:۰۰ ب.ظ

سلام 

بنظرم باید خیلی زیاد قدر لحظه هایی که یه بار تو زندگی فقط میان و میرن رو بیشتر بدونیم.

مثلا من دیشب دوتا چیز رو با چسب قطره ای چسبوندم و هنوز لازم نشده جداشون کنم.

تقریبا تاحالا برام پیش نیومده بود

  • ظریف