عسل خوری
سلام
هوای سرد و تاریک این روزا خوب بلده هورمونای آدم سینگل رو به هم بریزه. یه دستم باید پشت سرم در حال پس گردنی زدن به خودم باشه.
- ۹۸/۰۸/۱۸
سلام
هوای سرد و تاریک این روزا خوب بلده هورمونای آدم سینگل رو به هم بریزه. یه دستم باید پشت سرم در حال پس گردنی زدن به خودم باشه.
قاتل کی بودی تو؟ :) :|
سلام
خوب یک لباس گرم بپوش و برو بیرون یک ورزشی بکن
الکی نگو!
حالتون بهتر شد؟! گفتین عسل یاد پست قبل افتادم
چرا مجرد میمونی خب؟ چرا سعی نمیکنی یه رابطه ایجاد کنی؟ البته قطعا دچار دلشکستگی هم خواهی شد ولی حتما بالأخره یه همراه پیدا میکنی.
هر کاری میکنی فقط به حرف آدمای بی ثبات و بی هدف اطرافت، چه مجازی و چه واقعی گوش نده
مِهتی! در مجردی لذتی است که در انتقام (چیز ببخشید) در تأهل نیست
سلامِ دوباره. فکر نمیکنم نیاز باشه طرف حتما ایرانی باشه. منکرِ تاثیر کانتکست زندگی در شکلگیری شخصیت آدمها نیستم، اما آدمها از جایی به بعد مستقلتر از اون میشن که کجا زندگیکردنشون بتونه تغییر در ماهیت یا مشخصههای اصلیشون ایجاد کنه. درواقع، احتمالا چیزهایی که فرد باید برای انتخاب بهشون توجه کنه، مستقل از مکان تولد هستن. احتمالا تنها چیزی که باید در انتخابِ یک آدمی که «ایرانی» نیست بهش توجه کنید، اینه که نسبت به خاورمیانه بایاسد نباشه. بایاسد نباشه هم لزوما وایتهای ریسیست رو نمیگم، ازونورافتادهها رو هم میگم. کسایی که صفاتِ خاورمیانهایت رو بولد میکنن و بهت میگن هاو کیوت آر یووو.
ضمنا، رابطه داشتن بههیچعنوان ساده نیست. اگر آدم پیچیدهای باشی و طرفت هم پیچیده باشه، بعضی وقتا آرزو میکنی کاش تا ابد تنها بودی. کشفِ طرفت، کشف لمهای طرفت، کلی زمان میبره. هزاربار وقتی عصبانیه و قصد آروم کردنشو داری، حرفی میزنی که نباید بزنی و با روحیات اون مچ نیست، و عصبانیترش میکنی، و بارها همین اتفاق برعکس میفته. خیلی به صبر نیاز داره، بعضی وقتها از زندگی سیرت میکنه چون به این نتیجه میرسی که «بیا، اینم از کسی که مدتها براش وقت گذاشتم و برام وقت گذاشت، پس بقیه آدما دیگه چیان؟» اما اگر deep down مطمئنی انتخاب درست رو کردی، چارهش اینه که دربرابر ترکشهاش صبر کنی. این صبر ممکنه سه-چهارسال طول بکشه، گاهی وقتها تشخیصش سخته که بدونی دقیقا باید صبر کنی یا داری وقتتو تلف میکنی و باید همهچیزو رها کنی، برای همین برای بعضی انسانها ایجاد یه رابطه پایدار تبدیل به یه چلنج بزرگ میشه و فقط خدایگان عشق و شانس باید کمکش کنن، بنابراین کلا پروتکتد نیست. دقیقا دلیلش اینه که بیشتر آدما ترجیح میدن ساده باشن و به احکامِ صفروصدی تکیه کنن. ازدواج کن، نکن، مجردی بهتره، متأهلی بهتره، دوستدختر/دوستپسر داشتن بده/خوبه. اما پوینت این آدما اینه که نه خلاقیتشو دارن نه حوصلهشو دارن که بخوان دقیقتر باشن.
البته احتمالا اینکه طرف ایرانی باشه رو برای این گفتی که در چارچوبهای تو برای رابطه (ازدواج و تشکیل خانواده) بگنجه، و چمیدونم، مسائلی مثل اقامت و دوراهیهایی مثل برگشتن یا مهاجرت همیشگی.
اما بههرحال اگه با این مراحل اولیه اوکی شدی، توی مراحل بعدی احتمالا اولین غربالت نباید ایرانی بودن باشه.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته:))
پ.ن: یادم رفت بگم اصلا چرا ارزششو داره اگه انقدر دردسر داره؟ نکتهای که برای توجیه عشق خودم در زندگیم بهدست آوردم اینه:
من یه انسانِ بیاهمیتم. در بزرگترین حالاتِ خودم مخصوصا در این مقطع کسیام که تیتر خبر میشم و اسکرول میکنن و از روم رد میشن. کسانی که بهشون میگم دوست، گنجایش تحمل دردهای منو ندارن. معمولا روابط هم، مخصوصا برای فردِ درونگرا، طوریه که خیلی اپن آپ ندارن، غیر از اینکه ملت هم حوصله شنیدن ندارن و اگر بشنون هم وقتی میرن فراموش میکنن. بهترین روشی که اینجا میتونی پیش بگیری اینه که در قبالِ تماشاگرِ دقیق و منصف و عاشقِ زندگی کسی بودن، از کسی بخوای که تماشاگرت باشه. این تماشاگر چه فایدهای داره؟ چیزهایی رو میبینه که خودت به واسطه درونِ خودت بودن، نمیبینی. و این میتونه بخش زیادی از بار تنهایی و غربتی که انسان توی این جهان حس میکنه، برداره. نکتهش اینه: بهتنهایی قادر به شناختنِ خودت نیستی. تا وقتی که خودت رو نشناختی (نمیدونم حس کردی یا نه) نقاط مبهم وجودت اذیتت میکنه. این پاسخیه به این سوال که: حالا چرا با این دردسر تنها نمونم؟
پ.ن دو: زندگی خیلی مشکل شده. آدما اصلا نمیدونن چرا ازدواج میکنن، و بعد هم نمیدونن چرا ادامه میدن. مخصوصا توی ایران این قضیه خیلی جدیه، چون از یه سنی بگذری و مجرد باشی کمکم طور دیگهای نگاهت میکنن (البته خداروشکر درخال انقراضه این اخلاق) یا افراد چون خارج از ازدواج قادر به برطرف کردنِ نیازهای جنسی خودشون نیستن، میرن ازدواج میکنن. خیلیا هم بعدش پشیمون میشن. بنابراین اگه درست انتخاب کردی، باید realistic باشی و بدونی قراره یه خروار بدبختی از سر بگذرونی اما با «احتمالِ خوبی» تهش خوب میشه.
یپ. گود لاک.
سکوووت میکنم
چون فقط سرزنشم میاد ، مینویسم دلت میشکنه .
اون بالا قبلا هم نوشته های من تنها بود یا جدیدا تغییر دادی؟
منم دیروز یه فیلم رمانتیک دیدم و هورمونام به هم ریخت و هی فانتزی بغل کردنو اینطور چیزا میزدم:|
یه روشم اینه، یه سفر بیای ایران یکیو پیدا کنی یه حلقه کنی دستش بعد دوباره برگردی:))))))))))))))))) کی بدش میاد اونطرف آب یکی منتظرش باشه:| کاراشو برا پریدن درست کنه:|
به طوطی های اونجا بگه این درست نیست شما اونجوری من اینجا تو ایران اینجوری:(((
نه اصلا آندرستند نکردم! اصلا یه لحظه شک کردم جواب کامنت من بود یا نه؟
در این که منظور من قصه طوطی و بازرگان بود گمونم نکنم شک وشبهه ای باشه
ولی این عبارت شما"اینجا هم همش بالقوه از طرف مغز منه" رو درک نکردم!
فک کردم درباره عسل مطلب نوشتی که من امروز خوردم :)