نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

به شکل زیبایی تصادفی

Instagram
www.instagram.com/maddy.tu.ra

drafter/ English
dra-fter.blogspot.com

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۳/۱۰/۰۲
    ت
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

۵۵۱ مطلب با موضوع «عمومی :: نظرات و تحلیلای شخصی!» ثبت شده است

ورزش 102

دوشنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۷، ۰۴:۱۲ ق.ظ

سلام

در ادامه ی این پست قبلیه ورزش 101 


دوباره میگم، این چیزایی که اینجا مینویسم و میخونید رو یه نفر که نمیشناسیدش احتمالا و معلوم نیست کیه و کجاس نوشته و هیچ اعتمادی بهش نیست ولی خب نتایج تحقیقاتمه از منابع معتبر! (یوتیوب :/)

اگه اشکال علمی دیدید، کامنتا هست در خدمتتون :) 


اینایی که نوشتم برای آدمای عادیه، کسایی که مشکلات روانی و عصبی باعث اضافه وزن بیش از حدشون شده فکر نکنم جوابشون تو این پست باشه.


چند تا مساله هست که ممکنه مردم از بدنشون انتظار داشته باشن و با ایده آلشون فرق داشته باشه.

یکیشون که خیلی معروفه وزنه.

همه میخوان وزنشون رو کم کنن درسته؟ راهش چیه ؟ رژیم!؟

6 ماه رژیم میگیرن و 3 کیلو کم میکنن، و یه روز که رعایت نمیکنن دوباره وزنشون برمیگرده همون که بود.

مساله اینه که چربی، یه چیزی نییست که اضافه تو بدن باشه و برای خودش آویزون باشه. چربی به صورت واحد های انرژی توی سلول هایی که وظیفه ذخیره چربی رو دارن میاد قرار میگیره. اینا با مغز و واحدایی که سوخت و ساز رو کنترل میکنن در ارتباطن پس یه موجود زنده اس و جون داره! 

قضیه اینه که بدن، توی بلند مدت میاد 3-4 تا چیز رو بالانس میکنه

کالری غذایی که میخوریم = انرژی ای که برای سوخت و ساز بدن مثل فعالیتای داخلی یا تنظیم دما و ... استفاده میشه + انرژی ای که صرف حرکتتون میشه + انرژی ای که تو واحدای چربی ذخیره میشن.

این نکته خیلی مهمه که بدونیم سیستم گوارش ما خیلی پیشرفتس، خیر سرمون چند صد هزار سال تکامل پیدا کردیم. منظورم اینه که غذایی که میخوریم تا جایی که امکان داره چیزای مفیدش ازش گرفته میشه و استفاده میشه تو حالت عادی.


موقعی که یهویی به صورت شوک انرژی دریافتی کم میشه بدن به صورت نرمال میره تو حالت دفاع از خودش، میاد سوخت و ساز و چیزای داخلی رو کم میکنه در گام اول

در گام دوم میاد چربی ها رو میسوزونه یا چیزای دیگه که میتونه ازش انرژی بگیره.

پس گام اول سرویس شدن دهن شخص رژیم گیرنده است. بدنش کم کم چیزای مختلف رو تعطیل میکنه تا انرژی بالانس بشه. 

چربی براش خیلی مهمه چون تیر آخریه که داره و اونو نگه میداره.


پس راه کار چیه برای بالانس شدن وزن؟ جواب اینه که وزن شما بالانس هست! بالانس این ترند طولانی مدتیه که توی سال های زندگی داشتید و بدن به یه چیز متعادلی رسیده و ازین تعادل خارج کردنش خیلی کار هوشمندانه ای نیست.


راه حل چیه ؟ یعنی چربی رو نمیشه از بین برد؟ 


چرا میشه، راه حل اینه که بدن رو به این نتیجه برسونید که نیازمند ذخیره انرژی خیلی نیست، بیشتر باید عضله بسازه. این میشه بدن سازی، یعنی ممکنه یه نفر 90 کیلو باشه و بعد 6 ماه خودکشی تو باشگاه 95 کیلو بشه حتی، ولی نکته اینه که این وسط 10 کیلو چربی رفته و 15 کیلو عضله جاشو گرفته. این آدم الان خیلی سلامت تره.


اون آقای 90 کیلویی، میتونس 6 ماه رژیم بگیره و بدوئه و برسه به 70 کیلو یا هرچی، نمیگم نمیشه، دیدم نمونه زنده اش رو ولی دهنش سرویس میشه. این که اول چربی ها رو کلا از بین ببرید، (برای آدما های نرمال میگم نه کسایی که مثلا 180 کیلو وزنشونه) و بعد شروع به کارای دیگه کنید خیلی عذاب آوره و مشکلاتی مثل پوست اضافه و ضعف بدن و ... داره که بیا و درستش کن.


یکی از کارای سنتی که بدن سازا میکنن و خیلی هم معیار علمی نداره ولی کار میکنه اینه که bulking میکنن یعنی مثلا 2000 کالری بیشتر از نیازشون میخورن تو یه دوره ای، بعد Cutting میکنن یعنی عضله ها رو میسازن، قدیما این گفته میشده که این دوتا کار با هم در تضاده، ولی گویا میشه این کارا رو نکرد و یه راست مث بچه آدم سراغ اصل مطلب رفت. منظورم اینه که فکر کنید یه بدنسازید که bulking کرده اصن :| 


مساله دیگه اینه که کالری دریافتی هم باید کنترل بشه. برای بعضیا این سادس چون معدشون کوچیکه و خیلی میانگین قند خونشون بالا نیست. ولی بعضیا هم معدشون بزرگه، بخاطر نوع غذا خوردنشون، و بعضیا هم همیشه قند خونشون رو بالا نگه میدارن که باعث میشه تا یه چند ساعت چیزی نمیخورن بدن ببینه قند پایین داره میره و تقاضای خوردن میکنه.


در مورد معده، معده ما به اندازه مشت دست ماست تو حالت نرمال؛ پس وقتی غذا میخوریم حجم غذا نباید بیشتر ازون بشه تو حالت ایده ال. اگه بیشتر میخوایم، حداقل یه فاصله باید بینشون داد که بره پایین و معده خالی بشه. اینجوری کم کم معده جمع و جور میشه.


در مورد دوم، باید بدن به قند خون پایین عادت پیدا کنه، کارایی مثل روزه گرفتن خیلی کمک میکنه، مثلا صبحونه و یه مدت زیادی کش دادن تا وعده غذایی بعدی. تحملش اوایلش سخته ولی درست میشه. یا اون وسطا غذا های کم کالری خوردن. یا بهتر بگم "غذاهایی که با خوردنشون انسولین زیادی ترشح نمیشه!" 


هر شخصی تو روز بین 1500 تا 2000 کالری گویا نیاز داره که بالانس بمونه(بستگی به سن و وزن و ... داره ولی ماشین حساباش تو اینترنت هست)، حساب کنید خیلی عدد زیادیه. اگه آدم آت و آشغال کم بخوره منظورم شیرینی جات و چیزای چربه که خیلی چگالی انرژیشون بالاس.

یه بار اگه بشینید با خودتون حساب کنید چی میخورید و چقدر انرژی داره دستتون میاد کجایید. اگه زیر این عددایید، که یعنی آدم کم خوری هستید، با ورزش های بدنسازی وضعتون تغییر دوست داشتنی ای نمیکنه، فقط بی حال تر میشید و بدنتون ضعیف میشه. اگه همین حدودا هستید، میرید باشگاه ولی اتفاق خاصی نمیفته باز، ولی انرژیتونم خیلی ته نمیکشه ولی قدرتتون بیشتر میشه. سایز عضلاتتون تغییر خاصی نمیکنه(من برای آقایون میگم برای خانما کلا سرعت افزایش سایز عضلات کمتره، بخاطر تستسترون که ترشح نمیشه ولی قوی تر میشن) 

این افراد میتونن با 500 کالری افزایش کالری دریافتیشون، و کنترل پروتیین دریافتیشون عضله سازی کنن. یعنی بدن رو به سمتی ببرن که بفهمه دیگه ذخیره چربی برای زنده موندن خیلی مهم نیست دریافتی انرژی کافیه، یکم عضله لازمه.


کسایی که نرمال بیشتر از کالری نرمالشون هم میخورن که دیگه شرمنده باید اون روزه و کوچیک کردن حجم معده رو پیش بگیرن که حجم غذایی که میخوان کنترل بشه و بعد هم دنبال ورزش.


در برنامه های بعدی حال داشتم یکم غذا هایی که میخوریم رو مینویسم چی به چی هستن ولی خودتون میتونید سرچ کنید ماکرو هاشون رو macos

که یعنی چقدر کربوهیدرات دارن چقدر پروتیین دارن چقدر چربی.

و این که چه نوع پروتیین هایی دارن.

آها راستی، حالا تا پست بعد، چربی رو نباید کلا حذف کنید، خیلی چیزا تو بدن برای ساخته شدنشون از همین چربی استفاده میکنن، برای مثال تستسترون که خیلی مهمه برای پسر ها و باعث بزرگ شدنشون میشه، تو سنتزش چربی لازم داره.

یه پست دیگه هم راجع به تمریناتی که انجام میشه داد تو خونه / باشگاه مینویسم. به صورت فشرده و بدون اطلاعات اضافی


-------------------------------------------

کلمه آخر این پست رو که نوشتم کامپیوتر هنگ کرد و نمیتونستم هیچ کاری کنم، چون پست از بین میرفت و من آدم نوشتن این همه چیز دوباره نبودن، خلاصه یه 30 دقیقه طول کشید تا تسک منیجر رو بالا بیارم ببینم کی داره اذیت میکنه :/ یه برنامه ای که نمیشناختمش 10 تا اینستنس ازش باز شده بود و 300 مگ رم هرکدوم گرفته بودن، بعد که بستمشون Antimaleware ویندوز اومد بالا و دوباره قضیه 10 دقیقه هنگ کرد و الان فکر کنم اوضااع نرماله!



  • ظریف

گربه

يكشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۷، ۰۱:۵۲ ب.ظ

سلام

تو اون رستوران چینیه که قبلنا رفته بودیم رفتیم بازم. داشتیم با صاحب رستورانه چرت پرت میگفتیم(جای کویچیکیه و آدم خودمونی ایه) قبل اومدن غذا بحث گربه خوردن چینیا شد. خودش یعنی اصن مطرح کرد اینو. من گفتم همیشه فکر میکردم شایعه است و زیاد جدی نیست، گفت خب هر جایی چیزی رو میخوره که دور و برشه، و به نظر مردم جاهای دیگه بد بنظرم میاد. مثلا اونجا ها که جنوب چینه، خیلی داغونه و هرچیزی رسما پیدا کنن میخورن. میگفت فکر میکنی مثلا بعضی ازین کشورای داغون آفریقایی که هیچی ندارن بخورن گربه دستشون بیاد نمیخورن؟

ولی جالب بود که میگفت غذای بعضی جاها به نظر مردم بقیه جاها ممکنه حال به هم زن بیاد.

مثلا ما گوشت گوسفند و بره و بعضا بز و بعضا شتر تو غذاهامون میتونه باشه، اینو به اینا میگی حالشون یجوری میشه که غیر منطقیه! 

یا مثلا یه غذای انگلیسی هست blood sausage از اسمش مشخصه چه چیزیه

یا مثلا ما کله پاچه داریم که دیگه سلطانیه تو غذاهای با قیافه عجیب

یا همین چینیا، مغز ماهی یا میمون میخورن بعضیاشون 

یا این که چقدر زیاد گوشت خوک جزو رژیم غذایی اینا هست

یا اینجا استیک خرس دارن تو بعضی مناطق(بعد از گوشت گوسفند بدشون میاد :/ )

خلاصه بحثای اشتها برانگیز قبل خوردن غذا کردیم :/

  • ظریف

هالویین

پنجشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۷، ۰۷:۱۴ ب.ظ





سلام


خیلی تو فکرم بود از هالویینشون یه سری عکس خوب بگیرم ولی خیلی انگار خودشونم جدی نمیگیرن هالویین رو. یعنی انتظار داشتم خیابون پر بچه مچه باشه ولی خیلی کم بودن.

با گلن رفتیم نوه اش رو بچرخونه تو یه محله یکم شکلات و ... جمع کنه، از دکور دو تا از خونه ها عکس گفتم. قهوه فروشی تیم هورتونم کار کنانش چند تاشون لباس درست کرده بودن برا خودشون و عکس اونم گزاشتم، 


مثل این که تا 10 - 15 سال پیش اینجوری بوده که ملت خودشون شکلات و آبنبات خونگی میدادن به بچه هاشون ولی یه بار یکی اومده سوزن و پونز و لاکساتیو و ... گزاشته تو شکلاتا و ازون ببعد دیگه مردم فقط به شکلات بسته بندی شده اعتماد میکنن. بچه ها هم همه با پدر مادرشون میرن میچرخن اگه سنشون کم باشه.


کلا تو اون یک و نیم ساعتی که بیرون بودیم شاید 7 8 تا بچه دیدم تو اون محل. گفتش شاید بخاطر بارونی بودن هواس قبلا ها خیلی بیشتر بود.



  • ظریف

سیبزمینی _2

چهارشنبه, ۹ آبان ۱۳۹۷، ۰۸:۱۳ ب.ظ

سلام


دیروز 5 بعد از ظهر از اتاقم اومدم بیرون.

این استادمون انقدر سرش شلوغه که دیگه همه چیزم معطل اون شده. مرحله ای هم هست که کار زیادی نمیشه انجام داد و همش تاییدیه های اون مونده.

یه درس کارشناسی داره با 250 تا دانشجو فکر کنم

یه درس ارشد داره با 30 تا دانشجو

یه دانشجوی در حال دفاع داره

یه دانشجو دکتری داره

و در آخرین مرحله از لیست اولویتاش :) بنده

و چون سال دومشه فکر کنم اینجا زیاد تجربه هندل کردن این همه چیز رو با هم نداره. و خلاصه این وسط ...

-----------------------


  • ظریف

آرتای جدید

شنبه, ۵ آبان ۱۳۹۷، ۰۸:۴۰ ب.ظ

سلام

این استاد کنترل ادپتیومون آرتای شماره 2 هه. نه درسشو بلده نه بلده حرف بزنه نه شعورشو داره که بفهمه بلد نیست نه هیچی.

حتی آرتا هم سرر کلاس میومد بعضی وقتا میگفت من بلد نیستم ولی این باورش نشده هنوز قد گاو بلد نیست.

استاد کنترل پهنای باند نمیدونه چیه. ضرب ماتریس بلد نیست درست حسابی. مثلا میخواست حساب کنه یه وکتور 1 در فلان در خودش به طور عمومی ابعادش و دترمینانش چند میشه نشست عدد گزاشت تو دوتا وکتور ضرب کرد. در حالی که چرت مثقال جبر خطی بلد باشه معلومه جوابش

نمیدونست معادله ی کوادرتیک چند تا مینیمم/ماکزیمم داره ... :/

سوال ازش میپرسی شعر و ور جواب میده بعد برداشته همورکایی که براش فرستادیم رو پرینت کرده!! فکر کنید چقدر کاغذ و جوهر مصررف کرده! نمره داده به هر کدوم از جوابا با دقت زیاد! یکی نیست بگه آخه اسکول این کارات چیه.


اینجام ایمیل ناشناس فرستادن سخته ! حداقل دل آدم خنک بشه.


یعنی این استادای اینجوری تموم بشو نیستن

  • ظریف

جواد جوادی

سه شنبه, ۱ آبان ۱۳۹۷، ۰۹:۱۵ ب.ظ

سلام

این کانال یوتیوب آشپزباشی جواد جوادی رو که آشنایی دارید به احتمال زیاد.

یکی دو هفته پیش بود که آخر یکی از ویدئو هاش یه چیز جالبی گفت، 

گفت که


"آدما تو زندگی دو دسته اند یه سریا که همیشه شاگرد میمونن و یه سریا که همیشه فکر میکنن استادن

وقتی که فکر میکنی استادی ، دریچه یادگیری ذهنت همیشه بستس و قدرت یادگیری رو از دست میدی 

ولی خدای من شاهده همیشه خودم رو شاگرد دونستم و این که الان دارم یاد میدم دلیلش این نیست که بیشتر میدونم و ..."


خیلی حرف جالبیه ها! کاشکی ازین آدمای با اخلاق بیشتر بود.



  • ظریف

بایاس

پنجشنبه, ۲۶ مهر ۱۳۹۷، ۰۵:۱۴ ق.ظ

سلام

با یکی از بچه های هندی آزمایشگاه حرف میزدم راجع به ایرانیا چیزای جالبی میگفت مثلا میگفت شما میگید salom بجا salaam گفتم نه سلام میگیم، بعد که دقت کردم دیدم راس میگه وقتی میگیم سلوم شنیده میشه!

البته سلام رو از ایرانیا یاد گرفته بود میگفت انقدر ایرانی دورو برم بوده یاد گرفتم یه چیزایی.

بعد میگفت همه ی ایرانیا تو کلمه هایی که اولش s دارن es بکار میبرن یعنی اس میگن! یه کاناداییه هم تایید کرد مثلا

Steady state

رو میگن 

Esteady estate


جالب بود اینم اصلا توجه نکرده بودم

دیگه میگفت خیلی با عربا فرق داره انگلیسیشون، عربا انگار دعوا دارن و اداشونو در اورد ولی ایرانیا خیلی سافت حرف میزنن، بعد خیلی سوسولی شروع به انگلیسی حرف زدن کرد :)) ادای ما رو دربیاره

داشتم برای یکی ویس میفرستادم یه کانادایی هم بود داشت دقت میکرد، گفت چجوریه بنظرت گفت خیلی سریعه، واقعا هم هندی و فارسی خیلی سریعن و تو هم تو هم اند. ماها با سرعت خودمون حرف میزنیم انگلیسی انگلیسی زبونا جا میمونن معمولا. خودشون خیلی شمرده حرف میزنن. 

گفتم حالا منو وقتی اسپرسو میخورم ندیدی، بعضی فارسی زبونا هم ازم جا میمونن :)) 

واقعا جالبه یه کسی که اصن بایاس زبونی نداره از بیرون زبون مارو میبینه چه نظری داره! 

  • ظریف

او سی دی

چهارشنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۷، ۱۱:۲۹ ب.ظ

سلام


یکی از استادای اینجا هست OCD داره، OCD اگه نمیدونید، همون چیزه اس که خانم دکتر افشار تو اون سریاله داشت، ولی معنی کلیش اینه که تو یه سری موضوع خاص میخوان یه چیزی رو پرفکت کنن، مثلا همه کتابا یه سطح باشه تو قفسه و ... ، همه تا حدی دارن ولی بعضیا بیش از حد و به طور دائم و همون طور که OCD مخفف Obsessive Compulsive Disorder هه به صورت واقعا کنترل نشده دارنش، حالا، این استاده، که من یکی از TA هاشم خیلی واقعا بعضی کاراش خنده داره،

مثلا یه ایمیل فرستاده بود که برای کوییز جای TA ها رو مشخص کنه، ایمیله رو اگه پرینت میگرفتید یه صفحه A4 بود، تو این ایمیله، اسم منو با یکی دیگه جابجا نوشته بود، یه ایمیل عذرخواهی فرستاد و یه ایمیل جدید با جمله بندی جدید و دوباره یه صفحه A4 نوشته بود که توش این دوتا اسم رو عوض کنه. کل ایمیل رو تو چند جمله کوتاه میشد نوشت انصافا.

سال پیش مثل این که سر کوییز دست چپ ها رو از دست راست ها جدا کرده مثلا :))) که پشت سر هم بشن سر جلسه.(صندلیا خیلی فاصلش خوب بود اینطوری نبوده که مشکل ایجاد کنه اصلا)

سر آزمایشگاه، اگه کسی سوال بپرسه خیلی توضیح میده و میخواد کدی که بچه ها میزنن 100% شبیه چیزی که میخواد بشه.

دقت کرده باشید سالن آمفی تئاتر(؟) معمولا ردیفای اولش کمتر صندلی داره و میره عقب بیشتر میشه دیگه، (حداقل بعضیاشون اینجورین) بعد تو یه همچین محیطی اگه بخواید برگه های کوییز رو یکی در میون بزارید رو صندلی ها ، همه پشت هم نمیفتن، دیروز داشت برامون 15 دقیقه اینو توضیح میداد که چکار کنیم، خودش هی عصبی میشد و عذر خواهی میکرد و آخرش گفت متاسفانه راهی نیست به جز این که بعضیا تو ردیفای عقب دوتا فاصله بینشون باشه. دنیا همیشه پرفکت نیست!! :))

خیلی دقیقه، ساعت هایی که TA هستیم رو اول ترم با دقت یک ساعت برامون تو اکسل داد و مثلا اگه قراره 83 ساعت TA باشیم دقیقا 83 ساعت کار میخواست!

داشتیم میرفتیم سر کوییز مثلا یه 4 دقیقه راه بود تا محل کوییز، میپرسید از چمن ها بریم راه کوتاه تر میشه یا از فلان جا و ... همه چیز رو میخواد بهینه کنه

یکی از بچه های کانادایی میگفت شاید دلیلش همینه که تو این سن(فکر کنم 45) هنوز مجرده! :))

زمان بندی هاشم خیلی خوبه، یه چیزی رو که میشه تو 10 دقیقه صحبت کرد اولا 3 ساعت براش جلسه میزاره، بعد سر 180 امین دقیقه هم کارش تموم میشه ! خیلی دقیق، میگه 13:10 یه جاییه 13:10 واقعا میرسه

بنده خدا!

  • ظریف

Thanksgiving

سه شنبه, ۱۷ مهر ۱۳۹۷، ۰۹:۳۴ ب.ظ



سلام 


دیروز روز شکرگزاری کاناداییا بود. روز شکرگزاریشون یه تم پاییز گونه داره و داستانشم اینه که اون قدیما وقت برداشت محصول یا همچین چیزی بوده و شکر گزاری میکردن. 

این تعطیلیشون، مثل بقیه تعطیلیاشون(کریسمس و هالویین و ...) به قول خودشون Commersialize نشده یعنی که خیلی این شرکتا دنبال تولید کردن کارت تبریک و چیزای تزیینی و پروموشن و ... براش نبودن. 

ولی توی فروشگاه دالر استورشون یکم تزیینات بودش که یه عکس گرفتم ولی بعد فهمیدم دستم لرزیده ولی مشخصه تمش.


دیگه دیروز رفتیم خونه گلن و غذای روز شکرگزاری قرار بود درست کنه که بوقلمون تو فر هه. بخاطر من رفته بود حلال سفارش داده بود :)) . من و دو نفر دیگه مهمونش بودیم و دخترشو نوه اش هم بودن. منم برنج و تهدیگه سیبزمینی درست کردم‌:))

این عکسه رو خودش فرستاده چون برنج من توش بودش، عکس بهتری ندارم خیلی بقیه میز مشخص باشه




\وره سیبزمینی و پوره چغندر (؟!!) و یکم کیک و ... هم درست کرده بود.

اون قرمزه که میبینید آب گوجه فرنگیه :| زهر ماره

اون ظرف Wine هه هم که میبینید بدون الکله. خودش اللکل نمیخوره. میگفت مزه اش شبیه واین معمولیه بقیه هم تایید کردم. باید بگم مزه مزخرفی داشت. 


تو غذاش نمک نمیزنه :| ادویه هایی هم که اینجاس خیلی مزه زیادی نداره. یه هندی هم بود که دعوت بود برای اون دیگه خیلی سخت بود ! من تو این کیسه های زیپ دار برای برنجم نمک اورده بودم دادم بهش یکم مزه حس کنه!

  • ظریف

های

يكشنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۷، ۰۸:۲۴ ب.ظ

سلام


چند وقت پیش پارتی فارغ‌التحصیلی یکی از بچه ها بود. این شخص فارغ التحصیل و یکی دیگه از بچه های اهل دل حسابی تو آسمونا بودن و داشتن حرفای عمیق میزدن. منم داشتم گوش میدادم.

شخص شماره دو داشت میگفت که:

خواهرم داشت میگفت من خودمم وقتی بهم میگفتن تا وقتی مادر نشی نمیفهمی مادر چه حسی داره فکر میکردم یه کلیشه است و چیزیه که همه میگن و در نهایتم چیز خاصی نیست. میگفت که وقتی مادر شدم تازه فهمیدم منظورشون چی بوده. میگفت وقتی مادر میشی اون بچه یه موجود جدا و مستقل بنظرت نمیاد. یه تیکه از خودته! انگار خودت خودتی و اون یه تیکه از خودته و چیزی که حس میکنه رو حس میکنی و انگار یه موجود هستی.


---------------------

با یه خانمی داشتم صحبت میکردم میگفت مالزی رفته بوده. ازم میپرسید شما دستشویی تو ایران دارید؟ گفت خب آره خب!! گفت نه منظورم دستشویی عادی بود :))


---------------------


  • ظریف