نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

به شکل زیبایی تصادفی

Instagram
www.instagram.com/maddy.tu.ra

drafter/ English
dra-fter.blogspot.com

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۳/۱۰/۰۲
    ت
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

۵۵۱ مطلب با موضوع «عمومی :: نظرات و تحلیلای شخصی!» ثبت شده است

welfare

دوشنبه, ۹ مهر ۱۳۹۷، ۰۸:۳۳ ب.ظ

سلام


از سیاست های جالب این کانادا اینه که میگه هیچ شهروند کانادایی نباید بدون غذا و خونه و یه چیز دیگه که یادم نیست باشه. این، اونا رو ملزم میکنه که یه حقوقی شبیه یارانه منتها خیلی بیشتر به حساب اونایی که نیازمندن بریزن، به اسم welfare.

همه چیز خوب بنظر میاد درسته؟ 

این حقوق چیزی حدود 1000 دلاره (خرج من به عنوان دانشجو بدون شهریه حساب کنیم ازین عدد شاید 200-300 دلار کمتر باشه و من یه زندگی نرمال رو به صرفه جویی دارم، بدون الکل و سیگار و مواد و خریدای بیخود و غذای تو خونه (اکثرا) و یه خونه ی شیر با بقیه)


سوال اینه که این چه تاثیری داشته تو وضع زندگیشون؟

درجواب بگم که این پول مفتی که دولت به اینا میده باعث شده یه نسل خیلی تنبل ازینا تولید بشه، که مثلا مادربزرگ روی ولفر بوده مادر روی ولفر بوده و بچه ها هم روی ولفر زندگیشون داره میگذره. یعنی مفتی دارن زندگی میکنن. یعنی این پوله کمکی نکرده بهشون که زندگیشون رو دستشون بگیرن و ازون ور تنبلشونم کرده. پوله هم از Tax مردم میاد.


حالا با این پول چه زندگی ای دارن؟

اینجوریه که دولت یه خونه هایی به اینا میده که حدود 100 دلار مثلا اجارشه (خونه من 450 دلار) ولی اینا هر ماه ده روز آخر ماه رو پول کم میارن و کلیسا و مردم دوباره به اینا وعده های غذایی میدن که زنده بمونن.


یعنی پوله کلا خرج مواد میشه و آت و آشغال.


آره خلاصه اینا هم اینجوری ان.

  • ظریف

نگاه

يكشنبه, ۸ مهر ۱۳۹۷، ۰۸:۰۸ ب.ظ


سلام


چند وقت پیش که ارزش ریال داشت میومد پایین با یکی از بچه های آزمایشگاه حرف میزدم که چی میشه و مردم چی کار میکنن. دیدگاهش خیلی برام جالب بود. من معمولا خیلی نظر نمیدم، دیده باشید، وبلاگمم معمولا تحلیل و تفسیر نیست، خاطره و گزارشه، معمولا نظر نمیدم تا کسی جبهه فکریم رو نفهمه و با بایاس فکری من صحبت نکنه، نظر خودشو بدونم. حالا بهر حال. یکم بحث رو کش دادم که ببینم چی میگه، گفت مهدی ببین من خودم رو میبینم که بالاخره اومدم اینجا و بالاخره زندگیم ازین ببعدش میگذره و پولمو جمع میکنم و خونه و ماشینم رو میگیرم و... مادر و پدرم هم که بالاخره گلیم خودشون رو از آب کشیدن بیرون و زیاد تو این چیزا بهشون فشار نمیاد. برادرمم که آمریکاس و وضعش خوبه. دیگه مشکل من نیست این چیزا.

حالم داشتم بهم میخورد ازین حجم از خودخواهی و نگاه اینجوری. انگار نه انگار که هموطن ها و دوستای خودش تو اون شرایط اقتصادی تا یه مدتی حداقل قراره بهشون سخت بگذره.

الانم که هر روز زهر ماره. بد تر و بدتر.

واقعا ازین طرز تفکر بعضی از ایرانیای اینجا حالم بهم میخوره. هنوز فکر میکنن که چون بابابزرگشون خان یه ده کوره ای بوده و یه پولی داشته و اتوماتیک اینا تو شرایط خوب بزرگ شدن و الانم شانسی یه وضعیت خوبی دارن، تافته جدا بافته اند.


.........

این چند روز هی میخواستم بنویسم انقدر اعصابم خورده. آدم فکر میکنه میاد یه مدتی اینور ذهنش از سیاست آزاد میشه ولی من دوبرابر بیشتر به این چیزا فکر میکنم.

..........

واقعا متاسفم.


امیدوارم من حداقل انقدر بی تفاوت نشم هیچ وقت.


............ 

تنهایی یه چیز خوبی که داره سنگ دل بودن سابقم رو خیلی کم کرده. شایدم بخاطر جمع شدن ناراحتیا و خالی نشدنشون باشه. نمیدونم

  • ظریف

کادو!

پنجشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۷، ۰۱:۴۳ ق.ظ


سلام

28 شهریور تولد بیست و چند سالگیم بودش، 

ازون جا که کلا روزای خوبی نبود (مربوط به محرم!) ... خیلی پست مرتبط ننوشتم که زادروز این بزرگوار رو گرامی بدارید!

ولی حالا هرچی هست، برا خودم یه کادو سفارش دادم امروز رسید!

خیلی وقت بود، بیشتر از یه سال شاید میخواستم برم یه پوستر اینتراستلار (بهترین فیلمی که بشر ساخته) بدم پرینت کنن برام ولی هی تنبلیم میومد، داشتم فکر میکردم دیدم چه موقعی بهترزین :) !

چقد خودمو دوس دارم من :/

خوشگله نه؟ 

سایزش A2 هست که چیز قابل قبولیه بنظرم!

میخواستم ورتیکال عکس بگیرم ولی بیان میچرخونه تصویرا رو همه رو افقی نشون میده 

  • ظریف

هندی اردو

جمعه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۷، ۱۰:۳۶ ب.ظ

سلام

چون تو دانشکده درس مربوط به قدرت یدونه بیشتر ارائه نشده، مجبور شدم از کالج نظامی RMC که نزدیکمونه درس بگیرم. این دوتا با همدیگه کار میکنن و چیز طبیعیه که دانشجو ها این کارو کنن.

خلاصه موقع برگشتن یکی از هم لبی های هندی داشت با یکی از هملبی های پاکستانی به یه زبونی حرف میزد. 

گفتم بهشون چه زبونیه که جفتتون میفهمید. 

هندیه گفت هندی

پاکستانیه گفت اردو

:)) 

بعد هندیه و پاکستانیه شروع کردم با هم نرف زدن که مطمنی این اردو هه و اون میگفت این الان هندیه؟ 

خلاصه تهش معلوم شد که این دوتا زبون گفتارشون یکیه نوشتارشون فرق داره!

خودشونم نمیدونستن دارن به زبون خودشون حرف میزنن:)) 

  • ظریف

Debate Union

دوشنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۷، ۰۹:۳۴ ب.ظ

سلام 

در ادامه پست قبل راجع به حرف زدنشون

یه گروهه مناظره تو دانشگاه هست که یه برنامه ای برای جدیدالورودای کارشناسی داشت و منم آخراش رسیدم، یکم نمونه فیلم گرفتم، مدل حرف زدنشون یه لول از اون قبلیه سخت تره چون 

1- یکم موضوعش خاص هست

2- یکم بچه تر هستن،

مدل سوال پرسیدنشون تو یکی دو تا از فیلما مشخصه

کوتاه فیلم گرفتم حجمش اذیت کننده نشه و یه نمونه باشه فقط

 


دریافت
مدت زمان: 27 ثانیه 

 

 


دریافت
مدت زمان: 1 دقیقه 2 ثانیه 

 

 


دریافت
مدت زمان: 53 ثانیه 

 

 


دریافت
مدت زمان: 1 دقیقه 4 ثانیه 

 

 


دریافت
مدت زمان: 1 دقیقه 20 ثانیه 

  • ظریف

Terry Fox Run

دوشنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۷، ۰۶:۵۷ ب.ظ
سلام

یکشنبه گلن گفته بود که یه پیاده روی / دو یی هست به اسم تری فاکس، که سرطان داشته و یه پاشو قطع میکنن و پای مصنوعی براش میزارن. تصمیم میگیره برای جمع آوری پول برای سرطان یه مسیر طولانی ای رو بدوهه یا راه بره، دقیق یادم نیست، کلی هم پول جمع میکنه. مسیرش فکر میکنم طول کانادا بوده که یه عدد خیلی بزرگیه، ولی آخراش دیگه حالش بد شده و نتونسته کاملش کنه، ولی بقیه مردم ادامه دادن براش. 
خلاصه اینا هر سال جمع میشن و یه مسیری رو برای یادبودش و جمع آوری خیریه پیاده میرن بعضیام میدوون.
سال بعد از دوییدن هم فوت میکنه.
پدرشم اخیرا بخاطر سرطان فوت کرد.



کسی فکر نکنم بتونه بخونه اینن بالاییه رو


نقشه 5 کیلومتری، یه نقشه دو کیلومتری هم بود


مردم که برای غرفه هایی مثل تیشرت و خیریه و ... وایساده بودن


پوستر بزرگش.

حالا من چی میخوام بگم! 
شاید بگید 5 کیلومتر چیزی نیست که، بله چیزی نیست! ولی تو دمای 38 درجه و رطوبت بالا اینا واقعا بدنشون نمیتونه دماشون رو رگوله کنه. من داشتم با گلن میرفتم، و قدم هم میزدیم، دیدم خیلی داره میگه گرمه و گرمه رفتیم یه آب خریدیم، نوشید همشو، بازم سر 3 کیلومتر دیگه دیدم خیلی داره اذیت میشه گفت بریم تو سایه بشینیم!
منم رفتم باهاش و وقتی داشت میرفت تو سایه دیدم که کم کم داره میفته. حالتی که راه میری و به جلو میفتی، اونجوری. گرفتمش و گفتم آروم برو، بازم نتونستم نگهش دارم و خورد زمین! 
جدی جدی داشت از حال میرفت!
خلاصه مردم ماشین امداد رو نگه داشتن و سوارش کردیم بردیمش!
گویا ماشین امداد همینجوری میرفته میچرخید آدم از رو زمین جمع میکرده.
اینا انگار فقط برای سرما ساخته شدن و بدنشون تکامل پیدا کرده! تو یکم گرما واقعا وا میرن.
تو یه آفتاب معمولی همشون سرخ شده بودن قیافه ها همه آفتاب سوخته شده بود.
----------------------------------------------


این ویدئو هم گرفتم که فرصتی بود که بدون این که ضایع باشه یه ویدئو طولانی از حرف زدن رسمیشون داشته باشم براتون بزارم ببینید چجوری حرف میزنن. حجمش خیلی زیاده حدود 20 مگ ولی خب شاید بیارزه!!
حرف زدن رسمیشون واقعا درکش سخت نیست، چیزی که سخته وقتیه که مخصوصا جووناشون خیلی سریع و آروم یه جمله رو میگن، ممکنه 1 ثانیه طول بکشه3-4 تا کلمه، اونجا دیگه مجبورید بگید pardon یا excuse me تا تکرار کنن. توجه کنید WHAT?  یکم غیر فرماله.




مدت زمان: 3 دقیقه 32 ثانیه 
  • ظریف

Ziyoung?

شنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۷، ۱۲:۲۵ ق.ظ

سلام


استادم یه دانشجو Phd گرفته که چینیه. اسمش زیانگ هست. خیلی با نمک و جالبه. اون چینی نرمالی که انتظار دارید که خشک و ... باشه نیست. همسرشم مثل خودشه.

پایان نامه ارشدشم روی یه مدل PFC سه فاز برای خودرو برقی بوده که همون اول که اینو گفت گفتم خب دیگه نگران چیزی نباشم!

-------

امروز سر کلاس نشسته بودیم، یه کلاس با هم داریم، استادشم همین استاد راهنمامونه :)). کلاس 3 ساعتس و وسطش یه برک کوتاه داره. توی برک داشتیم راجع به دانشگاه و ... حرف میزدیم. گفت توی دانشگاه قبلیش که بود یه ایرانیه بود از دانشگاه شاهرود :)) و یکی دیگه از تهران و ... خلاصه میشناخت یه چیزایی :)). بعد سیستم کنکور و .. رو براش توضیح دادم گفتم تو چین با این همه آدم چجوریه سیستم؟

گفت که 4 تا امتحانه 2 ساعته است تو دوتا صبح و ظهر که یکییش مثلا ریاضیه یکیش انگلیسیه یکیش چینیه یکیشم قاطی پاتی فیزیک و شیمی و ... است. میگفت تو اون دو روز که این امتحان برگزار میشه کل کشور تقریبا باید ساکت باشه! مثلا اگه صنایعی هستن که سر و صدا درست میکنن باید ساکت باشن و کارشون رو قطع کنن. میگفت چون خیلی مهم هم هست خانواده ها پشت محل های آزمون وای میستن و منتظر میمونن.  


بعد راجع به مردم پرسیدم که بنظر میاد خیلی قانون مدار ترن، گفت در واقع بخاطر اینه که دولت همه چیز رو کنترل میکنه. تعداد بچه رسانه اینترنت همه چیز. میگفت مثلا گوگل فیلتره. گفتم VPN نمیشه بزنید ؟ گفت چرا میشه ولی خیلی مردم نمیدونن چیه، بدوننم انگلیسی لازمه بلد باشن که اخبار رو بخونن و از دنیا بیرون مطلع بشن. 

میگفت که انگلیسی مردم به طور کلی خیلی جالب نیست و تو کتابای درسی هم خیلی مکالمات قدیمی و .. هست.(مثل کتابای انگلسیسی خودمون که 20-30 ساله ثابتن) 

میگفت روزای اولی که اومده بودم آمریکا،(اولش یه مدتی اونجا بوده) یکی تو فروشگاه پرسید How are you doing today گفت منم جواب دادم Shopping! گفت بعد رفتم از استادم که چینی بود پرسیدم گفت اینا وقتی همچین چیزایی میپرسن باید بگی خوبم و تو چطوری و ... یعنی منظورش این بود این مکالمات همینجوری مردم براش غریب تر بود. اینا چون زبونشونم خیلی با ما فرق داره سخت تر هم هست براشون انگلیسی.


میگفت آلبرتا که بودم(ارشدش ) تو کلاس مثلا همین ایرانیایی که بالا گفتم، خیلی مشکل فهم و ... نداشتن، گفتم شاید بخاطر همین زبونه که زبون شما خیلی دور تره از انگلیسی. 


آخرشم راجع به این که ایران قطعات الکترونیکی و ... اش همش از چین میاد و ... حرف زدم براش جالب بود که میگفتم بعضیا پا میشن میرن شنژن کانتینر پر میکنن میفرستن ایران. یا مثلا تو بعضی مغازه های جمهوری میشنوی یکی داره چینی حرف میزنه و...


میگفت آره شنژن و یه شهر دیگه خیلی مدرن اند و بری اونجا با آمریکا شاید فرقش رو نتونی بگی ولی همین دوتا شهرن. بقیه سطح زندگیشون پایین تره. میگفت مشکلی هم که هست اینه که ما همه تکنولوژیمون از آمریکا میاد و فقط تو چین مونتاژ میکنیم! جالب بود که اینو میگفت. میگفت خیلی جاها دیدی نوشته Made in China درسته ولی invented in china نیستش.


گویا اسمشم باید زی-یانگ گفته بشه. یعنی یه توقف خیلی سریع و کامل بین دوتا بخشش باید باشه! من تلاش کردم بگم ولی گفت بیخیال سخت نگیر همینجوری زیانگ بگو بره.


آها راستی در جواب این که گفتم میتونی این چشم بادومیا رو از هم تشخیص ملیت بدی، گفت رفته بودم یه رستوران با خانمم و به یکی گفتیم شما ژاپنی هستی؟ چون خیلی شبیه ژاپنیا رفتار میکرد، گفت نه اهل کره جنوبی ام!! 

  • ظریف

محرم

پنجشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۷، ۱۰:۰۵ ب.ظ


سلام


ازون جایی که کسایی که شیعه هستن خیلی نیست، مونده بودم محرم برنامه چیه. یکم پرس و جو کردم دیدم یه گروه ایرانی پاکستانی هندی هستن که یه کارایی میکنن. رفتم محلی که گفته بودن مراسمه و روز اول پیدا نکردم کجا باید برم. روز دوم پرسیدم دوباره و رفتم اونجا، یه حاج آقایی دعوت کرده بودن از ایران که داشت سخنرانی میکرد.

من اتوبوسم یکم سریع راه افتاده بود و خیلی دیر رسیدم و یه مسیر زیادی رو پیاده مجبور شدم برم، برا همین اولاش رو از دست دادم، اولاش نماز جماعت بوده و بعدشم قرآن خوندندن و یه lecture راجع به احکام از حاج آقا! چون به زبون انگلیسی عربی بود بیشتر! و بعدشم یه روضه به انگلیسی و بعدشم دو سه نفر اومدن ، یکیشون هندی یه مداحی کرد یکیشون فکر کنم زبون اردو بودش بعدش یکی از ایرانیا اومد فارسی و بعدشم یه زیارت عربی خونده شد. 

یکم روضه به زبون انگلیسی عجیب غریبه ولی تاثیرش رو میزاره!

 آقا ها 20 نفر شاید میشدن. خانما هم ندیدم دقیق. 

دیشب بیشتر از ناراحتی محرم، ناراحت خودم بودم که محرم امسال اینجوریه. انقدر کم. 

بعدشم غذا بود! یه رستوران خاورمیانه ای به اسم علی بابا هست که صاحباش شیعه اند، اون شب رو اونا بانی شده بودن. گویا یکی از استادا هم شام میده یکی از شب ها بقیش رو نمیدونم. 


 جالبه، Money Mart که میبینید، یه جاییه "وام" میده با سود 50 60 درصد :)). 


نقشه رو بعد از این که نتونستم پیدا کنم برام فرستادن:


داشتم با گلن راجع به پیراهن مشکی حرف میزدم، میگفت که یه دوستی داشت از برزیل، اونا وقتی اقوام درجه یکشون فوت میکنه یه سال مشکی میپوشن، منم قضیه 40 روز خودمون رو گفتم بهش. گفت اینجا اینجوریه که از زمانی که فوت میشه طرف تا خاک سپاریش مشکی میپوشن. البته الان یکم فرق کرده، قدیما خانما حتما دامن(چیز غیر شلوار یعنی) میپوشیدن و توری رو صورتشون مینداختن ولی الان دیگه خیلی رعایت نمیکنن و حتی ممکنه یه نفر با لباس قرمز یا زرد بره خاکسپاری. 


  • ظریف

تغییر فصل

دوشنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۷، ۰۷:۲۷ ب.ظ

سلام


ظرف یک روز از وسط تابستون هوا رفت وسط پاییز. 

هوا در حد 30 درجه شرجی بود پریروز، دیروز شد 12 درجه و با باد زیاد. 

دیروز، روز پیکنیک کلیسا بود که یعنی بجای این که برن کلیسا میرن یه جایی حدود 10-15 کیلومتر اونور تر از شهر، که فضای باحالی داشت و همین آهنگایی که میخونن رو میخوندن.

این متن آهنگا، اگه کسی علاقه مند بود.





اینم فضای اونجا که جای واقعا قشنگی بود.







همه ی پارک ها اجازه نمیدن کارای مذهبی توشون انجام بشه، فقط تعداد محدودی ان که اهمیت نمیدن به این موضوع.


این پارکه که میبینید یه منطقه حفاظت شدس توی شمال شرقی شهر.


همسر پدر روحانی هفته های آخرشه(بچه) ولی با این حال بازم اومده بودن و با هم میخوندن، فیلم زیر یه تیکه کوتاهه اگه دوست داشتید.




دریافت
مدت زمان: 44 ثانیه 


حجمش رو تا حد قابل قبولی کم کردم که اذیت نشید. حدود 5 مگه.

  • ظریف

مهمون داری

شنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۷، ۰۷:۴۶ ق.ظ


سلام


امشب گلن رو دعوت کردم منزل برا شام، در جواب اون شامی که دعوت کرده بود. 

تهچین مرغ مشتی درست کردم کلی هم حال کرد، 

روشم با چند تا خلال پسته و زرشک تزیین کردم!

بزنم به تخته خانمی شدم برای خودم

.............................................. 

با پسرش که یکم اهل نیست دعواش شده بود این هفته، دیشب کارش به پلیس زنگ زدن کشیده شد. اعصابش داغون بود گفتم شاید با این دعوته یکم حالش برگرده!

..... 

این کفگیر سیلیکونیا واقعا چیزای خوبی ان، نمیدونم چرا تو خونه کفگیر چوبی استفاده میکردیم، چون نرم اند میشه تا تهه ظرف رو باهاش تمیز کرد. مثلا وقتی کیک وشیرینی درست میکنیم یا همین مایه تهچین. حواستون فقط به ناحیه دماییش باشه که پلاستیک نباشه اگه تو دمای بالا استفاده میکنید. 


......

یه چیزی میخواستم بگم یادم رفت باشه بعدا


.. . .... 

راستی امروز اولین کلاسمو داشتم. و استادم استاد کلاسه بود! خوب درس میده بنظرم

  • ظریف