نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

به شکل زیبایی تصادفی

Instagram
www.instagram.com/mahdi.tu.ra

Drafts from a drifter/ English
ticheart.blogspot.com

بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

۲۲۰ مطلب با موضوع «عمومی :: نظرات و تحلیلای شخصی! :: shower thoughts» ثبت شده است

روانشناسی برده ها

دوشنبه, ۲۸ مرداد ۱۴۰۴، ۰۵:۵۸ ب.ظ

در صفحه ی روانشناسی ویکیپدیا در حال خواندن سابقه ی روانشناسی بودم و با مطالب مختلفی آشنا شدم.

ولی چیزی که نظرم رو جلب کرد برای به اشتراک گذاشتن، نوعی روانشناسی بود که زمانی توسعه داده شده که برده داری در آمریکا به شکل سنتی اش رایج بوده.

و بنظرم در مواجهه با افراط درس های زیادی برای شرایط میانی هست. برای درک کردن خاکستری لازم هست که سیاه رو تجربه کرد و درک کرد.

یکی از بیماری هایی که به اون اشاره میشه درپتومانیا هست که سموئل کارترایت مطلبی در مورد اون منتشر میکنه و به علاقه ی برده ها به فرار میپردازه.

پیش فرض این آنالیز این هست که بردگی در حالتی که وجود داشته خیلی بهتر از شرایط اولیه ای بوده که سیاه پوست هایی که به بردگی گرفته شده اند تجربه میکردند و باید آسیب شناسی میشده و میدیدند که چرا بعضی از آنها به فرار فکر میکردند. چون غیر منطقی بوده!

 

If treated kindly, well fed and clothed, with fuel enough to keep a small fire burning all night—separated into families, each family having its own house—not permitted to run about at night to visit their neighbors, to receive visits or use intoxicating liquors, and not overworked or exposed too much to the weather, they are very easily governed—more so than any other people in the world. If any one or more of them, at any time, are inclined to raise their heads to a level with their master or overseer, humanity and their own good requires that they should be punished until they fall into that submissive state which was intended for them to occupy. They have only to be kept in that state, and treated like children to prevent and cure them from running away.

 

اگر به خوبی با آنها برخورد بشه، به اندازه کافی غذا داده بشوند و لباس داشته باشند، و سوخت کافی برای یک آتش کوچک که شب را با آن سپری کنند -- اگر خانواده ها دسته بندی بشوند و هر خانواده خانه ای داشته باشد، نه اجازه ی دیدن همسایه ها در شب، یا مصرف مشروبات، نه بیشتر از حد کار کنند، یا بیشتر از حد در آب و هوای سخت کار کنند، بسیار فرمان پذیر خواهند بود. بیشتر از هر مردمی در گوشه های جهان. اگر یک یا بیشتر از یک نفر در هر زمانی متمایل به این شود که سرش را همسطح صاحبش یا ناظرش بالابگیرد، انسانیت و آنچه که درست است ملزوم میدارد که آن برده (ها) تنبیه شوند تا جایی که به همان حالت دستور پذیری بازگردند. که برای آن ها در نظر گرفته شده که در آن حالت باشند. آنها باید در آن حالت قرار بگیرند و مانند بچه ها با آنها برخورد شود تا از فرمان ناپذیری آنها جلوگیری شود و از فرار التیام پیدا کنند.

 

که از شما میخواهم که بیشتر از ابراز شرم و احساس خشم به زاویه دید این فرد توجه کنید که از متفکر های قدرت آن زمان بوده. این زاویه دید در تمام تاریخ وجود داشته و دارد. به شکل های مختلف.

قدرت - کنترل - سیستم

برای خوب یا بد.

جزوی از طبیعت انسان هست که بخواهد دیگران را در قالبی که میخواهد قرار دهد

برای خوب یا بد.

مشکل زمانی ایجاد میشود که آنها را به زور به شکل کودکان ببیند و با این زاویه دید سوء استفاده کند

و از تفکر آنها و ابراز خود آنها جلوگیری کند

برای آنها تصمیم بگیرد.

نمیتوان به این طرز تفکر ایراد گرفت. این گونه تفکر پایه ی بسیاری از اولیه ترین ساختار های اجتماعی ماست

و مدت زیادی با آن سپری کردیم.

و بسیاری از مردم نمیخواهند که از این ساختار خارج شوند و بیاندیشند

ولی یک سیستم درست باید باز باشد و راه تغییر را ارائه دهد.

چرا که همیشه احتمال این است که شخصی در آن سیستم به دنیا بیاید

که حامل فکر تغییر و بالا رفتن باشد

یک سیستم بسته باعث سرکوب و عقب افتادن تغییر میشود

  • ظریف

HabEx

پنجشنبه, ۲۴ مرداد ۱۴۰۴، ۱۰:۴۹ ب.ظ

داشتم در مورد تلسکوپ های فضایی تحقیق میکردم و مخصوصا به ابزار های اندازه گیری تلسکوپ جیمز وب که اخیرا به فضا ارسال شد.

چند مورد که برام جالب بود رو براتون مینویسم.

تمام تصاویر رو از ویکی پدیا لینک میکنم و امیدوارم که لینک ها باقی بمونن. 

قبل از اون موارد، چون احتمال میدم که در مورد این تلسکوپ در این دنیای پر از حواس پرتی ها چیزی یادتون نباشه چند تا مورد اولیه تر رو میگم

این تصویر تلسکوپ غول پیکری هست که ازش صحبت میکنم.

ویژگی هاش طراحی منحصر به فرد آینه های این تلسکوپ هست که به صورتی طراحی شده اند که در یک مکانیزم تا شونده جمع میشوند. قسمتی که در تصویر نشون داده نشده، سپر محافظ اشعه ی خورشید هست که از 6 لایه ی بسیار نازک کپتان درست شده. این لایه ها ضخامت های مختلفی دارند و با مواد مختلفی مثل آلومینیوم و سیلیکون پوشیده شده اند که مناسب شرایط فضا و ذرات باردار اطراف باشند.  در فرینگ ماهواره بر آریان5 در ماموریت 256 ام اش به فضا در نقطه ی لاگرانژ L2 قرار گرفت. این نقطه نسبتا دور هست و نقطه ای هست که به لحاظ گرانشی در شرایطی قرار داره که محموله های فضایی میتونن حول اون نقطه ی پایدار در یک مدار قرار بگیرن. انگار که حول یک سیاره ی فرضی در دور دست هستند. چندین و چند ماهوراه در اون نقطه هستند و اون نقطه این فرصت رو فراهم میکنه که از مزاحمت زمین دور باشه و بتونه در تاریکی ای که با سپر خورشیدی اش فراهم کرده به نظاره ی اجرام دور دست بپردازه. همچنین این نقطه به اندازه ای به زمین نزدیک هست که فرصت ارتباط با سرعت قابل قبول رو فراهم کنه.

 

 

 

ماهواره هایی که در این نقطه قرار میگیرند غیر قابل سرویس هستند (فعلا). بنابراین هزینه ی بسیار زیادی برای اطمینان پیدا کردن از عدم نیاز به سرویس دهی این تلسکوپ فضایی شده.

شروع پروژه در سال 1998 بوده با برآورد هزینه ی 1 میلیارد دلار و سال 2008 بررسی اولیه طراحی انجام شده و در سال 2010 بررسی بحرانی. بین سال 2010 تا 2021 با حدود 9.7 میلیارد دلار هزینه از ابتدای پروژه کلی روی این ابزار کار شده تا مطمئن بشوند که همه ی مشکلات احتمالی در نظر گرفته شده باشه.

 

ابزار های اندازه گیری مختلفی در محدوده های مختلفی از مادون قرمز در این رصد خانه در نظر گرفته شده که هر کدوم در قدم اول غیر ممکن بنظر میرسند. (حتی با دیدن تصویر نهایی)

undefined

 

undefined

 

و ....

 

undefined

 

و این بادبان های سپر خورشیدی این فضا پیما که زیرشون آنتن ها و سلول های خورشیدی قرار میگیرند.

 

 

خلاصه که با این مقدمه در ماموریت های آینده ی ناسا میگشتم و برای سال 2035 این رصد خانه ی سیاره های اگزوپلنت (سیاره های ستاره های دیگر) رو دیدم به نام HabEx :: Habitable Exoplanet Observatory

undefined

 

بنظرم کمی عجیب اومد. هنوز متوجه نشدم که چطور سایه بان اش در فاصله از خودش قرار هست که قرار بگیره ولی پیش از اون ظاهر عجیب اون سایه بان برام عجیب بود.

شبیه طوری که خورشید در نقاشی های غیر واقع گرایانه ی قدیمی تصویر میشده 

Vintage Sun Drawing

 

بعد متوجه شدم که دلیل اپتیکی برای این طراحی وجود داره

در اپتیک پدیده ای به اسم نقطه ی آراگو یا نقطه ی فرزنل وجود داره که پدیده ی قدیمی ای هم هست. پیش از کشف ماهیت موجی نور به این پدیده پی برده بودند.

 

که در مرکز سایه ی یک دیسک سیاه نقطه ی روشنی به وجود میاد که ناشی از اختلال امواج نور هست. این طراحی خاص باعث میشه که این پدیده به وجود نیاد و سایه ی تمیزی از نقطه ی نور مدنظر به وجود بیاد.

هدف از این سایه بان جلوگیری از نور خورشید نیست بلکه هدف جلوگیری از نور ستاره ای هست که به آن نگاه میکنیم. 

در این تصویر اغراق شده منظور بهتر نمایش داده شده است

 

چون که سیاره های منظومه های دور دست در مقابل ستاره ای که به دورش میگردند بسیار کوچک هستند و نگاه کردن به اون ستاره و بررسی نورش اطلاعات خیلی زیادی در مورد سیاره های کوچک اطراف ستاره نمیده. مثل اندازه ی نسبی زمین و خورشید

Two directly imaged exoplanets around star Beta Pictoris, star-subtracted and artificially embellished with an outline of the orbit of one of the planets. The white dot in the center is the other exoplanet in the same system.

 

مسیر طولانی ای که ناسا طی کرده در رصد خانه های فضایی اش

undefined

رفرنس های این خلاصه 

James Webb Space Telescope - Wikipedia

Fine Guidance Sensor and Near Infrared Imager and Slitless Spectrograph - Wikipedia

NIRSpec - Wikipedia

Integrated Science Instrument Module - Wikipedia

Habitable Exoplanets Observatory - Wikipedia

New Worlds Mission - Wikipedia

Exoplanet - Wikipedia

  • ظریف

میک

سه شنبه, ۸ مرداد ۱۴۰۴، ۰۶:۳۴ ق.ظ

جواب داده میشوند

در آن گوشه ی هستی

بخشی زنده از جهان ابدیت

بیان دیگری از نحوه ی بودن

با گرمای بودنش آشنا میکند

متصل به دریایی سیاه هستند

و میخواهد بیشتر احساس کند

چقدر دور میشوند؟ چقدر اوج میگیرند؟

انعکاس نوری که از بالا به رویش میتابید

مانند خمیری که از آن نان درست میکنند

تابشی از جنس اشعه ی خورشید میکند

دانه ای از آنچه دیگران به آن فکر کرده اند

چشم های سر آن ها به آنچه اندیشیده اند

و آنچه در تاریکی این دریاست را برای لحظه ای

ارتفاع افکارش به سقف آنچه درست و نادرست است

مهم نیست وقتی که بالاترین ارتفاعی که میتوان گرفت

محدود میشود و نمیتواند بیشتر از سیمای پارادوکس را ببیند

موهای خاکستری و تنک او که از بالا پوست سرش معلوم بود

ناگهان دست به دهان برد و شروع به مکیدن انگشت شستش کرد

حامل برق چشمانی که پشت سیاهی مرکزدریایی که از آنچه دیده اند بزرگتر است

حامل سوال هایی که پیش از پرسیدنآنچه تا به حال فکر شده است به بیرون مینگرد

 

  • ظریف

شکسته

شنبه, ۱۷ فروردين ۱۴۰۴، ۰۲:۰۰ ق.ظ

در ارتباط با انسان ها حواست را جمع کن

چون اگر شیشه ی من را بشکنی 

تکه های شکسته ای میشوم که هر کسی را که حتی

برای برداشتنم تلاش کند زخمی میکنم

  • ظریف

آگاهی و ماده

چهارشنبه, ۱۴ فروردين ۱۴۰۴، ۰۳:۱۳ ق.ظ

انسانی متفکر را تصور میکنم که به دنبال حقیقت مطلق است

حقیقتی که هیچ گاه تغییر نخواهد کرد

او به دنبال حقیقت ریز میشود و در عمق ماده فرو میرود

تا به ذره میرسد

در آن جستجو به جایی میرسد که دیگر تغییر نمیکند

همیشه همانگونه است که همیشه بوده است

و همیشه خواهد بود

تاجایی که خالق بخواهد از چشمان او 

ماده را به چشم ذره هایی از آن شکلی که همیشه میخواسته ببیند

  • ظریف

پس از مرگ

دوشنبه, ۲۷ اسفند ۱۴۰۳، ۰۵:۳۳ ق.ظ

درخت تکامل در نگاه اول ساخته ی سوپ آفرینش است که کم کم شکل گرفته و به انسان تبدیل شده است

این درخت، درخت سقوط انسان است

به دنیای پایین تر

دنیایی که در آن همه چیز ایده آل تر است

دنیای حیوانات 

دنیای حشرات

دنیای آن چیز هایی که تکان میخورند

و هر چقدر ریز تر میشویم 

قدرت اختیار خود را بیشتر از دست میدهند

و همزمان بیشتر به مرکز دنیای خود نزدیک میشوند

برای آهو و شیر دشت، بودن غذا خوردن و شکار کردن و شدن است

برای گاو شیر ده بودن، در محیط بسته ی انسان بودن و غذا را تبدیل به شیر کردن است

برای یک ملکه ی زنبور عسل

آفرینش و وجودش بودن در مرکزی گرم

و درست کردن تخم های زنبور های دیگر است

در لرزش بودنشان تک تک اجزاِ کلونی را حس کردن

کاری بسیار طاقت فرساست 

کاری است که با دنیای پر از حواس پرتی ما متفاوت است

دنیایی است که در آن هیچ انتخابی وجود ندارد

بودن در یک چارچوب مشخص 

برای مدتی طولانی 

با المان های بسیار محدود

برای ملکه ی زنبور عسل آنچه در اطراف کلونی اتفاق میفتد قابل شنیدن است

احساس ملکه، قفل به جریان پیوسته ی اتفاقات بیرون است

همیشه و همیشه

خطرات، افزایش تعداد،غذا، آمار

تصمیم ها

همه و همه 

زندگی انسان بعد از مرگ بیرون آمدن در یک فرم جدید آفرینش است

یک زنبور دیگر، یک مگس دیگر

هرچقدر پیچیده تر، تبدیل به موجود ریز تر

هرچقدر بیشتر از درخت میوه ی دانش گاز بزند

بیشتر سیستماتیک فکر کند

بیشتر به موجودات ریز و پیچیده تبدیل میشود

و در آن فرم آفرینش

در فرمی که از نگاه آزادی خواه انسان

شبیه زندان است

به نوعی آرامش خواهد رسید

آرامشی که از محدودیت چنان گونه ای است

که درک آزادی و تصمیم گرفتن را از او میگیرد

و به او بودن بدون احساس نقصان میدهد

و این گونه است که ما از بهشت خدا سقوط میکنیم

در بهترین حالت انسانی دیگر خواهیم شد

و آنچه انسان بودن است را تجربه میکنیم

و در بهترین حالت، از نگاهی دیگر

به یک نوع بودن مکانیکی و ماشینی تبدیل میشویم

و یک قدم دیگر به درخت تناقص اضافه خواهیم کرد

 

  • ظریف

لحظه

پنجشنبه, ۲۳ اسفند ۱۴۰۳، ۰۴:۴۵ ق.ظ

بودن

 

آنها که پس از ما خواهند بود به گذشته نگاه خواهند کرد

و ذراتی از لحظه هایی که ما تجربه کردیم برایشان خواهد بود

و ما که از گذشته می آییم،

آینده ی شناور که از ذهن و دنیای تخیلمان شکل میگیرید میبینیم

لحظه محل برخورد این دو جریان است

قضاوتی که از لحظات امواجی به جریان می اندازند

و احساساتی که توسط موجود آگاه تجربه میشود

موجودی که آینده را میسازد

و در لحظه به دنبال قدرت اختیار خود است

که تا چه حد به تجربه ای که میشود

کنترل دارد

یا جریان بیرون 

جبر اختیارش را به دست میگیرد

و لحظه ای عادلانه شکل میدهد

که در آن معادله ی خلقت که از دو سو در حال حل شدن است

از هر دو جهت به جواب میرسد

و جوابی که آنچه باید را شکل میدهد

 

 

  • ظریف

انتها

شنبه, ۱۸ اسفند ۱۴۰۳، ۰۴:۰۳ ق.ظ

اقتدار، 

شرابی که مردان برای مست بودن از آن

حاضر هستند نه تنها جان خود 

بلکه جان خانواده خود را فدا کنند

ولی پیش از هر چیز

مردمی که اگر خدا بخواهد 

جانشان را حفظ خواهد کرد

و اگر نخواهد، برای عمر کوتاهشان

هدفی والا ترسیم میکند

چه چیزی والاتر از فدا شدن در راه هدفی که 

آرمانی است؟

برای اقتدار!

حاضر هستند که رسیدن تیغ به استخوان را ببینند

ولی کوتاه نیایند

کسانی را دوست داشته باشند که خود را بر زمین میزنند

کسانی را دوست داشته باشند که به رنج خود

از خودشان کمتر هستند

چه کسی حساب بالا و پایین را دارد؟

در انتها آنچه میماند 

گویی که اقتدار است

  • ظریف

هیچ کس نمیداند

دوشنبه, ۱۳ اسفند ۱۴۰۳، ۰۵:۲۰ ق.ظ

https://www.youtube.com/watch?v=Fc7XWW_Ehb8

در مراسم جایزه نوبل چند سال پیش، Aurora نمایشی داشت که با آنچه به طور معمول از مراسم های اینچنین انتظار میرود متفاوت بود.

جایزه نوبل جایزه ای است که نتیجه ی مدت زیادی از یک فعالیت متمرکز که نتیجه ای تاثیر گذار داشته است و انتظار میرود که

موسیقی ای که برای این مراسم انتخاب میشود موسیقی فرهیخته ای باشد. سمفونی های پیچیده و با نام و نشان

ولی موسیقی Aurora، که در آن زمان کمتر از 20 سال سن داشت موسیقی مدرنی بود که با آنچه گفته شد متفاوت بود.

موسیقی که در آن از خوابی که در 7 سالگی دیده بود صحبت میکند. و به این جا میرسد که میگوید "هیچ کس نمیداند"

کمی برای من عجیب بود که همچین موسیقی ای برای همچنین مراسمی انتخاب شود.

چرا که موسیقی باید انعکاس آنچه در حال اتفاق است باشد.

ولی بعد با خودم فکر کردم و فکر هایم را کنار هم گذاشتم

چگونه است قبل از این که یک نوزاد درگیر جزییات و محدودیات این دنیا شود؟

آگاهی ای که از آن صحبت میکنم شبیه نور سفیدی است که هنوز به منشور برخورد نکرده است تا شکسته شود به رنگ های مختلف

احساسات اولیه

احساساتی مثل احساس تو خالی بودن و نیاز به غذا. گرسنگی پیش از آگاهی به داشتن بدن

مفاهیم اولیه

مفاهیمی مثل دوگانه بودن تجربه. داشتن درون متمرکز و بیرون تکرار شونده. 

ارتباطات اولیه

ارتیاطاتی مثل فهماندن این که نیازی به یک موجود خارجی است که نیاز ما را برطرف کند. تقلا کردن و اعتماد به این که جوابی دریافت خواهد شد.

پیچیده است

و کم کم انسان در خودش تغییر میکند و به مفاهیم گسترده ی بیرون متصل میشود و جزیی تر میشود

جزیی تر میشود در دامنه ای که برای تعریف شده است و در دنیای بیرون به صورت مرئی وجود دارد و از آن صحبت میشود.

الکترون ها، کوآنتوم، فیزیک ذرات

مفاهیمی که سنگ بنای آفرینش را با کاشی هایی پر میکنند

که در کنار هم این تصویر یکنواخت را میپوشانند

و برچسب هایی بر آن میزنند که آن را بهتر از آنچه که هست میکند

چیزی که قابل هضم برای ذهن باشد

چه چیزی بهتر از یک گاو است؟ استیکی که قابل خوردن باشد؟

این دور شدن ها برای من در تضاد با طبیعت است

ولی طبیعی است که دور شویم

برای ذهن قانع کننده است که دور شود

ذهنی که بالاترین آرزویش میتواند این باشد که

نیازی به بدن نداشته باشد

تا به هرچه میخواهد فکر کند

بدون این که نیازی به تامین نیاز های بدن باشد

 

آرزوی ذهن کودکانه این است تا هر کاری که میخواهد انجام دهد

 

  • ظریف

یادگاری

جمعه, ۳ اسفند ۱۴۰۳، ۰۳:۱۵ ق.ظ

شخصیتی که درونش هستم گرفتار بند و افساره

افسار ها با اصرار به شخصیت باز نمیشه

اون ها با غیر عادی بودن درست میشه

عادت رو به کنار گذاشتن

تصادفی بودن

آن چیزی که از بقیه در ذهن دارم

به کسانی که احساس نزدیکی میکنم

همه و همه با هم و بدون هم

باید از ه باز بشن

و هر کدام جداگونه برسی بشه

و بعد با هم بررسی بشه

در جمع، دوتایی، چند تایی، از دور، در فاصله ای از یک اتاق

او صدای وجدان من شد

کسی که احساس میکردم اشتباه است

صدای وجدان در یک قدمی صدای خداست

و اکنون که رفته نمیتوانم به اون دستیابم

بخشی از او که من است 

بخشی از من که برای فهمیدن او، به او تبدیل شد

و دیگران مرا دیدند در حالی که او بود که از درون من به بیرون خودش را نشان میداد

زخم سرخ رنگی بر روح من

با نشان دادنش به بیرون کم کم از زندانش آزاد شدم

اکنون من هستم

بدون او

ولی با من بدون او تفاوت بسیاری دارم

تفاوتمان این است که در جریان گذراندن آنچه او به من میداد از وجودم

دوست داشتنی که او به من داشت را آموختم

با دوست داشتن دیگران

  • ظریف