جهت زمان
فکر کنید شاید ما یک تمدن بسیار پیشرفته بودیم که به دنبال این میگشتیم که یک آغاز برای دنیای خودمون تصور کنیم.
تمدنی که در هسته ی آن هیچ تمایزی برای خوب و بد وجود نداشت
فکر مثل یک قطره ی جیوه، انعکاسی از آنچه بیرون است میبود
بدون کم و زیاد
همانگونه که آینه آن چیزی را که ما به دنبالش هستیم به ما نشان میدهد
تصویری که بدون آینه باید آن را از دیدن صورت انسان های اطراف حدس میزدیم
این که ما که هستیم؟
ولی این تفکر برای ما خسته کننده شد و به دنبال این گشتیم که آن را کنده کاری کنیم و به گوشه های مختلفی برسیم
یک انعکاس درست یک نواخت برای ما جذابیت نداشت
به آن انجماد دادیم و شروع به فکر کردن برای رسیدن به آغاز هایی منطقی رسیدیم
تا در طول تجربه ی این افکار به آغازی عمیق تر فکر کنیم
به جایی که فکر کلی ما به نقطه ای تبدیل شود که بتواند تبدیل شود
شاید در زندگی بعد ما صد ها سال گذشته بیدار شویم
شاید گذشته ای که به آن فکر میکنیم هیچ گاه وجود نداشته و آن چه به قبل از تولدمان فکر میکنیم
آینده ای باشد که در زندگی بعدی در آن متولد میشویم
به جایی میرسیم که تمدن اولیه بوجود آمد
به جایی میرسیم که برای اولین بار به خودمان فکر کردیم
به جایی میرسیم که دیگر وجودمان به خودی خود احساس تفکر نمیکرد
به جایی میرسیم که مشابه حیوانات خواهیم شد
و همین طور در زندگی های مختلف به عقب خواهیم رفت
به جایی که به جماد میرسیم
و همچنان آگاه خواهیم بود و نگاه خواهیم کرد
تا به نقطه ای برسیم که اکنون از آن به آغاز جهان فکر میکنیم
- ۱ نظر
- ۲۵ شهریور ۰۴ ، ۰۴:۴۹