نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

به شکل زیبایی تصادفی

Instagram
www.instagram.com/maddy.tu.ra

Drafts from a drifter/ English
ticheart.blogspot.com

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۳/۱۰/۰۲
    ت
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

۷۴ مطلب با موضوع «عمومی :: نظرات و تحلیلای شخصی! :: shower thoughts :: دینی/عقیدتی» ثبت شده است

روان

سه شنبه, ۲۵ دی ۱۴۰۳، ۱۱:۱۵ ب.ظ

آنچه بیرون میگذرد و آنچه در درون است

مشابه اند 

بیشتر از آنچه بیرون است در درون رخ میدهد

بیشتر از آنچه درون است در بیرون دیده میشود

این دو روی سطح به هم میرسند

سطحی که میتواند مواج باشد، در جریان باشد، آرام

یا سفت و سخت

چهره ای که رویه ی سختی نداشته باشد

همواره در حال فوران است

آنچه در درون میگذرد باید در ظرف درون جا شود

وگرنه مثل آتشفان یا مثل آتشنشان 

از خشم و یا برای جلوگیری از خشم فوران میکند

فورانش چیز هایی را به بیرون میریزد که از درون او ناشی شده است

احساسات عمیقش

احساساتی که نتوانسته تا الان آنها را سر و سامان بدهد

-=-=-=-=-=-=--=-=-=-=-=-=--=-=--=--=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

 

جایی نوشته بود 

دوست داشتن ساده است

و دانستن این که دوست داشته می شویم یا خیر، سخت نیست

گاهی احساسات عمیق ماست که باعث میشود

شخصی نخواهد خود را درگیر دوست داشتن ما کند

-----

ولی گاهی پس زده شدن مورد سوال است

و سخت تر این است که از فرهنگی برخواسته باشیم

که داستان خود آزاری عشق مجنون، در قاب طلا گرفته شده باشد

 

باید ترمیم و رفع مشکلات درونی در صدر اولویت ها باشد

مشکل این است که در قالب انسان. به طور عادی، نمیتوان دانست که مشکلی وجود دارد.

برای بقا، زخم های روح بی حس میشوند در کودکی 

و کم کم به فراموشی سپرده میشوند در حالی که اسکار های آن زخم ها

بدنه ی روح را پر کرده اند

 

همکارم از مقاله ای سخن گفت در مورد قدرت اختیار و این که چقدر تصمیم های ما تابع محیط است

 

بنظرم انتخاب "تلاش برای حل مشکلات"، یا "سر کردن با مشکلات" نمودی از قدرت اختیار است.

  • ظریف

از شدندات

جمعه, ۱۴ دی ۱۴۰۳، ۰۳:۵۰ ق.ظ

همیشه بخشی، پشت صحنه است و افرادی که میخواهند چیزی را بسازند

و بخشی جلوی صحنه است که افرادی هستند که مصرف میکنند

مصرف کننده ی درست به اندازه ی تولید کننده درست اهمیت دارد

مصرف کننده از تولید کننده میخواهد که رقابت کند

میخواهد که به او ثابت کند که در میان سایر انتخاب ها 

برتری دارد و ارزش هزینه ای که میکند را دریافت خواهد کرد

مصرف کننده تولید کننده را در اصطکاک قرار میدهد

او به تولید کننده احساس هدف داشتن میدهد وگرنه

مدت زیادی طول نمیکشد که کالایی به تولید برسد

دیر یا زود

ولی مصرف کننده ایده آل تنوع میخواهد، راه حل میخواهد، چیز هایی را میخواهد که بعضا نمیداند

کار تولید کننده این است که نیاز های او را بشناسد 

حتی به او نیازی را نشان دهد که خودش نیز خبر نداشته

این درجه ای از آگاهی است که اگر علم عمومی بود

دستیابی به آن سخت نمیبود

تولید کننده برای فهم مصرف کننده ابتدا باید

بهترین مصرف کننده باشد

 

  • ظریف

چشم سر

پنجشنبه, ۲۲ آذر ۱۴۰۳، ۰۵:۳۹ ق.ظ

سال های پیش بود که در مسجد نشسته بودیم

روحانی از خاطراتش از هند میگفت و مرتاض ها

علاقمند شدم بدانم که چشم سر چیست و چگونه است

برایم جالب بود که بتوانم ببینم از چشمی که درون ذهنم است

به دنبال آنچه در نوشته ها یافتم

بعضی میگفتند که شبیه یک دیوار آجری است که با تمرکز میشکند

و نور از آن حاصل میشود

و چه و چه

بعضی میگفتند که میتوانند هاله ی اطراف احسام را ببینند

انسان ها به رنگ های مختلف در می آمدند بر اساس حالشان

همان سال ها بود که آن سریال تلویزیونی از چشم برزخی استعاره میکرد

نمیدانم. 

همچنان بعد از سال ها برایم نامشخص است

فکر میکنم بین افسانه ها و آنچه ذهن باید ببینید تفاوت بسیاری است

چشم سر دنیای تخیل است و آنچه که میتواند باشد

کمی کودکانه است گفتنش ولی گنج ها را باید در دوران کودکی جست

تصویر ذهنی که میتواند دنیایی معادل دنیای بیرون را تصور کند

ارزشی بی نظیر دارد

آن تصویر، واحدی است که معادل چشمی است که آفریدگار از آن 

دنیای مخلوق را میبیند

ولی ساده انگاشتن و بی ارزش کردن برای ما جذاب تر است

آنچیزی که لمس میشود برای ما بهتر است 

و چه بهتر است که در همین جا باشیم

ریشه در زمین داشته باشیم تا در آسمان ها

شاید از انسان های آینده باید پرسید

که چگونه دنیای ذهنشان را میبینند

و در این بین

ما سقفی بسازیم و سیم کشی کنیم 

تا صدای یکدگیر را بشنویم و از طوفان در امان باشیم

شاید اکنون زمانش نیست که روحمان پرواز کند

شاید اکنون از دو دست و دو چشم باید استفاده کنیم

تا زمین را بسازیم

نمیدانم

شاید زمانی برسد که صحبت با اطرافیان

در مورد آنچه سیاست و اقتصاد میکند نباشد

شاید زمانی برسد که ماشین های بزرگ 

روغن کاری وتنظیم شده باشند

و فرصت تفکر باشد

ولی اکنون زمانش نیست

 

  • ظریف

دنبالش بودم

شنبه, ۱۹ آبان ۱۴۰۳، ۰۵:۴۹ ق.ظ

به دنبال او بودم

در جهانی که خدایش میوه ی دانش را به پدر و مادرم ممنوع کرده بود

ولیکن سیب درخت دانش را خوردند

و به زمین آمدند

ما میخواهیم بدانیم که چه میشود

چگونه میشود و چرایی را

تا وقتی که دستمان از نزدیک شدن به شعله ی‌ شمع بسوزد

و بفهمیم که گرمای روشنی تا حدودی لذت بخش است

ولی هیچ وقت نمیخواهیم که دستمان در آتش فرو رود

بین تاریکی و روشنی

البته که روشنی را می‌پذیریم 

ولی واقعیت این است که ماده 

از جنس تاریکی است و بدن بدون شعله ی آگاهی

تاریک است 

بدن مکان زندگانی ماست

ابتدا باید تاریکی را درک کنیم

تا روشنی را حس کنیم

وگرنه تفاوت بین روشنایی و سوختن را

  • ظریف

دنیای موازی

دوشنبه, ۱۶ مهر ۱۴۰۳، ۰۸:۰۸ ق.ظ

در دنیاهای موازی چه اتفاقاتی می افتد؟

دنیا های بالاتر دنیاهای چپ و راست

دنیاهایی که فدا میشوند تا وحشت دنیای ما کمتر شوند

دنیایی که در آن بیگانه ها به ما مسلط میشوند

دنیایی که آنها با راکت های خود به مرکز شهر های ما می آیند

چنان به حریم ما وارد میشوند که در چشم به هم زدنی

هر چه بافته بودیم را رشته میکنند

و کاری می‌کنند که احساس قدرتی که داشتیم 

ناچیز میشود

 

دنیای دیگر دنیایی است که در آن پلیس ها با دهشت میبینند

آنها نظاره گر رفتار هستند و از انسانیتشان کاسته شده است

کسانی که بیرون میروند در حریم میله های فولادی نظم آنها

ممکن است حتی باز نگردند

آنها به رفتار درست فکر میکنند

و تنها رفتار درست

 

دنیای ما نجات یافته از میان این دنیا هاست

و یا شاید اگر قدرش را ندانیم

دنیایی است که فدا شود برای دنیای موازی دیگر

  • ظریف

چوب خلال دندان

شنبه, ۵ خرداد ۱۴۰۳، ۰۴:۴۸ ب.ظ

راستی که در ذهن چیزی به عنوان استاندارد به معنای این است که آن چه هست کافی نخواهد بود. پس زدن آنچه که هست کافی نیست چرا که آنچه هست بهتر از هیچ است. خراب کردن آسان نیست ولی خراب کردن به زیبایی سخت تر است و خراب کردن به زیبایی و ساختن چیزی بهتر که ده ها برابر زیبا تر است بسیار سخت تر است. 

خلق کردن به معنای سپردن انجام کار به زمان است. این کمی در تضاد با قدرت اختیار است. قدرت اختیار میخواهد بخواهد و برآورده شود ولی خلق میخواهد که آنچه دیدنی و نادیدنی است احساس شود و سختی آن حس شود. میخواهد این فکر و آگاهی شخص نباشد که جزییات را به هم متصل میکند و می آفریند. میخواهد آنچه در آگاهی حضور دارد نتیجه را ببیند و شگفت زده شود. 

میخواهد آگاهی جزییات را ببیند و احساس کند. کار آگاهی فکر به جزییات نیست. آگاهی توانایی فکر کردن به همه ی جزییات را ندارد. این قدرتی است که خالق میخواهد احساس کند.

  • ظریف

داوود

يكشنبه, ۲۶ فروردين ۱۴۰۳، ۰۳:۱۹ ق.ظ

 

شما را به نقاشی داوود و سر جالوت آشنا میکنم

احساسی که با شما به اشتراک میگذارم این است که 

ناراحتی و انزجاری که در چهره ی داوود از کاری که انجام داده در این نقاشی دیده میشود

جالوت نماد بدی، در چهره ای بزرگسال تر و داوود نماد پاکی در چهره ی جوان است

برخی در جزییات نقاشی این را میبینند که ترکیب چهره ی جالوت و داوود مشابه است

گویی که جالوت و داوود هر دو یک شخصیت هستند

زمانی که سر دیو درونی بریده میشود، یک قتل، عملی انجام آن، 

پذیرفتن انجام یک جنایت است

توسط یک روح پاک که چگونه میتواند پس از آن

پاک بودن را به خود بپذیرد؟

تفاوت اون با جالوت چه خواهد بود؟

  • ظریف

جریان زمان

شنبه, ۲۱ بهمن ۱۴۰۲، ۰۲:۱۲ ق.ظ

قذیم تر ها جایی نوشته بود که درس های زندگی به مانند شانه ای میمانند که وقتی موهایمان ریخت به ما داده میشود.

به درس های زندگی که نگاه میکنم میبینم که انتهای هر دوره ی سختی، جمله ای است که تمام آن دوره را خلاصه میکند. 

جریانی که باعث سختی ما میشود و توسط کسانی به ما داده میشود که خودمان را در مقابلاشان آسیب پذیر میکنیم چون دوستشان داریم. قلب مهربانمان به آنها عشق میدهد ولی آنها به ما سختی میدهند.

ابتدا دردی که به ما میدهند را کنار میگذاریم و حساب نمیکنیم

بعد کم کم که میبینیم که تکرار شدنی است و تمام نمیشود،

به این نتیجه میرسیم که باید حسابرس دردهایمان شویم،

عشق بی حد و نساب را کنار میگذاریم و آنها را در دین خود قرار میدهیم،

ولی کم کم که میبینیم حساب رسی هم نتیجه ای ندارد،

اگر همچنان در زندگیمان بمانند، به آزارشان عادت میکنیم

یا خودمان را تغییر میدهیم و قوی تر میشویم

و وقتی که صحنه ی آخر میرسد

جمله ی پایانی را میشنویم

این سفر در زندگی با خود جریانی را به همراه دارد که

در آن از سادگی و آسیب پذیری به 

پروردگی و قدرت میرسیم

ولی من دوست دارم آن را به شکل دیگری نگاه کنم

انگار که در زندگی عادی در حال حرکت به گذشته هستم

و در صحنه ی آخر در واقع مقدمه ی داستان را میشونم

و صحنه ها از مقابله ی من شروع میشوند

و کم کم به سمت فراموشی و سادگی میروم

جایی که در آن مهربان تر میشوم

ولی درد بیشتری میکشم

 

بنظر من خدا ابتدای زمان را خلق نکرد 

بلکه در انتهای زمان، دنیایی و داستانی را خلق کرد که در آن

انسان ها با شخصیت های متفاوت حضور دارند 

و رستگاری آنها در گذر زمان

فراموشی و بخشنده تر شدنشان است

 

حال این که زندگی ما در جهت معکوس زمان

جریان حرکت به سمت گذاشته است

به دورانی که خلقت شکل گرفت

تولد انسان، زمانی بود که به اوج آفرینش رسید

و از آن به بعد، به سمت گذشته حرکت میکند

 

بالاترین درجه ی انسانیت انسان زمانی است که 

به زبانی سخن میگوید که هیچ شخص دیگری آن را متوجه نمیشود

زبانی که کودکان به آن سخن میگویند و فلسفه را به زبان می آورند

در جایی که فلس های زبان در بیان انسان های دیگر نمیگنجند

 

 

  • ظریف

دروس آینده

سه شنبه, ۱۴ آذر ۱۴۰۲، ۱۰:۴۸ ب.ظ

سلام

 

برای خودم فکر کردم و از زندگی بزرگسالی برای خودم چارت درسی درست کردم

 

* ارزش ها و اقتصاد

معرفی ارزش های فردی و اجتماعی، تاریخ ارزش ها، هنر، سیاست، اقتصاد

* سادیسم و مازوخیسم

نحوه ی رفتار متقابل و کنش و واکنش

* روانشناسی - فرهنگ و گروه

تفکر بر تاثیر فرهنگ بر رفتار گروه، بازسازی شخصیت

* روانشناسی - خانواده

بازسازی تاثیر خانواده بر شخصیت و بازسازی شخصیت

* روانشناسی - محل کار

رابطه ی قدرت با پیش زمینه ی سادیسم و مازوخیسم

* تغذیه و دستگاه گوارش

تعادل در زندگی و کار

* تنش - کار و روابط

تحمل و مصاحبت

* ورزش 

تناسب

 

 

دروسی هم که در آینده به جای علوم فعلی تدریس میشه

 

* انتروپی

مطالعه شکل بی نظمی در زمان. رابطه علیت، عدم قطعیت، شانس، نظم،

* آشوب

با پیش زمینی انتروپی، تاثیر گذاری و شکل دادن به انتروپی

* زمان

حضور در لحظه و امتداد لحظه در زمان

* انرژی

شکل دادن و کنترل انرژی

 

بنظرم تکامل بعدی در ذهن بشر جایی اتفاق می افتد که به اتفاقات به ظاهر ساده و همیشه در دسترس زندگی که ظاهر بی اهمیتی دارند با اهمیت بیشتری نگاه کند.

 

  • ظریف

برای خودم

يكشنبه, ۲۷ فروردين ۱۴۰۲، ۰۴:۱۸ ق.ظ

شاید کمی جاگرفتن بد نباشد

شاید باید بخواهیم، از خواسته های زندگی است که از ما بخواهد که بخواهیم

حاصل مدت ها حل کردن معادله ی خلقت مگر چه باید باشد؟

ممکن است شکل معادله از درک ما خارج باشد 

ولی خود ما بخشی از جواب معادله هستیم

بخشی که وجودش، اثبات وجود معادله است

کار ما این است که چشم های معادله ای باشیم که درجستجوی خود است

داستان زندگی خالق از وجود ما نوشته میشود

خالقی که در انتهای فکر کردن به همه چیز،

پا به عرصه ی بودن گذاشت تا بودن چیزها را تجربه کند

بودنی که در طعم ها و رنگ ها مختلف،

در رایحه های مختلف و احساس متفاوت،

ریشه در گناه اول داشت،

گناه خوردن سیب درخت دانش،

که نتیجه ی آن لزوم گذر از جریان زندگی به همه صورت بود،

تا دانش این که تصویر خدا چگونه است کسب شود

تصویر خدا بودن

 

  • ظریف