آخرسالی
سلام
آخر سالی صحنه های خوشحال کننده و ازون ور ناراحت کننده خیلی زیادی آدم میبینه.
صحنه های خوشحال کنندش که خودتون بهتر میدونید بهار و خرید مردم و ... و ناراحت کنندشم به وجود اومدن شغلای دم عیدی که خیلیاش دیدنشم آدمو دپسرده میکنه.
حالا بیخیال اینا، اگه یه فیلتر بزاریم و خوباشو ببینیم، بین خوباش یه مورد چند روزیه توجهمو جلب میکنه، اونم رفتن دانشجو ها (یا ...) که خونشون تهران نیست به سمت خونوادشونه، دقیق تر بخوام بگم:
شنیدن صدای چرخ چمدون روی سنگای خیابون بغل دانشگاه که یه پسر یا دختری داره میکشه دنبال خودش و داره میره به سمت مترو یا تاکسی ها که بره ترمینال یا راه آهن که بره پیش خونوادش، خیلی خوبه، یه کیلو انرژی مثبت به آدم میده. حتی آدم از بغلشون رد میشه تاثیرشو میزاره.
ممکنه خودم خیلی تجربه زندگی مستقل دور از خونواده رو نداشته باشم ولی یکمی که داشتم میدونم چقد رو اعصاب و سخت میتونه باشه. هر چقدر هم که بگذره بازم عادت کردنی نیست و آدم بره خونه میبینه چقدر چقدر چقدر بهتره.
از همین تریبون میگم دمتون گرم.
- ۹۵/۱۲/۲۳