نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

به شکل زیبایی تصادفی

Instagram
www.instagram.com/maddy.tu.ra

drafter/ English
dra-fter.blogspot.com

بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

کلید اسرار

سه شنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۶، ۱۲:۵۶ ق.ظ

سلام

امشب حسن پیشنهاد داد بریم بیرون بخاطر شرطی که باهاش بسته بودم سر این که آیا مبدل های مینول بخاطر فریت اسپایک ندارن یا نه و من باخته بودم مهمونش کنم.

جالب اینه که سوال غلط بود. اسپایک داشتن کلا :/

بعد حسن بین چند تا آپشن یکی از سنگین ترین و چرب ترین همبرگر هایی که میشناختیم رو پیشنهاد داد. بهش گفتم تو با این معدت (خیر سرش در وضعیت بهبودی هست )اخه چرا اینجا 

تعریف کرد گفت که بغل مسجد دانشگاه یک ایستگاه تنظیم فشار گاز هست که امروز که داشته به سمت مسجد میرفته یه جاییش ترکیده بود و خودش که حسابی ترسیده بود میگفت صدا ی هواپیما میداد. میگفت علی هم تو مسجد بود و نزدیک محل انفجار میگفت و مسجد همه ترسیده بودن.


بعد خلاصه ازینا نتیجه گرفته بود که به علی بگه ببین عمر دست خداست هر وقت بخواد میگیرتش.

بعد از اینم برای من یه نتیجه گیری کرد که عمر دست خداست با این همبرگره اتفاق خاصی نمیفته!!


  • ظریف

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی