برونگراییت
سلام
یه همخونه دارم اسمش سیدنیه (پسر) توی اون کالج نظامی هه هست و کلا تیپش آدم نظامی میخوره دیگه چون یونیفرم میپوشه و موهاش کوتاهه در حد چند میلیمتره و ...
ولی یه جلوه ی دیگه ایده هم داره. مثلا رو وایت برد روی یخچالمون بعضی وقتا نقاشی میکشه و یا باهاش شروع میکنی آهنگ گوش کردن میشینه عمیق توصیف میکنه آهنگو امشب داشت پیشنهاد فیلمنامه معنا گرا میداد
یه حال خیلی برونگرا هم داره. مثلا پارتی میگیره، شاید 30 نفر تو اون خونه میاد. یا مثلا چند روز پیش میگفت با یه دختر از روسیه دوست شده دختره میخواد سر کریسمس بیاد اینجا همو ببینن!!!!!!!! یا مثلا امشب میگفت خیلی بده که نمیتونیم با همه آشنا بشیم. یعنی هر کاری کنیم نمیتونیم با تمام مردم دنیا آشنا بشیم!!!!
طرز فکر جالبی داره
میگفت مثلا ممکنه چند نفر آدم تو فرهنگ و زبونای مختلف باشن که مث هم باشن. مثلا بعضی وقتا که یکی منو میبینه میگه خیلی شبیه یه نفر که میشناسه هستم خیلی برام جالبه.
