نظر دکتر چمران راجع به خدا
سلام
*ببخشید این پسته قرار بود نظر دکتر چمران باشه ولی فکر کنم 10%ش نظر ایشون شد بقیش دوباره حرفای خودم شد اون قسمتی که رنگی کردم P:*
برای این پست دوباره بنظرم اون پست 7 Densities of consciousness رو لازمه تا حدی بدونیم.
به پیشنهاد دردانه - شباهنگ سابق - تورنادوی اسبق! کتاب انسان و خدا ی دکتر چمران رو از این آدرس گرفتم
داشتم مطالعه میکردم و دیدم چه نظر جالبی راجع به خدا داره.
میگه که خدا تو قرآن به چه شکلی اثبات شده؟ هی داره میگه بابا نگاه کنید آفرینش رو نگاه کنید درخت رو نگاه کنید خودتون رو از چی بوجود اومدید و به من ایمان بیارید.
میدونید مشکل از کجا میاد، مشکل از دیدگاه یهودی/مسیحی خدا شناسی میاد که تو پس زمینه ذهن ما هست.
خدا رو به شکل یه نفر میبینیم که میشه باهاش حرف زد و داره نگاه میکنتمون. خیلی دیدگاه بچگونه ایه. و باهاش معامله میکنیم، انگار مثلا گفته فلان چیز 70 تا ثواب داره، ماشین حساب در اورده داره ثواب میزنه. در حالی که به زبون مردم اون زمان نگاه کنیم اعدادی مثلا 7، 40، 70 معنی های مفهومی داشتن. مثلا 7 عدد مقدسی بوده، تقدس داشته، 40 نماد یه دوره بوده، 70 نماد زیاد بوده. 100 نماد خیلی زیاد بوده. 1000 نماد خیلی خیلی زیاد بوده. وقتی میگه لیله القدر خیر من الف شهر، منظورش این نیست که بهتر از 1-2-3-4...-1000 شبه منظورش اینه که کلا شب خیلی خیلی مهمیه. یا سلام کردن 70 تا ثواب داره یعنی مهمه، سلام کن آدم!.
این در حالیه که خدا اون نیست، خدا همینه. خدا همینه که توش الان هستیم. خدا هر چیزیه که میبینیم و نمیبینیم. دیروز با خیلی ها چت کردم ولی فکر کنم احمد رضا بود که یه شعر از مولوی فرستاد که توش، میگفت از یه ماهی میپرسی آب چیه نمیفهمه چون همیشه دور وبرش و توش پر آبه :). قضیه ما هم همینه. دنبال مرز بندی خدا هستیم که بشه بفهمیممش و این طرز تفکر یهودی/مسیحی خیلی فهم راحتی داره و متاسفانه توی فرهنگ ماهم به نحوی رسوخ کرده.
این تیکه پایین یه مشت rambling فیزیکیه، سخت نگیرید اگه فیزیک دوست ندارید. (rambling = تند تند حرف زدن برای رسوندن یه موضوع و هی بسط دادنش)
--------
خدا همون خلاء کوآنتومی و عشقش به خودش همون انرژی لرزش های توی خلاء کوآنتومی هست که ما آدمیزادم الان تونستیم با ریاضی بهش برسیم. به این برسیم که بدون هیچ دلیلی از خلاء کوآنتوم میتونه ذرات تشکیل بشه و یک جهان حبابی(Bubble universe) رو تو هر نقطه ای بوجود بیاد. به این تونستیم برسیم که واقعیت برای وجود داشتن نیاز به observer داره. برای همینه که فاینمن میگه اگه کوآنتوم رو فهمیدید کوآنتوم رو نفهمیدید. چون درک اتفاقات عجیبی که توش میفته درک خداست. خدا عاشق اینه که توسط خودش دیده بشه و همین عشقشه که این بند و بساط رو درست کرده که ماها از توی خلاء و نیستی بوجود بیایم و در حالی که آنتروپی کل دنیا داره زیاد میشه، بتونیم با جاذبه و عشقی که از خدا میاد و توی خودمون هست، آنتروپی رو تو نقاطی متمرکز کنیم. خودمون ناشی از کم شدن آنتروپی توی یه محدوده هستیم. نظم یعنی همین جاذبه ی آفرینش که همه چیز رو کنار هم نگه میداره در حالی که تو اسکیل بزرگ داره بی نظمی زیاد تر میشه. دنیا، توی پس زمینه، مکانیزمایی داره که نظم ایجاد میکنن. به طرز تشکیل یه کریستال نگاه کنیم، ساختارش همیشه همینجوری هست که هست. ما هم هیچی نمیدونیم که چرا هست. فقط میتونیم بررسیش کنیم و ببینیم که همیشه اتفاق می افته.
--------
خلاصه برای همینه که مادرمون خداست، زمین خداست، خورشید خداست، کهکشان راه شیری خداست، بقیه چیز ها هم خدا اند. این دنیا هم ماشین تمرکز عشقه (عشق = جاذبه). که این عشق خدا توی ماها، توی این بدن (دوست دارم بگم بدن میمون پشم زده ولی نمیگم) متمرکز بشه و بمیریم و از دست این حبابه راحت بشیم.
همیشه این پروسه برام شبیه این عکسه بوده. از چپ به راست. او چیزای رنگی تو بستر دنیا شکل میگیرن و آخرش باید از دست این بدن و دنیا راحت بشن تا برسن به چیزی که باعث تکاملشون میشه.
شبیه فیلم The fountain بوده. یه جمله داره توش که میگه Death is the road to awe یعنی مرگ مسیر رسیدن به آ هست. آ اون حس خوبیه که وقتی یه صحنه خوب میبینیم یا آهنگ به جایی میرسه که تنش توش یهویی کم میشه و تو دلمون میگیم آخی و مور مور میشیم و موهای دستمون سیخ میشه و ... به اون حالت Awe میگن. دیدید وقتی گربه یا سگ ملوس میبینن این انگلیسی زبونا میگن awweeee همونه. همون آخییییی ما هست. من دیروز تازه فهمیدم که این فیلم، که به هر دلیلی خیلی دوستش داشتم، منظورش چی بوده. پیشنهاد میکنم حتما ببینیدش. مخصوصا اون فضا نوردی رو که توی حبابش داره سمت اون nebula میره. آخرش نتیجه میگیره که راه آزاد شدن، شکستن این حبابه و وقتی از دست حبابه راحت میشه به نور میرسه. خیلی فیلم خفنیه.
نمیگم پاشیم خودکشی کنیم با هم. خودکشی کنار کشیدن از بازیه. کار کسیه که بخواد بازی رو به هم بزنه. که مشکلش اینه که برمیگرده به همین دنیا دوباره تا یه بازی جدید رو شروع کنه.
میخوام بهتون بهشت و جهنم (حداقل برزخی رو که قبول دارم) نشون بدم.
فکر میکنیم بهشت و جهنم برزخی مثلا کجاست؟ همین کره ی لامصب زمینه دقیقا. ما انسان ها هممون یه حقیقتیم که داریم تو شکل های مختلف این وجود داشتن جدا گونه رو تجربه میکنیم. بعد مرگ هم دوباره برمیگردیم هی به این زمین تا بالاخره یه روزی قطبیت درست رو انتخاب کنیم و تموم بشه. برای چی خدا تو سوره واقعه آدما رو 3 دسته کرده. یه سری ها اصحاب میمنه یه سری ها اصحاب مشئمه یه سری ها هم سابقون. کسایی که کار خوب برای خودشون و این دنیا کردن دوباره برمیگردن تو این دنیا تا برای اون چیزی که براش تلاش کردن، پاداششون رو بگیرن. و میگیرن. کسایی هم که کار بد کردن دفعه بعدی تو یکی از hell hole های کره زمین ظاهر میشن. ولی یه گروهی هستن که خدمت به بقیه رو ترجیح دادن. اونا هستن که از دست این دنیا (دنی - پست) راحت میشن. همون طور که تو اون پست حضرت عیسی نوشتم، حضرت عیسی میگه خب میخواید ریا بکنید بکنید. این یعنی نیتتون اینه که تو این دنیا وضعیتتون بهتر بشه تو چشم بقیه. و میشه !. مشکلی نیست اصلا.
خیلی جالبه میگه این اصحاب سابقون گروه زیادی از آدمای نخستین هستن و گروه کمی از آدمای آخر الزمان. میدونید یعنی چی ؟ یعنی گند زدیم رفته :)). چند صد هزار ساله هی داریم میایم روی این کره زمین و هنوز انتخابمون رو نکردیم! برای همین هی کش دار داره میشه.
توی یکی از کتاب های انجیل فکر کنم Revelation، آخر زمان و قیامت رو اینجوری تصویر میکنه که خدا دیگه همه ی آدم های خوب رو میبره و آدمای بد هم با شیطان روی زمین تنها میشن. فیلم This is the end که اونم خیلی دوست داشتم و خنده داره این طرز فکر رو نشون میده. و بنظرم منطقیه. آدمای خوب هی میرن و قطبی تر میشن به سمت خوبی و آدمای بد هم کشت و کشتار رو انقدر ادامه میدن و تا ابد با چیزی که باهاش حال میکنن روی زمین خواهند بود که کشتن همدیگه باشه و خودخواهی و ...
وقتی ما از بهشت یه خونه ی خوب میخوایم، یعنی که تو بهشت خاک میخوایم، تو بهشت بدنمون رو میخوایم، تو بهشت سنگ میخوایم، درخت میخوایم، کوفت میخوایم. خب این چیزا، چیزاییه که فقط توی دنیا پیدا میشه. اگه اینا رو میخوایم برمیگردیم همینجا و زنده میشیم. Alan watts میگه حواست باشه که از جهان چی میخوای(چه آرزویی داری) چون ممکنه بهت بده! مثلا وقتی میگی یه دختر خوشگل میخوام، آیا پرسیدی که دختر خوشگلی که مادرش روانی نباشه؟ یا مثلا دختر خوشگلی که خیانت بهت نکنه؟ میگه برای هرچیزی که آرزو میکنید تو جزییاتش برید و ببینید چی میخواید ازش.
برای چی وقتی خدا رستاخیز رو توضیح میده انقدر بدیهی توضیحش میده؟ یعنی این که همینه! هرچی بخوای همین میشه. میگه همین جوری که از یه مقدار منی بدنیا اومدید همینجوری دوباره به این دنیا میارمتون.
بعد اینایی که تو جهنم خالدون فیها ابدا میشن هم مشخص میشه چجوری اینجوری میشن. یه لحظه این کشورایی مثل سودان و ... ور نگاه کنیم. کل مملکت هیچ چیزی برای از دست دادن نداره. همه گشنه اند و ... و عین چی به جون هم افتادن و آدم میکشن. کسی که اینجوری پیش میره هی دوباره برمیگرده به همون جهنم. و هی دوباره تلاش میکنه که برگرده به همون جهنم. کاریشم نمیشه کرد همینه که هست. دقت کردید وضعیت این کشور ها هیچ وقت عوض نمیشه؟
دیدید تو فرهنگ ما هم هست که میگیم من چه گناهی کردم که این اتفاقا برام داره می افته؟ باحاله دیگه. همینه.
این چیزی از مسئولیت ما در برابر بدبخت تر ها کم نمیکنه. چون بالاخره راه رهایی از این دنیا خدمت به بقیه است. خدمت به بقیه انسان ها و مادر هامون که اولیش که مشخصه ولی دومیش سیارمونه. بریم باهاشون آشتی کنیم و این جهنم رو تموم کنیم. یا حداقل اون بخشی که توش هستیم رو بهشت موقتی کنیم تا تموم بشه بعدشم بریم مرحله بعد.
- ۹۸/۰۹/۱۵
بخش حلنشدهٔ این قصه برای من اونجاست که خدا از یه طرف سرنوشت و آخر و عاقبت رو میسپره دست خودمون، از یه طرفم میگه قدرت دست منه و هر چی من بگم. شما چجوری بحث اختیار انسان رو برای خودت حل کردی؟