نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

به شکل زیبایی تصادفی

Instagram
www.instagram.com/maddy.tu.ra

drafter/ English
dra-fter.blogspot.com

بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

نظر دکتر چمران راجع به خدا

جمعه, ۱۵ آذر ۱۳۹۸، ۰۷:۳۵ ب.ظ

 

سلام 

*ببخشید این پسته قرار بود نظر دکتر چمران باشه ولی فکر کنم 10%ش نظر ایشون شد بقیش دوباره حرفای خودم شد اون قسمتی که رنگی کردم P:*

برای این پست دوباره بنظرم اون پست 7 Densities of consciousness رو لازمه تا حدی بدونیم. 

به پیشنهاد دردانه - شباهنگ سابق - تورنادوی اسبق! کتاب انسان و خدا ی دکتر چمران رو از این آدرس گرفتم

داشتم مطالعه میکردم و دیدم چه نظر جالبی راجع به خدا داره. 

میگه که خدا تو قرآن به چه شکلی اثبات شده؟ هی داره میگه بابا نگاه کنید آفرینش رو نگاه کنید درخت رو نگاه کنید خودتون رو از چی بوجود اومدید و به من ایمان بیارید. 

میدونید مشکل از کجا میاد، مشکل از دیدگاه یهودی/مسیحی خدا شناسی میاد که تو پس زمینه ذهن ما هست. 

خدا رو به شکل یه نفر میبینیم که میشه باهاش حرف زد و داره نگاه میکنتمون. خیلی دیدگاه بچگونه ایه. و باهاش معامله میکنیم، انگار مثلا گفته فلان چیز 70 تا ثواب داره، ماشین حساب در اورده داره ثواب میزنه. در حالی که به زبون مردم اون زمان نگاه کنیم اعدادی مثلا 7، 40، 70 معنی های مفهومی داشتن. مثلا 7 عدد مقدسی بوده، تقدس داشته، 40 نماد یه دوره بوده، 70 نماد زیاد بوده. 100 نماد خیلی زیاد بوده. 1000 نماد خیلی خیلی زیاد بوده. وقتی میگه لیله القدر خیر من الف شهر، منظورش این نیست که بهتر از 1-2-3-4...-1000 شبه منظورش اینه که کلا شب خیلی خیلی مهمیه. یا سلام کردن 70 تا ثواب داره یعنی مهمه، سلام کن آدم!.

  

این در حالیه که خدا اون نیست، خدا همینه. خدا همینه که توش الان هستیم. خدا هر چیزیه که میبینیم و نمیبینیم. دیروز با خیلی ها چت کردم ولی فکر کنم احمد رضا بود که یه شعر از مولوی فرستاد که توش، میگفت از یه ماهی میپرسی آب چیه نمیفهمه چون همیشه دور وبرش و توش پر آبه :). قضیه ما هم همینه. دنبال مرز بندی خدا هستیم که بشه بفهمیممش و این طرز تفکر یهودی/مسیحی خیلی فهم راحتی داره و متاسفانه توی فرهنگ ماهم به نحوی رسوخ کرده. 

 

این تیکه پایین یه مشت rambling فیزیکیه، سخت نگیرید اگه فیزیک دوست ندارید. (rambling = تند تند حرف زدن برای رسوندن یه موضوع و هی بسط دادنش)

--------

خدا همون خلاء کوآنتومی و عشقش به خودش همون انرژی لرزش های توی خلاء کوآنتومی هست که ما آدمیزادم الان تونستیم با ریاضی بهش برسیم. به این برسیم که بدون هیچ دلیلی از خلاء کوآنتوم میتونه ذرات تشکیل بشه و یک جهان حبابی(Bubble universe) رو تو هر نقطه ای بوجود بیاد. به این تونستیم برسیم که واقعیت برای وجود داشتن نیاز به observer داره. برای همینه که فاینمن میگه اگه کوآنتوم رو فهمیدید کوآنتوم رو نفهمیدید. چون درک اتفاقات عجیبی که توش میفته درک خداست. خدا عاشق اینه که توسط خودش دیده بشه و همین عشقشه که این بند و بساط رو درست کرده که ماها از توی خلاء و نیستی بوجود بیایم و در حالی که آنتروپی کل دنیا داره زیاد میشه، بتونیم با جاذبه و عشقی که از خدا میاد و توی خودمون هست، آنتروپی رو تو نقاطی متمرکز کنیم. خودمون ناشی از کم شدن آنتروپی توی یه محدوده هستیم. نظم یعنی همین جاذبه ی آفرینش که همه چیز رو کنار هم نگه میداره در حالی که تو اسکیل بزرگ داره بی نظمی زیاد تر میشه. دنیا، توی پس زمینه، مکانیزمایی داره که نظم ایجاد میکنن. به طرز تشکیل یه کریستال نگاه کنیم، ساختارش همیشه همینجوری هست که هست. ما هم هیچی نمیدونیم که چرا هست. فقط میتونیم بررسیش کنیم و ببینیم که همیشه اتفاق می افته.  

--------

 

خلاصه برای همینه که مادرمون خداست، زمین خداست، خورشید خداست، کهکشان راه شیری خداست، بقیه چیز ها هم خدا اند. این دنیا هم ماشین تمرکز عشقه (عشق = جاذبه). که این عشق خدا توی ماها، توی این بدن (دوست دارم بگم بدن میمون پشم زده ولی نمیگم) متمرکز بشه و بمیریم و از دست این حبابه راحت بشیم.

همیشه این پروسه برام شبیه این عکسه بوده. از چپ به راست. او چیزای رنگی تو بستر دنیا شکل میگیرن و آخرش باید از دست این بدن و دنیا راحت بشن تا برسن به چیزی که باعث تکاملشون میشه.

 

شبیه فیلم The fountain بوده. یه جمله داره توش که میگه Death is the road to awe یعنی مرگ مسیر رسیدن به آ هست. آ اون حس خوبیه که وقتی یه صحنه خوب میبینیم یا آهنگ به جایی میرسه که تنش توش یهویی کم میشه و تو دلمون میگیم آخی و مور مور میشیم و موهای دستمون سیخ میشه و ... به اون حالت Awe میگن. دیدید وقتی گربه یا سگ ملوس میبینن این انگلیسی زبونا میگن awweeee همونه. همون آخییییی ما هست. من دیروز تازه فهمیدم که این فیلم، که به هر دلیلی خیلی دوستش داشتم، منظورش چی بوده. پیشنهاد میکنم حتما ببینیدش. مخصوصا اون فضا نوردی رو که توی حبابش داره سمت اون nebula میره. آخرش نتیجه میگیره که راه آزاد شدن، شکستن این حبابه و وقتی از دست حبابه راحت میشه به نور میرسه. خیلی فیلم خفنیه. 

 

نمیگم پاشیم خودکشی کنیم با هم. خودکشی کنار کشیدن از بازیه. کار کسیه که بخواد بازی رو به هم بزنه. که مشکلش اینه که برمیگرده به همین دنیا دوباره تا یه بازی جدید رو شروع کنه.

 

میخوام بهتون بهشت و جهنم (حداقل برزخی رو که قبول دارم) نشون بدم. 

فکر میکنیم بهشت و جهنم برزخی مثلا کجاست؟ همین کره ی لامصب زمینه دقیقا. ما انسان ها هممون یه حقیقتیم که داریم تو شکل های مختلف این وجود داشتن جدا گونه رو تجربه میکنیم. بعد مرگ هم دوباره برمیگردیم هی به این زمین تا بالاخره یه روزی قطبیت درست رو انتخاب کنیم و تموم بشه. برای چی خدا تو سوره واقعه آدما رو 3 دسته کرده. یه سری ها اصحاب میمنه یه سری ها اصحاب مشئمه یه سری ها هم سابقون. کسایی که کار خوب برای خودشون و این دنیا کردن دوباره برمیگردن تو این دنیا تا برای اون چیزی که براش تلاش کردن، پاداششون رو بگیرن. و میگیرن. کسایی هم که کار بد کردن دفعه بعدی تو یکی از hell hole های کره زمین ظاهر میشن. ولی یه گروهی هستن که خدمت به بقیه رو ترجیح دادن. اونا هستن که از دست این دنیا (دنی - پست) راحت میشن. همون طور که تو اون پست حضرت عیسی نوشتم، حضرت عیسی میگه خب میخواید ریا بکنید بکنید. این یعنی نیتتون اینه که تو این دنیا وضعیتتون بهتر بشه تو چشم بقیه. و میشه !. مشکلی نیست اصلا. 

 

خیلی جالبه میگه این اصحاب سابقون گروه زیادی از آدمای نخستین هستن و گروه کمی از آدمای آخر الزمان. میدونید یعنی چی ؟ یعنی گند زدیم رفته :)). چند صد هزار ساله هی داریم میایم روی این کره زمین و هنوز انتخابمون رو نکردیم! برای همین هی کش دار داره میشه. 

توی یکی از کتاب های انجیل فکر کنم Revelation، آخر زمان و قیامت رو اینجوری تصویر میکنه که خدا دیگه همه ی آدم های خوب رو میبره و آدمای بد هم با شیطان روی زمین تنها میشن. فیلم This is the end که اونم خیلی دوست داشتم و خنده داره این طرز فکر رو نشون میده. و بنظرم منطقیه. آدمای خوب هی میرن و قطبی تر میشن به سمت خوبی و آدمای بد هم کشت و کشتار رو انقدر ادامه میدن و تا ابد با چیزی که باهاش حال میکنن روی زمین خواهند بود که کشتن همدیگه باشه و خودخواهی و ... 

وقتی ما از بهشت یه خونه ی خوب میخوایم، یعنی که تو بهشت خاک میخوایم، تو بهشت بدنمون رو میخوایم، تو بهشت سنگ میخوایم، درخت میخوایم، کوفت میخوایم. خب این چیزا، چیزاییه که فقط توی دنیا پیدا میشه. اگه اینا رو میخوایم برمیگردیم همینجا و زنده میشیم. Alan watts میگه حواست باشه که از جهان چی میخوای(چه آرزویی داری) چون ممکنه بهت بده! مثلا وقتی میگی یه دختر خوشگل میخوام، آیا پرسیدی که دختر خوشگلی که مادرش روانی نباشه؟ یا مثلا دختر خوشگلی که خیانت بهت نکنه؟ میگه برای هرچیزی که آرزو میکنید تو جزییاتش برید و ببینید چی میخواید ازش.

 

برای چی وقتی خدا رستاخیز رو توضیح میده انقدر بدیهی توضیحش میده؟ یعنی این که همینه! هرچی بخوای همین میشه. میگه همین جوری که از یه مقدار منی بدنیا اومدید همینجوری دوباره به این دنیا میارمتون. 

 

بعد اینایی که تو جهنم خالدون فیها ابدا میشن هم مشخص میشه چجوری اینجوری میشن. یه لحظه این کشورایی مثل سودان و ... ور نگاه کنیم. کل مملکت هیچ چیزی برای از دست دادن نداره. همه گشنه اند و ... و عین چی به جون هم افتادن و آدم میکشن. کسی که اینجوری پیش میره هی دوباره برمیگرده به همون جهنم. و هی دوباره تلاش میکنه که برگرده به همون جهنم. کاریشم نمیشه کرد همینه که هست. دقت کردید وضعیت این کشور ها هیچ وقت عوض نمیشه؟ 

دیدید تو فرهنگ ما هم هست که میگیم من چه گناهی کردم که این اتفاقا برام داره می افته؟ باحاله دیگه. همینه.

این چیزی از مسئولیت ما در برابر بدبخت تر ها کم نمیکنه. چون بالاخره راه رهایی از این دنیا خدمت به بقیه است. خدمت به بقیه انسان ها و مادر هامون که اولیش که مشخصه ولی دومیش سیارمونه. بریم باهاشون آشتی کنیم و این جهنم رو تموم کنیم. یا حداقل اون بخشی که توش هستیم رو بهشت موقتی کنیم تا تموم بشه بعدشم بریم مرحله بعد.

  • ظریف

نظرات (۱۵)

  • دُردانه ⠀
  • بخش حل‌نشدهٔ این قصه برای من اونجاست که خدا از یه طرف سرنوشت و آخر و عاقبت رو می‌سپره دست خودمون، از یه طرفم میگه قدرت دست منه و هر چی من بگم. شما چجوری بحث اختیار انسان رو برای خودت حل کردی؟

    پاسخ:
    تو بازی شطرنج سرباز همیشه میتونه یه حرکت خاصی بکنه. قانون، قانونه (البته که قانون توسط جادو تا حدی قابل شکستنه و پیچوندنه ولی الان من تو موقعیتی نیستم که بتونم از جادو دفاع کنم) خدا میگه هر چی من بگم همونه، ما حق داریم که انتخاب رو انجام بدیم.
    بزارید من یکم بیشتر این the law of one رو بنویسم و این چیزا مشخص تر میشه.
    کل حق انتخاب، انتخاب بین خدمت به نفس یا شکستن نفسه. خیلی بازی ساده ایه ولی مشکل اینه که کششی وجود داره که آدم به خودش میگه چرا برای خودم همه چیز رو جمع نکنم؟ چرا به بقیه خدمت کنم؟ این همون جاذبه ای هست که با داشتن نفس تو مرحله 3 تکامل روح پیش میاد.
    تو مرحله 1و2، نفس وجود نداره، وقتی یه غزال توسط یه شیر شکار میشه التماس نمیکنه که جون مادرت منو ول کن، این کاری هست که از نفس بر میاد. شیره هم زجر نمیده حیوون بدبخت رو، به یه اندازه میخوره و بقیش رو ول میکنه برای بقیه. چون طبیعت، کلش یه روحه بزرگه که با خودش داره کار میکنه. 
    تو مرحله 3 به ما نفس داده شده و اینم قانون بازی نفسه. باید شکسته بشه تا بتونه از فرد به جمع برسه تو مراحل بعد و بزرگتر بشه. هر چقدر بزرگتر میشه بیشتر میفهمه که چقدر خداست.
    خوب و بد هم اصطکاک این دنیا برای درست شدن قطبیت ها هست. کاریشم نمیشه کرد کاتالیزگر این مرحله تحمل این دو قطبی هاست

    این بازی چه ارزشی داره وقتی یه بیگناه  رو زمان مسیح می‌ندازن تو قفس شیرای گرسنه، یا یه داعشی کثیف سر دختربچه‌ی 8 ساله رو می‌بره.

     

     

     

    پاسخ:
    ارزشش اینه که قطبیت دنیا رو نشون میده به آدم و آدم میتونه انتخاب بکنه. تو این جهنم میخوایم بمونیم یا نه. انتخابش دست خودمونه. اون نفر تو قفس شیر هم تو دور بعدی زندگیش یه شانس دیگه داره. خدا میدونه چه بلاهایی سر ماها تا الان اومده چون انتخاب نمیکنیم. خیلی زودتر باید بازی رو تموم میکردیم و راهمون رو انتخاب میکردیم و نکردیم هنوز. معلوم نیست اگه من یکم صبر کنم، تو زندگی بعدیم از کجا سر در میارم. پس بهتره زود تر قطبیت خودم رو انتخاب کنم.

    ینی ایده اینه که اونایی که آدمای خوبی نبودن، تو زندگی بعدی از یه جایی مثل سودان سر در آوردن؟

     

     

    اون عکس، عکس چی هست در اصل؟

    پاسخ:
    نمیخوام آدم بی رحمی باشم چون هیچ کدوممون یادمون نیست که قبل این چجوری بوده. زندگی قبلیمون چی بودیم(اگه این تئوری قبول باشه) ولی هرچی هست توی متون دینی هم خیلی غیر واضح بیان شده که خب این رستاخیز و زنده شدن مرده ها چجوری اتفاق می افته. چون معاد جسمانی که همه قبول دارن طبق متون هست. این مشکل ایجاد میشه که یه نفر تیکه تیکه بشه با چه مکانیزمی میخواد همون بدنش شکل بگیره. یا مثلا این که غذایی که میخوریم از خاکی اومده که جسد یه نفر 1000 سال پیش اونجا بوده، یعنی جزوی از بدن ما میشه. که خب این مدل زنده شدن مثل زامبی ها غیر منطقیه. منطقی ترین روشش همینجوریه که خدا میگه. میگه ببین چجوری نطفه شکل میگیره، همون جوری رستاخیز خواهد بود.  که یجورایی این تئوری رو محتمل تر میکنه. اینجوری، چون هر روز کلی مرگ و زندگی داره اتفاق می افته، هر روز قیامت تجربه میشه و هر جا بهشت و جهنمه.
    دقت کرده باشی، تو قرآن وقتی لذت بهشت رو توصیف میکنه، مثال های متریالی میزنه. بعد جالب اینه که بعضیا میگن میخواد تشبیه کنه. من سوالم اینه که کلمه کم بود که میخواسته تشبیه کنه و نگفته این نعمت های بهشتی عذابای جهنم "شبیه" مثلا فلان چیز میمونه؟ خب همینه دیگه. الان وسط بهشت و جهنمیم!

    فکر کنم صابونی چیزیه :/ فکر کنم سرچ کردم bubble surface :/ دنبال یه چیز دیگه بودم.

    حرفتون منو یاد چند تا از آیه‌های آخر سوره‌ی یس انداخت. البته ما که مفسر و اینا نیستیم، ولی فک نکنم اشکال داشته باشه اندازه‌ی خودمون برداشت کنیم:

     

    أَوَلَم یَرَ الْإِنسانُ أنّا خَلَقْناهُ مِن نُطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٌۭ مُبِینٌ (۷۷)

    وَ ضَرَبَ لَنَا مَثَلاً وَ نَسِىَ خَلْقَه قَالَ مَن یُحْىِ العِظامَ وَ هِىَ رَمیمٌ (۷۸)

    قُل یُحْییهَا الَّذِى أَنشَأَها أوَّلَ مَرَّة وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ (۷۹)

     

    اونجا که میگه انسان آفرینش خودش رو فراموش کرد و گیر داد که چطوری قراره این استخونای پوسیده دوباره زنده بشن.

     

    البته نمی‌دونم. تئوری جالبیه ولی همون تناسخ میشه؟ من یادمه یه بار زمان مدرسه، با کلی استدلال به این نتیجه رسیدیم تناسخ از نظر دین قبول نیست. که البته الان استدلالش یادم نمونده :/ ینی چیز محوی که یادم مونده با این حرف جدید تناقضی نداره. ولی فک کنم باید برم یه کم درباره‌ش بخونم.

    پاسخ:
    یه تناسخی هست که میگه ماها سنگ و چوب و گربه بودیم و 20 امین زندگیمون فکر کنم آدم میشیم که یه بار اتفاق می افته و باید قدرش رو بدونیم.. اون طبق دین ما قبول نیست. چون با چهارچوبایی که میزاره درست در نمیاد.
    تاحالا دقت کردید 
    ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الآخره حسنه یعنی چی؟
    آخره یعنی دیگری! اینو بد معنی کردن برامون. یعنی ماها به یه چیز دیگری که بعد این میاد اعتقاد داریم و براش دعا میکنیم. معنی نهایی نیست. آخَر و آخِر قاطی شده.
    من تازه کلی مشکلات مفهومی دیگه هم تو این ترجمه ها هی دارم پیدا میکنم یه چیزایی که شاخ در میاره آدم. 

    اصلاح میکنم++ در مورد اون آخرت هه فکر کنم اشتباه میکنم . نمیدونم فعلا چیزی

    من نظرتون رو قبول ندارم!

    ببینید شما میگید ک بهشت و جهنم همین دنیاست 

    و ما میمیریم و دوباره در جای دیگه همین کره خاکی متولد میشیم؟

    حالا به نسبت خوب و بد بودنم مثلا میریم سودان یا؟؟

    الان بهشت این دنیا کجاست؟

    این دنیای ما هیچ بهشتی نداره

    چون تا وقتی درد و غم و رنج برای بقیه هست قلب یه انسان خوبم اروم نمیگیره

    و اگه اینجور بود مثلا امامان ما هیچ وقت از مرگ اینگونه نمیگفتن ک پلی ب سمت خدا و بی قراریشون از بودن تو این دنیا و فراق خدا باشه

    من یه جا میخوندم ک جهنم رو خدا نساخته خودمون ساختیم ...مثلا وقتی کسی دروغ میگیه خب این دروغ واکنشی داره ..زشتی داره که بدن نمیتونه اونو بپذیره و توی جهنم خودش رو نشون میده. اون زشتیش رو 

    مگرنه خدا نیومده یجا بسازه پر اتیش

    یجا پر درخت

    این مکان ها ک حالا اسمش جهنم یا بهشت فقط این خاصیت و نیرو رو داره ک معنای هر عملی عکس العملی داره را به شکل کاملی نشون میده

    و فک کنم ما فقط یبار متولد میشیم درون این دنیا

    اگه غیر اینه خدا چرا از جاودانی بهشت و جهنم میگه؟؟

    پاسخ:
    الان خیلیا تو این دنیا هستن که وضعیت زندگی خوبی دارن. 
    خیلی ها هم هستن تو جهنم دارن زندگی میکنن.
    وقتی تو بهشت هم باشید جهنم رو میبینید و کاریش نمیشه کرد رو میبیینید میخواید کمک کنید ولی نمیشه. 
    کسی هم که تو جهنمه بالاتر رو نگاه میکنه و حسرت میخوره.

    برای همین بهتره که آدم محکم تر بگیره قضیه رو و روحش رو ارتقا بده که دوباره تو این مرحله 3 بدنیا نیاد. اگه طلب غذای خوب و خونه ی خوب میکنه که مشکلی نیست تو همین مرحله امکان پذیره. 

    طبق اون قانون 1، این سیاره داره به سمت تکامل میره و یکم جلوتر از الان، سیاره وارد مرحله پذیرش موجودات مرحله 4 میشه. توی مرحله 4 دیگه انسان ها شکل الانشون نخواهند بود و اگه کسی کارش رو درست انجام بده و انتخاب کنه بین خودش و بقیه انتخاب درست رو انجام بده، دفعه بعد در مرحله 4 بدنیا میاد. که خیلی بیشتر حال میده. کامل تر میشیم. فرقش بین فرق حیوونا و انسان هاست. یا بی جون ها و حیوانات. 

    البته این قانونه میگه که بعضی از موجودات مرحله 4 و 5 و ... برمیگردن پایین تو مرحله 3 تا دوباره به آدما کمک کنن که راهنماشون باشن و اونا هم بتونن روحشون رو ارتقاء بدن. 

    بنظر منم دلیل این که به خدا رب میگیم که معنی تربیت کننده میده اینه که داریم بالاترین سطح رو تصور میکنیم که راهنمای ما باشه. 
    این سیاره هم جاودانه خواهد بود و همینجوری خواهد چرخید تا ابد الدهر. و همینجوری توش بزرگ وبزرگتر میشیم تا جامون تو این سیاره نباشه. بعدم بزرگتر میشیم (به لحاظ روحی ) تا میرسیم به خداییت. با خود آفریدگارمون یکی میشیم و بهش میرسیم.

    تعبیر و تفسیرهای جالبی 

    پاسخ:
    ممنون ازتون که خوندید

    اول ممنون از اینکه پاسخم رو دادید :)

    ولی ما توی ایات و روایاتمون داریم ک کسایی ک بعد از مرگ با جهنم رو به رو میشن به خدا میگن که ما رو بازگردان به دنیا تا کار نیک انجام بدیم ولی خدا قبول نکنه در خواستشون رو!

    خدا میگه اگه بازگرید باز هم کار نیک نمیکنید!

    ببینید خدا میتونست تو این آیه بگه شما رو بازمیگردونیم ولی باز نیکوکار نمیشوید

    ولی کلا میگه که به آن ها میگیم که هرگز بازگردانده نمیشوید

    و توی روایات تنها جایی ک از بازگشت به دنیا گفته شده زمان ظهور امام زمان

    پاسخ:
    اول این که ممنون که نظر دادید. :) پست آخر تشکر از از همچین کامنتایی بود
    بنظرم اونی که میفرمایید مربوط به آخر آخر قضیه است. این بهشت و جهنم برزخیه اون همون اصلیه است. چون خدا از کجا به آدم ثابت میکنه که اگه برگرده برنامه همپن بوده که هست؟ یا مثلا فکر کنم سوره یاسین هست که میگه ما جلو و پشت سر بعضیا سدی گزاشتیم که حقیقت رو نمیبینن. مگه هر کسی اجازه توبه نداره؟ بنظرم این نشون میده که بعضیا فرصت زیادی بهشون داده شده و هر دفعه گند زدن. خدا هم از یه جایی ببعد میزارتشون به حال خودشون.
    به نظر من با عدل سازگار تره که چند هزار بار زندگی کرده باشیم تو شرایط مختلف و چیزای مختلف رو دیده باشیم. 
    دوباره من اشاره میکنم به این که معاد جسمانی خیلی برای خدا مهمه. معاد جسمانی رو با زنده شدن درخت و نطفه ی آدم مثال میزنه. خیلی عجیبه ها. چون اون بهشت و جهنم که نیازی به بدن نداره. بعد طبیعتم داره نشون میده که مرگ و زندگی پشت سر هم و دوباره و دوباره تو دنیاست. میگه به درخت نگاه کن، هر سال یه بار میمیره ولی دفعه بعد که در میاد به یه لایه جدید بدنش پر میشه و همون جوری که قبلا بود دوباره زنده میشه و برگ درمیاره. تو همین کره زمین. شاید برای همین بوده که خدا و اماما انقدر به طبیعت اصرار داشتن. خدا میگه زمین رو آباد کنید. امام علی بعد دیدن حق شروع میکنه درخت کاشتن و زمین آباد کردن. 
    بنظرم اینا همش نشونه های بی راه نبودن این حرفه هست

    خب ببینید خدا اجازه ی توبه رو از هیچ کس‌نگرفته

    حتی اون افراد جهنمی باز هم نمیفهمند وقتی به جهنم میرن 

    فقط از روی ترس که چنین حرف هایی رو میزنن

    خدا میگه قلب اینا اینقدر سیاه شده که دیگه هیچ نوری نمیتونه واردش بشه

    و خدا اونا رو به حال خودشون میزاره

    مث ی میوه گندیدن ک دیگه هیچ جوره سالم نمیشن

     

     

    پاسخ:
    دقیقا. حالا برگردیم به این مردمی که انگار تو طالعشون بدبختی نوشتن. اینا چرا درست نمیشن؟ همون قضیه کشورای عجیب آفریقایی. اصلا انگار منحوسه اون جا. هر چقدر هم این خیریه ها کمک میکنن اینا درست نمیشن. بعد نوی توصیف قیامت خیلی جاها میگه طرف به صورت خوک در میاد یا فلان یا لال میشه یا کر و کور میشه، ویژگی های بصری براش تعریف میکنه نمیگه شبیه فلان چیز میشه میگه خود اون وضعیت براش پیش میاد. همش توصیف های قابل تحقق تو ماده میکنه. یه تو توصیف جهنم میگه مثلا آب جوش‌ کثافت میخورن و تو گرماش تلف میشن و دوباره زنده میشن و دوباره میمیرن. هی تکرار میشه. و نمیگه مثل آب جوش میمونه میگه خود آب جوش کثیفه. اینا توصیفای متافیزیکی نیست. مادیه بنظرم.

    راجب بخش دوم

    خدا میگه که جهنم و بهشت جاودانن

    ولی این دنیا چی؟

    کره ی زمین چی؟

    برخی از محقق ها  میگن ک این کره ی زمین هم داره به سمت نابودی میره

    خود خدا هم همین رو میگه ...میگه ببین ماندگار نیستن ...ببین شهر ها و ابادی هایی ک نابود شدن ...میگه دنیا خاصیتش اینه هیچ چیزی توش پایدار نیست

    تو میلت به جاودانگیه بیا جایی ک جاودانه بشی

    پاسخ:
    توی اون قانون ۱ هم فکر کنم کلا ۷۰.۰۰۰ سال این مرحله ۴ طول میکشه و بعدش کانچسنس تو بدن نوری قرار میگیره دیگه ماده نمیخواد
    این که کره زمین داره وضعیتش خراب میشه درسته ولی کره زمین خیلی تو این شرایط رفته، عصر یخبندان ها شهاب ها و ... ولی دوباره خودش رو ساخته. تا جایی که انرژی از خورشید بیاد بنظرم این سیاره ادامه میده. خورشیدم با تخمین ستاره شناسا فکر کنم ۵ میلیارد سال دیگه جا داره، بعدش غول قرمز میشه و دو تا سیاره ی جلوی ما رو میبلعه و زمین هم آنقدر گرم میشه که قدرت حمل حیات به این شکل رو نخواهد داشت.

    هووم اره راجب زمین فک کنم همینی میشه که شما میگین

    طرز نابود شدنش و ...

    من الان خیلی چیزهای پراکنده اومده توی ذهنم

    برخیشون رو مطمئنم برخی رو نه!

    و نمیدونم ادامه بدم یا ندم

    فقط من بنظرم اینکه ما یبار توی این دنیا زندگی کنیم خیلی ب عدل نزدیک تره!

    ینفر بالفرض ۸۰سال زندگی میکنه و با تمام سختی ها ادم نیکوکاری باقی میمونه 

    این چه لزومی داره که به دنیا برگرده

    ینفر دیگه هم قلبش اینقدر سیاه شده ک اگه هزار بار بمیره و دوباره بهش فرصت داده بشه بازم به همون مرحله ی سیاهی میرسه

    اینکه شما میگید چجوری قانع بشه من میگم اگه هزار بار برگرده برای بار هزار و یکمم نمیفهمه و ...

    و این وسط ی عده میمونن ک خاکستری ان

    اینا میرن تو برزخ ...اینقدر اونجا سیقل داده میشن تا روحشون اماده دیدار حق رو پیدا کنه ...اون سیقل ک مقدمش همون قبر و جریان هاشه 

    ببخشید از وراجی هام:)

     

     

    پاسخ:
    مشکل اینه که یه بار من بدنیا اومدم تو تبت و پدر مادرم مثلا monk بودن و منم با فرهنگ اونا بزرگ شدم، خب معلومه آدم اوکی ای میشم. ولی از کجا معلوم اگه پدر و مادرم معتاد بودن هم همین میشدم؟ این که کلی بهمون فرصت های مختلف داده بشه بنظرم عادلانه تره. این قانون ۱ هم میگه انقدر این فرصت، شما بگید صیقل، داده میشه تا انتخاب کنن که به بقیه خدمت کنن. بعد دیگه اینجور زندگی کردن تموم میشه مگر این که خودشون بخوان بیان و به بقیه کمک کنن.

    نفرمایید، خدا میگه یک ساعت فکر کردن از ۷۰ سال عبادت بهتره. این بحثا هم فکر کردنه :) ممنون از کامنتاتون

    خب راجب جوابتون به بخش اول

    به عنوان مثال امام علی کوفیان رو نفرین میکنه ...مثلا یجا ارزوی مرگ میکنه از خدا و میگه من رو به کسانی بهتر از اینان بسپار و این ها رو به کسی بدتر از من و برخی جاها گفته شده ب بدترین حاکمان بسپار..

    ک ما این نفرین رو توی تاریخ میبینم...و کوفیانی ک همه جای تاریخ اثار کارهای ننگینشون هست

    .

    .

    خب اره من اون قسمت حرفامم گفتم ک جهنم این نیست ک خدا اتیش ساختساخته ادم بدا میرن توش این اتیش مال خود اون افراده

    مثلا کسی ک این دنیا همش با نیش و کنایه حرف میزنه میگن اون دنیا ب صورت ماره خب این خود صورت عملشه ...بدنش توی این دنیا شاید نشونش نده ولی اون دنیا روح ...روح همه چیز رو همونگونه ک هست نشون میده

    و ببینید معلومه ک خدا بهشت رو نزاشته فقط بخاطر شراب و درخت به قول شما این چرت و پرت ها

    ولی ی جواب سطح پایینش اینه خدا خواسته حرفی بزنه ک برای بشر قابل لمس باشه ... ببینید شما ب ی بچه بگی چاقو خطرناکه نمیفهمه ..باید یجور دیگه بهش بگی..حالا خدا اگه میخواست فقط عالی ترین مرحله ی بهشت رو بگه ک لقالله چند درصد ادما میتونستن بفهمنش مخصوصا تو اون سیر تکامل شدن امسان ها...خود امام علی میگه ک سینه ام پر ازعلم و حقایق ولی به کسی نمیتونم بگم به این علل ها ...حقیقت من هنوزم لقاالله را کامل نفهمیدم ...مثلا امام علی ک یک انسان کامل ک خدا را با گوشت و پوست میفهمه و حس‌میکنه چرا از فراق محبوبش ک خداست میگه و اون رو فقط در مرگ میبینه ...

    ما ابتدا باید با ثواب به خدا نزدیک میشدیم بعد ترس از گناه و جهنم و کم کم با دلایل اصلی ... امام علی میگه اگه خدا عذاب جهنم رو قرار نمیداد انسان بخاطر سپاسگذاری از نعمت ها باید از گناه دوری میکرد ... توی این مسیر لقاالله ما چاره ای نداریم جز مرحله به مرحله جلو رفتن

    پاسخ:
    حرف قشنگی بود که نشون میده که کسی که الان بدنیا میاد و بهش ستم میشه احتمال داره بخاطر همین  نفرینی که هزار و چند صد سال قبل بوده این رو تجربه کنه.

    قبول دارما. ۱۰۰ درصد قبول دارم که باید حرفی میزد که برای همه قابل لمس باشه ولی مشکل من اینه هیچ جا تشبیه نکرده. گفته همینه که هست. در حالی که یک کلمه میتونسته بگه لذتی که داره شبیه لذت فلان چیزه. ولی خودش رو گفته. اتفاقا لقا الله رو هم مستقیم اشاره کرده. میگه اونا مقرب درگاه خدا هستن. تشبیه خاصی نمیکنه. مشکل من با همین مستقیم حرف زدنشه. خوبی این فرضیه هم اینه که خیلی خوب و فیت روی این آیه ها میشینه. یعنی تناقضی نداره. البته تناقض نداشتن به معنی درست بودن نیست. هدفم از نوشتن این پستا همین اصطکاک فکری ایجاد کردنه تا با هم بیشتر بتونیم بررسی کنیمش و تست کنیمش

    در جواب اونکه گفتین اگه توی ی خانواده معتاد و ....

    خدا همیشه میگه من به اندازه توانتون بهتون سختی میدم..

    و برای انسان ها مختلف تکالیف مختلفی قرار داده و توقع های یکسانی ازشون نداره..

    حتی ما توی احکام شرعی داریم ک اگه حکم شرعی اطلاع نداشتی و راهی برای دانستنش نبود تو بازخواست نمیشی راجبش...

    بعد خدا بخاطر همین یچیزهایی رو ذاتی درون وجودم قراره داده...نفس گذاشته ...ک اگه ینفر تو اون سر دنیا بود ذاتش اونو متوجه حق کنه

    خدا مسلما از ی انسان فقیر توقع اینو نداره ک مثل ی انسان ثروتمند صدقه بده..

     

    پاسخ:
    صد در صد. ولی چجوری این رو به ماها میخواد نشون بده؟ 
    خدا که یه نفر دوم نیست، وقتی کار تموم بشه خودمون به خودمون میخوایم بفهمونیم چند چندیم و اگه کلی تجربه داشته باشیم میفهمیم تو هر شرایطی چجوری رفتار میکردیم. حتی یه فرضیه باحال هست که میگه ماها هممون یک آدمیم که داره شرایط مختلف رو تجربه میکنه. که زمان و فرهنگ های مختلف و .... اثرش مشخص بشه و در نهایتم روح تکامل پیدا کنه و به خداییتش نزدیک تر بشه.

    در جواب اخری

    ینی چی چند چندیم؟ 

    رهبری یبار میگفتن ک ..مقام پیامبر ها و امام ها هم باهم متفاوته ..مثلا امام حسین بخاطر ماجرای کربلا ی برتری داره و ..

    ولی مثلا اگه امام حسن هم بجای امام حسین بود همین کار رو میکرد و یا هریک از ائمه

    خود پیامبر ها و امام ها هم با تکامل سایر ادم ها دچار تکامل میشدن

    به همین دلیل ما حتما نیاز نیس دوباره متولد بشیم و در نقش دیگری ظاهر بشیم 

    اگه اینجور شما بخواین حساب کنیم ما باید بجای تمام انسان های روی کره ی زمین از ابتدای خلقت تا انتها دوباره متولد بشیم!

    شاید بی ربط باشه ولی یاد این افتادم ک عده ای از تاریخ درس نمیگیرن و دوباره همون کارها رو انجام میدن و...

    ما حتما برای اینکه شرایطی رو بفهمیم و ... نیاز نیست دقیقا توی اون شرایط قرار بگیریم

    بی ربط نوشت۲: یبار ی پست گذاشتین راجب قدرت بحث کردن و ... من با چند نفر امتحان کردم و تمرین کردم که قدرت گوش کردن داشته باشم و حتما نخوام نظر خودمو تحمیل کنم و از صحبت های طرف مقابلمم چیز یاد بگیرم

    کاملا موفق نشده بودم

    ولی توی بحث شما موفق شدم ...بحث نمیکنم ک بگم من درست میگم یا شما اشنباه .. بحث میکنم تا چیزایی جدید یاد بگیرم:)..ممنون

    پاسخ:
    یعنی که توی ترازوی عدالت با بالانس جهان چی کار کردیم. به سمت خوبی بردیمش یا بدی.
    دقت کردید خدا تو قرآن انسان رو مفرد به کار میبره؟ یا مثلا همه ی آدم ها ویژگی های مشخص و نیاز های مشخصی دارن؟ 
    تو قانون ۱ میگه که این که ما برای خودمون شخصیت قائلیم بخاطر نفسمونه. نفس باعث شده که حس کنیم یه تجربه جداگونه رو برای خودمون متصور بشیم. در حالی که این رو شما هم میتونید موقتا تجربه کنید با یه سری دارو ها. دارو هایی که نفس رو موقتا میکشند و ego death ایجاد میکنن. میتونید تجربه های بقیه رو راجع بهش بخونید. وقتی طرف توی این شرایط قرار میگیره دیگه از نفسش فارغ میشه و چیزی که گزارش میکنه اینه که همه به هم وصلیم و همه یکی هستیم. چیز بعیدی هم نیست که کل آدم ها از اول تا الان یک حقیقت انسان بوده باشن. تصورش سخته ولی این گزارشیه که قابل آزمایشه و تکرار پذیر.
    لازم نیست بله.
    ولی باید بالاخره یا یه دنیا به اسم برزخ به قضیه اضافه کنیم یا تو همین چیزی که داریم خلاصه اش کنیم. تو این بحثای فلسفی میگن وقتی دوتا جواب برای یک مساله هست که نمیشه بینشون انتخاب کرد جواب ساده تر درسته. دقتم کرده باشید توضیح برزخ تو متون خیلی گنگه.
    بنظرم دقیقا باید قرار بگیریم تا درک کنیم. مثلا من یه دوست دارم که یه پسرش معتاد شیشه است و یه دختر عقب مونده ذهنی داره. من هر چقدر هم بخوام نمیتونم خودم رو جای اون بزارم و زجری که داره میکشه رو بفهمم. میتونم اداش رو در بیارم ولی لمس موضوع فقط و فقط تجربه ی خودشه. اصلا تصور هم نمیتونیم بکنیم بعضی وقتا.

    خیلی خوشحالم مفید بوده :) الان که مینویسید، من همش ذهنم درگیر میشه تا یه جوابی که بنظرم قانعتون کنه و با منطق هم جور در بیاد پیدا کنم. اگه دیدم نمیشه سعی میکنم مدل فکرم رو عوض کنم. چیز مفیدیه چون داریم دنبال یه چیزی میگردیم. نه من میدونم چیه نه کس دیگه ای. (ر.ک پست آخر) ممنون از بحثا.

    خیلی پیچیدست کل موضوع هنوز چیزی که صد در صد همه چیز رو توجیه کنه و با متون هم درست در بیاد ندارم

    اینی ک شما میگین کاملا درست ...که ما شاید اصلا نمیتونیم شرایط همدیگر رو اونجور ک باید درک کنیم و بفهمیم...من خودم خیلی وقتا وقتی ینفر یکاری رو انجام میده تو ذهنم میگم میتونست اینکار رو کنه و. ..

     ولی وقتی خودم توی همون شرایط قرار میگیرم نمیتونم اونجوری ک گفتم عمل کنم..

    ولی بنظرم این قانون این دنیاست

    و بعد عدالت با برابری متفاوته ..فرض کنید سه ادم که یک نفر کوتاهه یک نفر قد بلند و ینفر متوسط بگیم عدالت اینه ک براشون ی صندلی با ارتفاع یکسان قرار بدیم و اینجوری هر سه نفر ناراضی خواهند بود

    به همین دلیل یا خدا یه نعمت رو از ینفر میگیره و نعمت خیلی بزرگتری رو در اختیارش میگذاره و یا نعمت بزرگ تر رو برای جهان دیگه میگذاره

    ی ویدیو دیدم ک میخواست به یکنفر بی دین اثبات کنه ک قیامت وجود داره

    بهش گفت فرض کن من یه بزرگترین مافیا دنیام ...خب تو بهم اثبات کن ک دزدی کردن بد است ..اون گفت خب به زندان میفتی..گفت نه من میتونم پلیس و وزیر و ... بخرم ..گفت خب مردم بهت احترام نمیزارن..گف خب اهمیتی نداره این ضرری ب من نمیرسونه ..گفت تو با هیچ علم و منطقی نمیتونی بهش بگی دزدی بده جز اینکه بهش بگی در جهان دیگری عدالت راجبش اجرا میشه و مجازات میشه..حالا فرض کنیم ک این فرد به دادگاهم کشیده بشه فرض کنیم ۱۰۰نفر رو کشته این فرد..حالا چ حکمی براش عادلانه اس؟؟ایا اعدام یک نفر در برابر ۱۰۰نفری ک کشته عادلانه اس؟ایا کشته بشه بهتره یا سوزاندن؟؟ولی خدا میگه برای عده ای ک هزاران بار در اتش سوزانده میشن و دوباره زنده میشن و ....

    پس اون فرد اگه بازم در نقش دیگه وارد این دنیا بشه و هزاران بار دیگه هم وارد بشه ...نمیتونه مساوی با عدالت باشه

    پاسخ:
    دقیقا
    مشکل سر همینه که این کلمه جهان دیگر رو چجوری معنی کنیم :)) حس میکنم چون آخر با a و آخر با e شبیه به هم هستن همش یه چیز نهایی و پایانی تو ذهنمون میاد در حالی که آخرت به معنی دیگریه
    بعدم من راجع به برابری همه افراد، راجع به این گفتم که عدل واقعی وقتی میشه که من جای همه ی آدما زندگی کرده باشم. چون آدم، آدمه، واقعا فقط براساس محیط و پیش زمینه هاش تصمیم هاش رو میگیره. به قول شما وقتی جای اون نفر باشیم و اون پس زمینه های فکریش رو داشته باشیم ممکنه اینجوری که الان میگیم کاری که کرده خوب نبوده فکر نکنیم و همون کار رو انجام بدیم.
    نمونه اش تو زندگی‌ خودمون، تا وقتی یه اشتباه رو انجام ندیم خیلی وقت طبعاتش رو نمیفهمیم. خود توی آیندمون به خود گذشتمون نگاه میکنه و میگه نیاید این کار رو میکردی. در حالی که آدمه فرق کرده و ذیکه اون آدم گذشته نیست. چون اگه میبود اون کار رو نمیکرد

    بله درست:)

    پاسخ:
    ممنونم. دستتون درد نکنه بابت مشارکت
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی