نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

به شکل زیبایی تصادفی

Instagram
www.instagram.com/maddy.tu.ra

drafter/ English
dra-fter.blogspot.com

بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

انواع رابطه با خدا

پنجشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۸:۴۴ ب.ظ

سلام

چند مدل مختلف رابطه با خدا توسط آدمای مختلف توی تاریخ برامون ارائه شده. هر کدومش یه جور نگاه کردن به جدایی انسان و خداست.

پیش فرضمم اینه که قبول داریم که همه چیز خداست و بدنمون مرز بین خودمون و بیرونمونه. ولی تو این پست به هرچیزی که بیرونمونه میگم خدا و به چیزایی که درونمونه میگم خود. و ماها تو یک فرآیندی، بخاطر این که لازم بوده محدود بشیم تا نامحدود بودن خدا رو درک کنیم، از خدا جدا شدیم.

--------

 

1- خدا آفریدگار و ما هم مخلوق، که این بنظرم ساده ترین و دم دست ترین حالتشه. که معنیش اینه که چیزایی که بیرونمون بودن، مثل سیارمون مثل کهکشانمون و ... باعث شدن ما آفریده بشیم و وجود داشته باشیم. این جا جدا شدن به وسیله ی نفس و بدنمون انجام شده که توی یه فرآیند تکاملی روی این سیاره شکل گرفته. جدا شدنه باعث شده که بتونیم خدا رو بشناسیم در غیر این صورت همه چیز یگانه و خدا بود و خیلی خسته کننده میشد.

 

2- رابطه یهودی ها با خدا که شبیه رابطه ای هست که از اسلام تو مدرسه و جامعه بهم یاد دادن که خدا یه چیزیه که وقتی چیزی میخوایم بهش دعا میکنیم و همه چی رو آفریده و بعضی وقتا اعصاب نداره و عذاب میفرسته ولی در توبه رو باز گذاشته و یه خواسته های خیلی فیکس و مشخصی از بنده هاش داره. به دلایلی باید بپرستیمش وگرنه زندگی رو سخت میکنه. یک تعداد پیامبر فرستاده و تو اسلام هزار سالی هست که کاری با بشر نداره و تو یهودیت هم چند هزار سال. ولی قبل اون خیلی رابطه تنگاتنگی با آدما داشته. پیامبر و معجزه و ... زیاد میفرستاده. پیروان این خدا به هر کسی به جز خودشون برچسب کفر میزنن و خودشون رو بالاتر میدونن. که کاری ندارم، برای من جذاب نیست چون ازش نمیتونم استفاده خاصی کنم.  خدایی که بیخیال من شده رو میخوام چی کار. بنظرم یه حالت داد و ستد و بیزینس داره این رابطه.

 

3- رابطه ی چند خدایی ها. که یجور روانشناسی اولیه از انسان ها بوده و خداهای مختلف جنگ و پیام رسانی و آفرینش و عشق و چیزای شبیه این به شکل آدم های خداگونه به این دنیا مسلط بودن. موقعیت سیاره ها توی صورت فلکی ها نشون میداده که این خدا ها چه حالی الان دارن و چی کار میخوان کنن. اینم یه مدل جالبیه. تو این مدل خدا ها نیاز به عبادت دارن و احساسات دارن و اشتباه میکنن و خلاصه کاملا شبیه انسان ها هستن. منتها به شکل خدا.  

 

4- که روش حضرت عیسی هست یکم خلاقانه تره. که رابطه خدا و بنده رو به صورت پدر-پسری میدونه. تو این مدل رابطه، پدره یه انتظارات زیادی داره و پسره هم اومده که انتظارات اونو برآورده کنه. مثلا خدا دیگه خسته شده بوده از کارای آدما و یه نفر رو (حضرت عیسی = خودش رو) فرستاده که دوباره بهشون بفهمونه که جایگاهشون نسبت به خدا چیه. که در آخر داستان، گناه اول انسان ها، که خوردن میوه درخت ممنوعه دانش بود توسط عشقی که حضرت عیسی به مردم یاد داد بخشیده بشه. که لازمه اش هم اینه که این بنده خدا رو شکنجه اش بدن و به صلیب بکشنش و این هیچ جایی از داستان ایمانش رو از دست نده و همیشه خوبی کنه. تو این داستان این جدا شدن از خدا و وارد شدن شخصیت "حضرت عیسی" به داستان، به شکل یه رابطه پدر پسری بیان شده و چیزایی مثل زمین و سیاره ها هم آفریده خدا هستن ولی جزوی از خدا نیستن. موجودی هم به اسم روح مقدس وجود داره که از راه های مختلفی پیام خدا رو برای آدما میاره.

 

4.5- رابطه ی مسیحی های الان با خدا که طبق نظرشون اصلا ممکن نیست و از راه و کانال حضرت عیسی ممکنه که خیلی توش نمیرم چون پیچیدس. ولی به همین سه گانگی اعتقاد دارن و انسان ها رو جدا از طبیعت و این سه میدونن.


5- رابطه سبک امام علی(ع) که تعریف اولیه عرفانه. مثلا تو اون دعای معروف مسجد کوفه، امام علی میاد و این محدود بودن خودش و نامحدود بودن خدا رو میشکنه و ابعاد مختلف قضیه رو نشون میده. که این باعث میشه که نه تنها عاشق خدا باشه بلکه یه احترام منطقی هم بهش داشته باشه. مثل کسی که احترام برای آدم با سواد تر داره. این مدل احترام الزاما فقط قلب نمیاد و منطق پشتشه که قشنگش میکنه. که یه مرحله بنظرم جالب تره. این که چرا جدایی درد داره رو توصیف میکنه.

 

6- رابطه عاشق و معشوقی، وقتی که عارف متوجه میشه که خدا بوده و از خدا جدا شده، متوجه درد محدود بودن میشه. این محدود بودن و دیدن نامحدودی خدا و این که لازمه یه مدت زیادی رو با این جدایی سر کنه براش درد آوره. ولی از طرف دیگه، این قطبی شدن داستان به شکل عاشق و معشوق باعث میشه که قلب عارف احساسات خیلی خیلی زیادی رو تجربه کنه. که بنظرم یه راه نگاه کردن به آدما اینه که آدما ماشین تولید احساس هستن. این مرزی که بین دنیای درون و بیرونمونه توانایی حس کردن داره (پوست چشم گوش و ... همه مرز های بدن هستن) و یکی از دلایل خلقت حس کردن بوده. این جدایی "لازمه" تا بشه تجربه و حس کرد. پس نتیجه این میشه که عارف هدف از خلقت رو زجر عاشقی میدونه و از اون طرفم احساساتش رو میتونه کانالیزه کنه و به شکل هنر یا شعر یا چیزای دیگه در بیاره. یا این که برای خودش نگه داره. 

 

 

7- رابطه ی مدل Rick and Morty که تو این جا، آدم به اندازه ی خدا آگاه شده و برای خودش میتونه خدایی بکنه. که هدف الان ما آدما اینه که بتونیم سخت افزار و هوش مصنوعی رو به اندازه ای توسعه بدیم که بتونیم یکی شبیه خودمون بسازیم یا یک دنیای شبیه خودمون رو شبیه سازی کنیم. کسی که بتونه همچین کاری بکنه به تمام زیر و بم قوانین و اسرار دنیا باید آگاه باشه. هرچند که در نهایت هم تسلط به همه ی قوانین دنیا نمیتونه کمکی به محدود و پایان پذیر بودن آدم بکنه.

 

 

 

8- رابطه ی مدل هرمیس، هرمیس توی مصر باستان، معادل خدایگان توث بوده و توی یونان هم خدایگان مرکوری، معلم حضرت موسی در دورانی که توی قصر فرعون بود، توی اسلام هم گویا حضرت ادریس بوده و حتی پیامبر هم میگن از نسل هرمیس هستش. در واقع هرمیس یه نفر نیست و توی جاهای مختلف تاریخ به شکل های مختلف ظاهر شده. از هرمیس علم هایی مثل ستاره شناسی و کیمیا و این علمای عجیب غریب به جا مونده.

اون رو سازنده ی اهرام میدونن

ازش چند تا لوح زمردی به صورت رمزی و پیچیده به جا مونده که تعالیمش رو اونجا گفته. بهشون emerled tablet میگن و گویا تو کتاب "اخوان الصفا" توضیحشون داده شده. دارم خودم سعی میکنم دانلود کنمش. یه کتاب هم هست که اسم Kybalion هست و اونجا هم تعالیمش گفته شده. من یه مقدارشو خوندم ولی بنظرم فقط تو فضاهای فکری غیرعادی (با psychedelic ها یا نمیدونم یه چیزی شبیه اونا) میشه درکش کرد. وگرنه یه تعداد فکت رو انگار گفته. من خودمم خیلی توش نرفتم چون خسته کننده بود برام.

 

چیزی که برداشت کردم راجع به طرز نگاه این آدم به رابطه ی انسان با خدا اینه که انسان ها توی یه برنامه مشخص هستن و همه ی گذشته و آینده توسط موقعیت سیاره ها و صورت فلکی ها قابل پیش بینی و تعریفه. حالا هرجوری میخوایم میتونیم تو این باره احساس کنیم. ولی از اون طرف کسایی که بخوان و واقعا بخوان میتونن از این چهارچوب بیرون بیان و با تعالیمی که از ایشون مونده میشه قوانین طبیعت رو دور زد و یه رابطه ی "برادری" یا "همکاری" با خدا داشت. حس میکنم نزدیک ترین تعریف به خلیفه ی خدا روی زمین شدن، همچین چیزی باشه از این جداییه یه چیز جالبی میشه در اورد.

 

هرچند که بنظر من ایشونم یه آدم بوده و این قوانین و تعلیم ها رو با تحقیق بدست اورده و هر کسی هم که بخواد میتونه شروع کنه به تحقیق و با تغییر وضعیت آگاهیش با استفاده از گیاهای سایکدلیک و رفتن به ابعاد دیگه و حرف زدن با موجودات غیر مادی اطلاعات بگیره ولی هر کسی که یکم تجربه با اینا داشته باشه میدونه که بهتره که راه بقیه رو ادامه بده به جای اختراع چرخ از اول.

 

  • ظریف

نظرات (۳)

هفتو دوست داشتم👌

پاسخ:
باحاله :) شاید یه روزی برسیم بهش!
  • miss writer •میترا محمدی•
  • در عین سادگی مطلب رو خیلی خوب رسوندید :)

    ریک و مورتی رو دیدم مردم از خنده :)))

    پاسخ:
    :) مرسی. خودم آخه این متنای سخت رو نمیفهمم، میگم چه دردیه سخت بنویسم.
    :))) خیلی چیزای فلسفی باحالی توش چپوندن. واقعا خدا روشکر تو این دوره زمانی زندگی میکنیم.

    سلام و درود آقا مهندس 

     

     

    بیرون ز تو نیست هر چ در عالم هست

    از خود بطلب آن چ خواهی ک تویی

    تاریخچه کلی یکتاپرستی رو زیگموندفروید در کتاب موسی و یکتاپرستی با تحلیل روانشناسی بخوبی توضیح داده و میگه ک یکتاپرستی از مصر وارد بین‌النهرین شده و طبق داده های کنونی بشریت اولین خدای بشریت خورشید بوده و بعد ماه و دیگر فنومن های دیگه  مثل رعد،طوفان، و ......

    در اعصار گذشته برای هر موضوع و چیزی بشر یک خدا خلق کرد و وقتی بشر کمی متفکرتر شد و متوجه شد ک این خدایان کمکی بهش نمیکنه همه ی خدایان را کنار گذاشت و  تک خدایی رواج پیدا کرد و تا مدتی هم موجب آرامش روح سرکش بشری بود بعد مذاهب بوجود اومدن و الان هم ک میبینی حتا در مذاهب همون روش با نامهای قدیسان ـ امامان و ..... مجددن رواج پیدا کرده

     

    درمورد شماره ی 8 فکر میکنم کمی خلط مبحث شده آقا مهدی

    هرمس از خدایان یونانی ست ک همون تحوت(توث) از خدایان مصری ست یا بر عکس اش 

     

    شاد و سلامت باشی 

     

    پاسخ:
    سلام

    جالب بود. این رو به طور ضمنی میدونم که خودم فقط تو دنیا وجود دارم و هر چیز دیگه ای تو ذهنم هست. ولی خب جزو چیزایی هست که میدونم ولی نمیتونم بهش عمل کنم. چون اگه این رو بفهمم همه چیز از فکر خودم درست شده، میتونم هر چیزی رو تغییر بدم چون همه چیز تو ذهن خودمه و هر کاری رو کنم. دارم تلاش میکنم بیشتر بفهممش. 
    جمله اول مورد 8 که همین بود که :)) من ترجمه کردم چیزایی که ازش خوندم و روی هم گذاشتمشون. میدونی، بیشتر برام مهمه که از تعالیمش چه استفاده ای میشه کرد که متاسفانه فهمشون سخته. یه مجموعه ای از تعالیمش هست به اسم Hermetic Corpus که چند بار شروع کردم بفهممش ولی سخته فعلا. فکر کنم باید یکم زمان بدم بهش. 
    این که ایشون فقط یه خدا بوده که میپرستیدنش کافی نیست. ایشون یه چیزایی ازشون مونده و توی جاهای مختلف به شکلای مختلف ظاهر شده. مثلا برای توضیحش میگن که این تناسخ همون روح هست تو دوره های مختلف یا این که یک مقام بوده و افراد مختلف تو دوران های مختلف میرفتن و هرمیس زمان خودشون میشدن.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی