نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

به شکل زیبایی تصادفی

Instagram
www.instagram.com/maddy.tu.ra

drafter/ English
dra-fter.blogspot.com

بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

بدون موضوع

چهارشنبه, ۷ آبان ۱۳۹۹، ۰۲:۵۹ ق.ظ

سلام

دیدم یکی از وبلاگا نوشته بود همینجوری ارسال مطلب جدیدش رو باز کرده و شروع کرده نوشتن.

منم میخوام ببینم چی میاد از ذهن و قلبم

واقعیت اینه که کلا من نمیدونم کلمه ها از کجا میان. از بیرونم نگاه کنیم خیلی عجیبه که میشینیم پای گوشی یا کامپیوتر و شروع میکنیم یه سری کلمه رو تو هوا شکار میکنیم، یا شایدم دانلود میشن تو کله، یا شایدم یه موتوری تو ذهن روشن میشه که شروع میکنه کلمه درست کردن و میفرستتش رو انگشتا

که بسته به این که ذهن اون وقت رو چه فرکانسی تنظیم شده باشه یا عالمه کلمه میاد.

مثلا کسی که از دست کسی ناراحت باشه براش کلمه های منفی و دردناک میاد.

یا کسی که درگیر عشق شده باشه چیزای عاشقانه میرسه به ذهنش

یا کسی که مست باشه هر چیزی به ذهنش میاد رو مینویسه

یا کسی که دنبال خدا باشه راجع به مستی مینویسه

یا هزار تا چیز دیگه

 

ولی هرچی هست، رو هر کانالی اون روز ها رو میگذرونیم، یه مشت کلمه از احساساتمون میاد پایین

 

 

خود کلمه ها خیلی عجیبن.

 

 

کلمه ی 'کلمه' خودش انگار یه موجود شبیه آدم ها هست که ضمیر 'خود' رو براش داریم بکار میبریم.

ولی کلمه چه شکلیه؟

کلمه تو ذهنتون چی میاره؟

یا مثلا 'خیلی'

چرا 'خیلی' عین یه ضریب تو کلمه ی بعدیش ضرب میشه. یه ضریب بزرگتر از یک.

'عجیب' یعنی صفتی که چیزی رو که داره توصیف میکنه داره از اون چیزایی که میشناسیم دور میکنه. میگه هرچی میشناسی رو بزار یه جا، حالا چیزایی که نمیشناسی رو در نظر بگیر. دارم راجع به چیزی شبیه اونا حرف میزنم.

 

خیلی عجیبه و نمیفهمم واقعا چرا این جمله ها برامون معنی دارن.

واقعا چه معنی ای دارن؟

چی رو داریم میفهمیم؟

چرا انگار یه پست عمیق دارم مینویسم که هیچ حرف خاصی نمیزنه ولی داریم با خوندنش یه چیزی راجع به فکر کردن و حرف زدن میفهمیم؟

 

این بعدی که توش داریم حرکت میکنیم بعد آگاهیه که اگه آدم پسر یا دختر خوبی باشه و یکم تمرین و مدیتیشن کنه یا چیزایی که تو یوتیوب میگم انجام بده میتونه 'فکر' کنه. 

خود 'فکر' رو انجام بده.

فکر کردن یعنی تو این بعد بی معنی آگاهی شروع به فکر کردن کنی.

من که نمیفهمم چرا همچین چیزی وجود داره ولی از خالقم کمتر از این هم انتظار ندارم که یه سری ابعاد غیر قابل فهم برامون بزاره که اتفاقا ناخواسته از طریق اون دارم با بقیه حرف میزنم و از حیوونا حس میکنم جدا شدم.

 

واقعا جالبه.

حرف دلمم راجع به چیزای عجیب غریبه

این دل رو چی کارش کردی آخه... !!

  • ظریف

نظرات (۲)

  • فاطمه ‌‌‌‌
  • من گاهی که زیاد به معنی و شکل یه کلمه فکر می‌کنم، یهو برام غریب و بی‌معنی می‌شه! می‌گم واقعا کلمه‌هه این بود یا اشتباه یادم مونده؟ نکنه الان خودم ساختمش؟!

    شبیه وقتایی که آدم تو آینه به خودش نگاه می‌کنه و یه‌دفه حس می‌کنه اونی که جلوشه رو نمی‌شناسه!

     

    می‌دونم خیلی ربطی نداشت ولی یاد این قضیه افتادم :))

    پاسخ:
    کلمه جدید دوست دارم بسازم! 
    اگه اینا برای خودشون بی معنی هستن پس باید بشه کلمه جدید ساخت! 

    اتفاقا بنظرم کلی ربط داشت چون یه بحثی هست که هر چیزی رو به شکل یه کلمه میبینن. مثلا کلمه خورشید اون توپ گنده هه هست که انرژی حیات به ما داده و نور میده و ... یعنی یه موجود سه بعدی که میتونیم ببینیمه. ماها هم یه کلمه ایم هر کدوم! اسممون اون کلمه ای هست که رومون گذاشتن.

    منم دقیقا اینجوریم.....اول وبلاگمو باز میکنم بعد کلمه ها خودشون میان...بستگی به حال اون لحظم داره که نوشته ام چی از آب دراد:)

    پاسخ:
    خیلی خوبه!  و خیلی جالبه برام که مغزمون اینجوری کار میکنه!
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی