نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

به شکل زیبایی تصادفی

Instagram
www.instagram.com/maddy.tu.ra

drafter/ English
dra-fter.blogspot.com

بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

احساس درونی

سه شنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۹، ۰۸:۰۱ ب.ظ

سلام

 

قدیما فکر میکردم که مثلا یه سری آدم هستن که بد هستن، کارایی که من ازشون بدم میومد رو میدیدم که ازشون سر میزنه و فکر میکردم که اونا آدمای بدی هستن چون من از کاراشون بدم میاد. 

 

انگار که اونا هم همین حس رو از درون خودشون میکنن و دارن به حس قلبی خودشون که بهشون میگه این کار بده مخالفت میکنن و این کار رو انجام میدن. یعنی از قصد مثلا گناه میکنن.

 

الان که به زندگی واقعی نزدیک شدم و خودم رو آدم آلوده ای میدونم به این نتیجه رسیدم که هیچ کسی احساس نمیکنه کار اشتباهی انجام میده. هر کسی تو هر لحظه ای اگه کاری انجام میده دلیلش اینه که این شخصیتش تو اون لحظه اون کار با اون کیفیت ازش بر میاد و دلش هم میخواد که انجامش میده. این تو 99% چیزا صادقه مگر این که خود شخص آگاهانه خودش رو محدود کنه یا بخاطر قانون هایی که بهش تحمیل شده یه کاری رو انجام بده و دلش نخواد.

 

و حالا از این موضوع میشه چند تا چیز رو برداشت کرد.

 

1- از دست کسی ناراحت شدن بخاطر این که کاری رو انجام داده یا کاری رو با کیفیت بدی انجام داده هیچ معنی ای نداره چون ماها نمیدونیم هر کسی تو چه مرحله ای از تکامل شخصیتش هست و چه گذشته ای داشته تو زندگیش. ممکنه این آدم بزرگتر یا کوچیک تر از ما هم باشه و در هر حال نمیتونیم قضاوتش کنیم. خیلی وقتا حتی همین که یه نفر یه کاری رو داره با کیفیت کمی انجام میده برای ماها درس میشه که اینجوری انجامش ندیم.

اگه یه نفر داره با کیفیت کمی از خدا میگه حداقلش بهتر از هیچی نگفتنه. گفتمان ایجاد میشه تا جایی که ذهن ها باز باشه و هر کسی تو ذهن خودش هم نظر برای خودش داشته باشه.

یا مثلا یه نفر که داره جوک میگه ولی خنده دار نیست داره تلاشش رو میکنه و بهتر از هیچ کاری نکردنه در صورتی که یاد بگیره.

یا کسی که غذا درست کرده و خوب نشده اگه از این اتفاق یاد بگیره خیلی هم خوبه. چون ممکن بود همین هم نباشه و این که تو آینده یکم شخصیتش بیشتر یاد میگیره تا بهتر غذا درست کنه.

یا چیزای دیگه...

 

کلا یه تلاشی کردن بهتر از نشستن یه جا و بقیه رو قضاوت کردنه. تو هر صحنه ای هر اتفاقی که بیفته بهترین اتفاقیه که میتونسته بیفته. اگه چیزی برای گفتن نداریم ولی میتونیم به رفتار بقیه دقت کنیم یعنی شاید این جمع کلاس درس برای شخصیت ماست که از آدمای دیگه یادبگیریم و وقتی شخصیتمون قوام کافی رو پیدا کرد نقش به ما داده بشه تا بدرخشیم.

 

یاد گرفتن هم پروسه بسیار طولانی ایه.

 

2- ماها هر کاری ازمون بر میاد که انجام بدیم. ماها چیز خاصی نیستیم که محدود باشیم. یه مشت جاندار باهوش هستیم که برای خودمون لباس درست کردیم و با همدیگه ارتباط برقرار میتونیم کنیم. هر کاری از دستمون برمیاد. تو سمت روشن و تاریک. هر انسانی هر کاری کنه زیبایی و قدرت خدا رو داره نشون میده حتی اگه به نظرمون بد بیاد. چون خدا میخواسته که اون اتفاق افتاده. هر چقدر هم کار تاریکی باشه. این که یه چیزایی برای ما زننده هست یعنی این که فکر میکنیم خودمون از اون چیزا مبرا هستیم و ربطی به ما نداره. ولی آدم که یکم جلو بره تو شناخت خودش میبینه چیزایی که برای آدم ناراحت کننده (uncomfortable نه upsetting) هستن همون نقطه هایی هستن که معادله طبیعت میتونه جواب های بسیار زیادی توشون داشته باشه.

موضوعاتی که از توشون میشه صحنه خلق کرد و توشون میشه فکر کرد خیلی بعضی وقتا برای ذهنی که تازه و جوون هست اذیت کننده هستن.

مثلا کاری که هیتلر کرد یکی از بزرگترین نمایش های قدرت و تکبر خدا بود. این آدم تونست این جلوه از خدا رو برامون نشون بده. و خدا همین شکلی هم هست تو شرایطی که لازم باشه. و بینهایت صفت دیگه هم داره. هر کدوم از ماها یه قسمتی از اون رو میتونیم نشون بدیم و اگه هر کسی به اون حداکثری که میتونه شکوفا بشه برسه خیلی خیلی اینجا جای عجیب غریبی میشه.

 

مطمئن هم هستم چیزایی مثل کاری که هیتلر کرد دیگه بسه و هر چیزی یه بار تجربه بشه کافیه. برای همین نباید بترسیم از بزرگ شدن آدم ها. اگه اجازه بدیم، طبیعت خودش قطب های مثبت و منفی رو بالانس میکنه. نمونش تو جنسیت آدما.

  • ظریف

نظرات (۴)

    - از دست کسی ناراحت شدن بخاطر این که کاری رو انجام داده یا کاری رو با کیفیت بدی انجام داده هیچ معنی ای نداره

 

سلام...

وقتی کسی مسولیت کاری رو قبول میکنه که انجام بده ازش انتظار می ره و به نوعی وظیفشه که درست انجام بده...

به طور مثال کارمند یه شرکت ... نباید کارش و درست انجام بده ؟؟؟؟ ما نباید ناراحت بشیم اگه بد انجام بده ؟؟؟

 

+قطعا همه موجودات نشون دهنده صفات خدا هستند...

ولی خب نبود صفات کمال ( مثلا جسمانی بودن ما  که میشه نداشتن صفت نامحدود بودن ، یا  خشم که میشه نبود آرامش  یا..) اینا یعنی ما صفات کمال رو نداریم ... دلیل نمیشه خدا هم نداشته باشه...

 

خیلی ممنون بابت پست ها :))))

 

پاسخ:
چرا اتفاقا یکی از صحنه های سختی که بازی کردن توشون خیلی تجربه میخواد برخورد با اشتباهات هست.
مثلا چجوری یه پدر با اشتباهات فرزندش باید برخورد کنه
یا چجوری یه مدیر با کارمندش باید برخورد کنه
یا یه مربی با اشتباهات بازیکن باید برخورد کنه

ناراحت شدن اوکیه. اگه تحت کنترل باشه اتفاقا خیلی کمک میکنه که همه چیز به بهترین نحو ممکن انتقال پیدا کنه. چون یه وابستگی عاطفی ای بین دو نفر هست و وقتی اون نفر بالاتر بتونه بدون عصبانی شدن و تحت کنترل این ارتباط رو داشته باشه بنظرم خیلی هم خوب میتونه طرف مقابل رو متنبه کنه. ولی عصبانیت و خشم جاییه که ضعف آدم رو نشون میده. کسی که بالاتر هست باید حواسش به این چیزا باشه وگرنه خودش رو کوچیک میکنه و تو چشم کسی که پایین تر هست از اون مقام بالاتری که داره میاد پایین
کسی که خراب کاری میخواد بکنه و بیمار هست برخورد باهاش سخت تره چون از مشکلات بچگیش میاد و درمان باید بشه ولی کسی که کاری رو عالی انجام نداده ممکنه بخاطر تجربه یا استرس یا هزار تا چیز دیگه باشه که نمیدونیم و خیلی تجربه میخواد شکل دادن اون ارتباطه.

درسته. یه نمونه خوب مطالعه این رابطه، رابطه ی ما با خداست چون کمال رو داره ماها همیشه ازش پایین تریم ولی بعضی وقتا خودمون ازش جلو میزنیم یا به سیگنال هایی که از دلمون میده یا تو زندگی بهمون میده توجه نمیکنیم. 

  • میرزا نوشته
  • "کلا یه تلاشی کردن بهتر از نشستن یه جا و بقیه رو قضاوت کردنه. تو هر صحنه ای هر اتفاقی که بیفته بهترین اتفاقیه که میتونسته بیفته." - اول سلام چون تنها وبلاگنویسی هستید که سلام میکنید (آفرین) و اینکه این جمله را پسندیدم خیلی عالی بود.

    لیکن با این:

    "مثلا کاری که هیتلر کرد یکی از بزرگترین نمایش های قدرت و تکبر خدا بود. این آدم تونست این جلوه از خدا رو برامون نشون بده. و خدا همین شکلی هم هست تو شرایطی که لازم باشه." - اصلا موافق نیستم. چون این قسمت جلوه ای از خدا نیست. این قسمت از هیتلر جلوه ای از صفت شیطانی اوست.

    پاسخ:
    مرسی مرسی

    بنظرم خدا و شیطان خیلی از هم جدا نیستن. چون چیزی بجز یگانگی خدا نیست. هرچیزی هست هم زیباست. مهم اینه که از کدوم زاویه بهش نگاه کنیم و چقدر داستان رو ببینیم. تو لحظه ممکنه یه چیزی خیلی سیاه و تاریک باشه مثل قتل امام حسین یا حضرت عیسی ولی باعث میشه یه نوری معادل همون فاجعه شروع کنه درخشیدن در زمان آینده.

    من خیلی ادم قضاوتگری نیستم،یعنی تا جایی که بتونم نیستم مگر اینکه در ناخوداگاهم رخ بده که دارم اون رو هم بررسی میکنم و امشب یه جوری خوندن این پست با قضاوت ناخوداگاهم همزمان شد که واقعا هم از پست خیلی لذت بردم هم از این همزمانی و هدایت انرژی ها:) ممنونم

    پاسخ:
    چقدر خوب :) خیلی جالبه عملکرد این دنیا که یه همچین همزمانی هایی رو بوجود میاره. خودش یه جور معجزه است بنظرم.
    ممنونم

    سلام :)

    ممنون بابت این پست

    من بشخصه اگه دوستی داشته باشم که بشدت ادم عصبی باشه، قضاوتش نمی‌کنم چون میدونم خیلی از عوامل دست در دست هم می‌دن که یک نفر عصبی باشه

    حتی قابلیت این رو دارم که کاملا باهاش رفیق بشم و ...

    ولی اگه همون فرد بیاد روابط عمومی یه مجموعه بشه و اصلا نتونه وظیفش رو به درستی انجام بده و با مراجعه کنندگان رفتار درستی نداشته باشه

    من خیلی جدی با این فرد برخورد می‌کنم و از حق خودم به عنوان مراجعه کننده دفاع می‌کنم

    این رفتارم به معنی این نیست که خودم رو بالاتر از اون فرد میدونم( چون به محض اینکه ادم همچنین احساسی بهش دست بده به درجه‌ی پایین تری نزول پیدا می‌‌کنه)

    بلکه این دفاع از مجموعه ای از ادم‌هاس که حقوق اجتماعی مشخصی دارند

    پاسخ:
    سلام!

    بله درسته کیس جالبی بود! مرسی!
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی