نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

به شکل زیبایی تصادفی

Instagram
www.instagram.com/maddy.tu.ra

drafter/ English
dra-fter.blogspot.com

بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

چوب بستنی

دوشنبه, ۱۰ خرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۱۵ ب.ظ

سلام

 

شما رو نمیدونم ولی من بچه تر که بودم خیلی دوست داشتم مثل دکترا یه ظرف پر از چوب بستنی داشته باشم. 

امروز متوجه شدم که شرکتی که توش رفتم، به عنوان همزن چای و قهوه و ... چوب بستنی تو آشپزخونه اش میزاره! 

یکم طول کشید ولی آرزوم برآورده شد! 

حالا که دم دستم هست دقیق نمیدونم چرا میخواستمش و چی کار میخوام باهاش کنم :/

خیلی از آرزوها این شکلی هستن! آدم فقط میخواد بهشون برسه ولی وقتی میرسه میگه حالا چی؟!

  • ظریف

نظرات (۱۰)

چه جاذااااب 😂😂

من دوست داشتم بستنی هاشو داشته باشم نه چوب هاشو 😂

پاسخ:
نه بستنی دوست ندارم! بینیم درد میگیره!! :) فقط چوبش!
  • هلن پراسپرو
  • منم بچه بودم دوست داشتم هی بذارمشون تو دهنم D: یه جور خوبی خشک و خوشمزه بود! حتی همین الانم بستنی که میخورم دو ساعت چوبشو نگه میدارم و با حواسپرتی گاز میزنم D:"

    پاسخ:
    آره گاز میزنیشون مزه اش عوض میشه دوست دارم منم! بعدم عین این سمور آبیا ریز ریزش میکردم با دندونم

    من بچه بودم دوست داشتم شب ها ک میخوابم یه چیزی شبیه به تلوزیون یا رادیو مجزا از مال خونه داشته باشم که فقط و فقط مال خودم باشه، انقدرم ب بابام نگم کارتون بزاره ببینم، الان که موبایلمو شب ها دستم میگیرم میشینم فیلم نگاه میکنم باورم نمیشه ی ارزوی ساده بچگانه انقدر قابل دست یافتنی باشه...

    پاسخ:
    شاید همه ی آرزوها برآورده میشه؟

    متنوع هم هستن :)

    مناسب همه‌ی سلیقه ها.

    آره، کلا خواسته های آدم، یا برآورده میشه و یه حس توی ذوق خوردگی خاصی داره، یا برآورده نمیشه و حسرتش میمونه!

    پاسخ:
    کلا پس شاید باید در حال آرزو کردن باشیم که به تهش نرسیم! یا یه آرزو کنیم که ته نداشته باشه!!

    سلام خوبی؟

    بادبادک و طناب و آبرنگ و دفتر خوشنویسی و قلم نی و دوات و سه تار و پازل هزار قطعه و ...

    همشون موندن روی دستم که خوب که چی؟

     

     

    گرچه راستشو بخواید من به خودم و همه ی زندگیم میگم خوب که چی؟

    پاسخ:
    سلام پاییز جان
    من خداروشکر خوبم
    کلا که دلیل خاصی نداره. مثل اینه که بری شهربازی و دنبال دلیل بگردی. دلیلش همین سوار ترن هوایی شدن و حس کردنشه. دلیلش خودشه! خودتی!

    سلام

    کامنت طولانی تر از متن : )

    اول از همه که من عکسو دیدم و با خودم تحلیل کردم که وای یعنی چی شده که هم سایه رفته دکتر؟ بعد گفتم خب ببین انقد حالش خوب بوده که فرصت کرده از میز کار دکتر عکس هم بگیره پس خیلی نباید مشکل خاصی باشه. بعد گفتم ببین چه جالبه تا حالا چوب بستنی دکتری قد بلند ندیده بودم. اون جلوعیام حتما پد الکلیه، پشتیاشم گاز استریله که رسیدم به اون دست راستی ها، نمکدون؟ آخه نمکدون روی میز وسائل دکتر اونم دوتا! چه دلیلی داره آخه؟ شاید دکتر داشته ناهار میخورده اینا رو میز جامونده. و چون دلیل قانع کننده ای پیدا نکردم رفتم که نوشته رو بخونم تا این که رسیدم به همزن چای و قهوه... تا آخر.

    بعد دوباره برگشتم سروقت عکس و دیدم که بعله گویا اون پد الکیاشم بسته شکری چیزی میباشند و اون پشتیام ک شبیه گاز استریله هنوز مجهوله! و نمکدونام که قضیش حل شد. فقط این که چرا دوتا نمکدون؟ حتما تعدادشون زیاده یکیش کمه.

     

    به پائیز

    سلام میگم همه ی این هایی که گفتی حتی اون سه نقطه هایی که روی دستت مونده بزن به دیوار مهربونی محله بلاگآباد. (اصلا هم معلوم نیس برای خودم می خوامشون)

    اما من از این همه فقط طناب (منظورت طناب بازیه؟) فعلا تونستم تهیه کنم که اونم بعدش فهمیدم بخاطر مشکلات مفصلی در کمر نمی تونم ازش استفادع کنم بعد دیگه هروقت خواهرزاده ای خاله زاده ای کسی بیاد از پای گوشی مامانشون بلندشون می کنم میگم میای باهم مسابقه بدیم؟ منم ک همون اولش میسوزم‌. اونا طناب میزنن من دلم غش می ره : )

     

    به هم سایه

    مطمئنی داستان خاله خرسه پایانش همین شکلی بود؟

    پاسخ:
    سلام هم.سایه!

    دستمال کاغذیه :))

    یکیشون فلفلدونه یکیشون نمکدونه!

    فکر میکنم یه داستانی از یه خرسی بود که همچین کاری کرده بود. خاله خرسه بنظرم رسید همچین کاری کرد. شایدم نکرده بود. ولی منظور رو میرسونه

    سلام:) خیلی جالبه برام که اول همه‌ی پست ها سلام میکنی شما.

     

    شاید همون بچه میدونست با اون یک لیوان چوب بستنی باید چیکار کرد. مسئله زمان رسیدن به آرزو هست گاهی.

    پاسخ:
    میگن سلامتی میاره :)

    آره قبول دارم. اینجوری که میشه فکر میکنم شاید قرار بوده عقب بیفته و زمانش صرف یه چیز دیگه بشه که یه چیز بهتری رو در آینده آرزو کنه!

    عجب ببین چه کارا که نمی کنن، یاد سهمیه بندی دستکش و ماسک بین کارکنانافتادم.

     دیدما سطح مقطع داخلی اونی که دورتره تیره تره از این یکی که نزدیکتره. اما خب گول زننده هست بازم چون سطح بیرونیش سفید افتاده. ممنون بابت شفاف سازی. می مونه اون بسته های یک گرمی! سفیدا که انگار شکر سفیده، اون فری شوگرها نمیدونم چی می تونه باشه و به چه کاری میاد؟

    درباره خاله خرسه که حالا معلوم نیست واقعا خاله باشه (به عنوان یک خاله باید از جامعه خودم دفاع کنم) یا دایی یا عمو یا هرچی اما فکر می کنم اون نسخه اش که توی قصه ی ما مثل شد دیدم اینجوری بود که قبل از اینکه اون تخته سنگ خیلی با عظمتی که ذکر کردی با اون حجم خشونت محتوای جمجمه بنده خدارو شتک بنماید پای درخت از خواب بیدار شد و قضیه ختم به خیر شد. حالا شاید راوی اونجا مراعات حال مخاطبو که کودک و اینا هست کرد و بالاخره روحیه لطیف کودکانه در عین پندگیری نباید خدشه دار بشه با واقعیت های زجرآور.

    پاسخ:
    فری شوگر ها هم شیرین کنندس! کالری نداره مثل diet نوشابه که توش ازینا میزنن. کالری نداره و چاق نمیکنه ولی خب میگن سرطان زاست. باید انتخاب کرد همسایه!

    آها پس تقریبا همون که گفتم بوده. 

    احتمالی که میدم اینه که چون من بچگیم پرخاشگر بودم، برای همین یه مقداری پر خشونت تر تو ذهنم ساخته بودم داستان رو!

    چه دوراهی شیرینی! راه سوم رو پیشنهاد میدم. رطب مضافتی صادراتی بم. شیرین و ضدسرطان. مهم تر اینکه خیلی خوشمزه تره از اون دوتا. راه چهارمم هست یکم تلخه فقط. هیچکدام.

    بله تقریبا اما دوراهی آخر داستان مسئله بود.

    و اینکه کودکی پرخاشگر! به نظر نمیاد اما. مگر این که درونی بوده باشه.

    یک زمانی خواستی این رو به عنوان قصه شب برای بچه ها انتخاب کنی مراقب پایان شیرین داستان باش.

    پاسخ:
    من راه چهارم رو میپسندم!
    شاید حساسیت زیادم بوده که پرخاشگری برداشت میشده. هنوزم نمیدونم!

    حتما!

    اولین کار صبحگاهی امروزم دومین نقاشی آبرنگ زندگیم بود :)

    درست یه بچه :) و چی کشیدم؟ نقاشی روی بسته ی آبرنگ!

     

    پاسخ:
    آفرین!!!! خیلی خوبه! حال روحی آدم با هنر درست کردن خیلی خوب میشه
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی