جفت چیزایی که دوست دارم
سلام
عاشق قدرت هستم. کنترل آدم ها رو دوست ندارم ولی بنظرم کسی که قدرت داره میتونه آدما رو باغبونی کنه. بشناستشون و نیاز هاشون رو بدونه، رفتاراشون رو درک کنه و طرز فکرشون رو بشناسه. بنظرم کسی که تو جایگاه قدرت هست میتونه این کارا رو بکنه.
میتونه هم نکنه، میتونه با کنترل آدم ها و تحت فشار قراردادنشون بازدهیشون رو بالا ببره ولی رضایتشون از زندگی رو کم کنه. هیچ اتفاق بزرگی تو تاریخ بشریت بدون حجم قابل توجهی از رنج انسان ها ساخته نشده. (Louis Ck یه جوک جالب در این مورد داره)
ولی بعضی وقتا حس میکنم عاشق ضعف هم هستم. وقتی ضعف دارم حس میکنم که تو کنترل منو دست خودت داری. چون خودت میدونی از پس خودم برنمیام. اتفاقا دوست دارم کنترلم کنی، دوست دارم تو شرایط سخت قرارم بدی و جونم رو بگیری و ازش اثر هنری بسازی. دوست دارم مهره ی بازیت باشم و شکلی که دوست داری باهام رفتار کنی سرورم. ولی میدونم وقتی ضعف دارم دیگه درکم میکنی و آتیش زیرم رو کم میکنی. شاید از این ضعف خوشم میاد. چون حس میکنم قوی بودنت رو.
بعضی وقتا دوست دارم یه سرگیجه داشته باشم که حواسم پرت باشه و کارم رو درست انجام بدم.
بعضی وقتا دوست دارم حواسم جمع باشه تا یادم نره چی کار باهام کردی.
نمیدونم.
فکر کنم برای همینه که دنیا دو روزه. چون نمیتونم چیزای متضاد رو همزمان تجربه کنم.
- ۰۰/۰۸/۰۶
اون قسمت که درباره ضعف گفتید، خیلی دیدگاه قشنگی بود واقعا.
"جونم رو بگیری و ازش اثر هنری بسازی. دوست دارم مهره ی بازیت باشم و شکلی که دوست داری باهام رفتار کنی سرورم."
خیلی قشنگه.