پرداخت توجه
سلام
یکی از چیزایی که از زبون انگلیسی دوست دارم اینه که بعضی اصطلاحاتش با واقعیت خیلی سازگاره.
مثلا To Pay Attention
یعنی توجه کردن به یه چیزی. ولی از Pay استفاده شده که یعنی پرداخت کردن. مثل پول پرداخت کردن برای یه کاری.
حس میکنم که خیلی مهمه که چقدر به کارهامون توجه پرداخت میکنیم. توجه میپردازیم؟ میپردازیم به کار؟
یعنی چقدر حواسمون جمع هست. که میشه چقدر Focused هستیم. چقدر در عمق کار فرو میریم و چقدر نیاز داریم آهنگ گوش کنیم یا با گوشی بازی کنیم که حواسمون پرت بشه.
چقدر با واقعیت درگیر هستیم و چقدر تو ذهن خودمون از واقعیت فرار میکنیم.
حس میکنم یکی از چیزایی که آدما رو خوشحال میکنه اینه که چقدر بهشون توجه میپردازیم. این که از یه نفر جزییات خاصی یادمون بمونه و چند وقت بعد بهش بگیم خیلی خیلی براش ارزشمند هست.
یعنی توجه پرداختیم بهش و بها بهش دادیم.
که خیلی وقتا حس میکنم آدما خودخواه تر از این هستن که گوش کنن و توجه بپردازن. انگار توجهشون تموم میشه. انگار وظیفه ی بقیه است که بهشون توجه پرداخت کنن.
که اوکیه. کار میکنه. ولی بنظرم بالانس تر اینه که همون قدر که انتظار داریم توجه بهمون بشه، همون قدر به بقیه توجه بدیم.
کیفیت روابط و دیالوگ ها و عمقشون رو اینجوری میشه بیشتر کرد و بنظرم یکی از عوامل خیلی مهم رضایت از زندگی همین اتفاقاتی هست که همیشه پیش میاد مثل گفتگو ها و عمقشون.
برای این که زمان داشته باشیم برای انجام کار ها باید زمان پرداخت کنیم. اینو اون دیتا ترفیکره فرانسوی زبون توی ماتریکس میگفت. بنظرم جالب میگفت.
- ۰۰/۱۰/۲۲
اینایی که فقط می خونن هم اصلا توجه کافی پرداخت نمی کنن به نظرم.