رودخونه یخ زده
سلام
دیروز یکم زود تر از محل کار زدم بیرون و هوا کمی روشن بود. گفتم برم یه جایی که معمولا نمیرم.
یه رودخونه نزدیک خونه م هست که زمستون ها یخ میزنه و یخش به قدری ضخیم میشه که ماشین میتونه روش راه بره.
رفتم یه جایی که روی برف و یخ یه مسیر درست کرده بودن و همونطور که تو عکس میبینید بعضیا رفتن روش چادر و خونه ی موقت زدن یا یخ رو میشکنن و ماهیگیری میکنن.
یکم پیاده رفتم و رسیدم به یه ماشین. یه نفر کنارش یه سوراخ درست کرده بود و ماهیگیری میکرد.
یکم با هم حرف زدیم.
راجع به این که ماهیگیری چقدر ممکنه غیر قابل پیش بینی باشه و بعضی وقتا ممکنه هیچی گیرت نیاد و بعضی وقتا ممکنه کلی ماهی گیرت بیاد.
راجع به این که به آدم صبر یاد میده.
خودش بیرون ماشین بود و خانمش و بچه اش توی ماشین رفته بودن. گفت دیگه خسته شدن و سرد بود رفتن تو.
یدونه ماهی گرفته بود و آخرین طعمه اش رو هم داشت سعی میکرد استفاده کنه و یه ماهی دیگه بگیره.
میگفت قرار بوده این شام امشب باشه!
وایسادم پیشش و گفتم یه بار رفته بودم با یه نفر دیگه ماهیگیری ولی هیچی نصیبمون نشد. میترسم مشکل از من باشه که الان چیزی گیرت نمیاد. گفت منم همچین حسی رو راجع به خودم داشتم هفته پیش. رفته بودم پیش یه دوستایی که ماهی زیاد میگیرن ولی 10 ساعت بودیم و هیچی گیرشون نیومد! گفتم شاید بخاطر اینه که من باهاشونم!
وایسادیم و یهویی ماهیه طعمه اش رو گرفت. کشیدش بیرون و دید که اندازه ش اونقدر بزرگ نیست. ولش کرد رفت.
گفتم کار جالبی کردی که گذاشتی بره. شاید وقتی بزرگتر شد بگیریش! گفت شاید یکی دیگه بگیرتش!
ماهی ای که خیلی وقت بود گرفته بود همچنان بعضی وقتا تکون میخورد و راجع به این حرف زدیم که بعضی حیوون ها خیلی بعد از شکار شدنشون همچنان زنده هستن.
میگفت مثلا بعضی خزنده ها مثل مار بعد از این که سرش رو از بدنش جدا میکنن هم حتی میتونه گاز بگیره. برای همینه که میگن زیر خاک باید دفنش کنی چون همچنان میتونه خطرناک باشه.
- ۰۰/۱۱/۱۴
ونیهلسجشمشنش
چقدر اونجا سردهههه :"""""