کار تکراری
سلام
چند وقتی برام سوال شده بود که فلسفه ی هر روز بیدار شدن تو ادامه ی زندگی چیه.
مثلا چی شده که اینجوری خلق شده و نیومده هر دفعه یه چیز تصادفی جدید بیاره. آیا اینجوری بهتر نمیشد و جالب تر نبود.
تا این که چند روز پیش بهم یه کاری خورد که باید کلی آزمایش عین هم انجام میدادم. اون کارتریج های بالا رو روی دستگاهی که درست کردیم میزاشتم و مایعی که باید روش بره رو تزریق میکردم و سیگنال ها رو میخوندم و فایل اکسل پر میکردم.
کار بشدت تکراری. البته عکس اغراق شده هست و همه اشون رو نباید تست میکردم. حدود 33% اشون رو.
ولی کم کم که این کار رو انجام دادم دیدم که چقدر جالبه که تو روز اول شاید خیلی دستم تند نبود و دقتم هم پایین بود. چون یه چند تا مشخصه از هر کارتریج تو جاهای مختلف باید وارد میشد و چندین مرحله داشت.
دیدم که چقدر جالبه که انجام دادن کار با 100% دقت خیلی مهمه و این که یه کار تکراری رو باید انجام بدم و دقیق انجامش بدم باعث میشه تو ساعت های مختلف با خستگی و فوکس متفاوت خودم رو بیارم روی مرکز ذهن خودم و با دقت انجامش بدم.
یا مثلا وسطش باید بلند میشدم یه کار دیگه انجام میدادم یا صحبت میکردم با یکی دیگه یا چیزای دیگه.
یعنی یه جور تمرین این بود که توی هر موقعیتی و جهت های مختلف از نقطه تعادل خارج بشم و سعی کنم خودم رو برگردونم سرجایی که باشه. عین یه عضله درون ذهن بود. یه چیزی شبیه مدیتیشن که روی نفس تمرکز میکنیم.
هر وقت از این کارا میکنم یا کسی داره انجام میده یا جری تو Rick and Morty میفتم.
تو یه قسمتش یه شغل تحویل بطری های آبسرد کن رو به عهده گرفته و میره سراغ یکی از مشتری ها و مشتری ازش میخواد که براش حمل کنه و نصب کنه. جری با روی خوشحال و بشاش میبره و تحویل میده و برمیگرده به کامیونش. میگه این که خیلی خوب بود فقط 999 تا دیگه مونده برای تحویل امروز.
خیلی جالبه که توی تکرار هستش که واقعیت خودش رو نشون میده و آدم باید مدیریت انرژی داشته باشه تا بتونه تا آخرش دووم بیاره و خودش رو بشناسه.
خلاصه به این نتیجه رسیدم دلیل هر روز بیدار شدن تو همین دنیا اینه که همینی که هست رو یادبگیریم با تمرکز انجام بدیم و خیلی حواسمون به دنیاهای موازی و آفرینش های دیگه پرت نشه وگرنه همه چیز تو آشوب میره.
راستی گفتم آشوب یه هنرمند پیدا کردم Paul McCartney
یه آهنگ داره به اسم Fine Line بنظرم قشنگ بود. از آلبومی به اسم Chaos and creation in the backyard
- ۰۱/۰۴/۰۳
چقدر جالب که از یه تجربهی کسل کنندهی روزمره به همچین نتیجهی فلسفیای رسیدین :)) 👌