رهبر من
سلام
یکم دیر، ولی تصمیم گرفتم که با خودم بیشتر کنار بیام
از وظایف هر کسی اینه که رهبر خودش رو بشناسه.
یکی از صحبتای خمینی که روی من خیلی تاثیر گذاشت و شاید تا الانم یک گوشه ی ذهن من رو درگیر خودش کرده، چیزی که راجع به شهید فهمیده گفت بود. گفت رهبر من آن نوجوان ۱۳ ساله ای است که خودش رو زیر تانک های دشمن انداخت.(حدودا)
سوالی که باید پرسید اینه که آیا این جمله بجز بار خیلی جالب و زیبای معنویش که برای زمان خودش بود آیا ارزش دنبال کردن داره یا خیر.
کاری که شهید فهمیده انجام داد کار خیلی مهمی بود و نتایج خیلی بزرگی داشت. مثلا درس فداکاری به ما داد. نمیدونم به لحاظ استراتژی جنگ چقدر اون تانک مهم بود و چه تاثیری داشت ولی مطمئنم که خونی که باهاش بخشی از تاریخ نوشته شده ارزش بالایی داره.
ولی بنظرم مایندست اشتباهی هست که فکر کنیم که باید شبیه شهید فهمیده باشیم. اینجور فکر کردن و شخصی مثل ایشون رو الگو قرار دادن به دو دلیل بنظرم اشتباهه.
۱. زمانی که یک رهبر زندگی کرده و سابقه اش خیلی مهمه. کسی که ۱۳ سالش هست به بلوغ فکری نرسیده و عمر زیاد و تعلق زیادی هم نداشته. تصمیم احساسی گرفتن نباید ویژگی رهبر باشه. رهبر باید از مجموعه ی آدم هایی که هر کدوم متخصص هستن و ثابت شده هستن و همچنان در حال ثابت کردن خودشون هستن برای تصمیم استفاده کنه تا بدرد دنیای واقعی بخوره.
۲. حرکت های انتحاری و انفجاری و یهویی هیچ وقت چیزی رو حل نکرده و بدرد دنیای واقعی نمیخوره. نباید فکر کرد که تمام قوا رو جمع میکنم تا در یک لحظه تاریخ رو بنویسم. دلیلش هم اینه که استمرار بخش خیلی مهمی از واقعیت هست. یک گیاه روز و شب ها میگذرونه تا به درخت تبدیل بشه و گذر فصل ها میبینه تا میوه بده. هیچ چیزی بجز تخریب در یک لحظه اتفاق نمیفته.
پس ایشون یک قهرمان بودن ولی این جور طرز فکر باعث پرفکشنیسم و عقب انداختن کار ها میشه. احساس نیاز برای یک صحنه ی اثبات خود بوجود میاره و آدم از زندگی روزانه دور میشه.
- ۰۱/۰۷/۰۳
سلام با دیدگاه شما موافق هستم امام خمینی هم از این جهت گفت رهبر من .... برای این بود که این نوجوان برای هدفش از بالاترین هزینه که جانش بود گذشت والا قطعا عقلانیت بر رفتار احساسی ارجحیت دارد