نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

به شکل زیبایی تصادفی

Instagram
www.instagram.com/maddy.tu.ra

drafter/ English
dra-fter.blogspot.com

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۳/۱۰/۰۲
    ت
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

نویز

دوشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۲۹ ب.ظ

سلام

تاحالا شده اسپایک هایی داشته باشید با پهنای باند 100 کیلو هرتز تا 100مگا هرتز که ضربه ای میان و میرن و نتونین هیچ جوره فیلترشون کنید؟

اگه آره وضع حال منو درک میکنید.

اخیرا هم متوجه شدم خازن 100نانو که همش میزاریم هیچ کاری نمیکنه :/ خیر سرش اینجا باید یه کارایی میکرد مثلا. حتی 1 میکروی MKP هم کاری نتونست بکنه. نزدیک 2 میلی فارادم خازن دارم تو خروجی و یه سلف بزرگ ولی اینا نمیرن

  • ظریف

پاییزهه

شنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۴، ۱۰:۴۵ ق.ظ

سلام

پاییز هم دوباره شروع شد.

یه تمی هست که اسم پاییز رو میشنوم یادش میفتم.

خیابون های روستا با دیوار های قدیمی و احیانا کاه گلی که زمین خاکی به خاطر بارون دیشبش گل شده. آسمون ابری و گرفته ولی روشنه و هوا نسبتا سرد و ساکنه طوری که گوش آدم میسوزه از سرما و دسته های عزاداری روز عاشورا دارن از خیابون رد میشن. بعضی خونه ها گوسفندی چیزی قربونی کردن و بعضی جاها زمین خونی شده. بعضی خونه ها روبروی خونشون یه ظرف بزرگ زغال که توش هر چند دقیقه یه بار اسفند میریزن گزاشتن و بو و گرمای دود و با سرما و بوی زمین گلی قاطی شده و همه ی اینا به همراه آش شله قلمکار نذری حسابی یه حس عجیبی به آدم میده. این حس واقعا نابودم میکنه :| .

قدیما که یکمی محرم بیشتر سمت آخرای پاییز و زمستون و اینا بود و میرفتیم روستای پدری مون این حس رو زیاد تجربه میکردم. نمیدونم خوبه بده یا ... ولی ... نمیدونم. صرفا تو مغزم داشت فشار میورد گفتم با شما هم مطرح کنم! حس جالبیه در نوع خودش. 

ممنون گوش دادی!

 

  • ظریف

چند روز بیکاری متمادی

پنجشنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۴۳ ب.ظ

سلام

چند روزیه دقیقا فعل هیچ کاری نکردن رو دارم صرف میکنم ولی یه استراحت ریز لازم بود برای دوباره شروع کردن سوییچینگ

امیدوارم هفته ی بعد یکمی متمرکز تر شروع به فعالیت های مربوط کنم!

  • ظریف

چهره ویژه

سه شنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۴، ۰۶:۲۴ ب.ظ

سلام

شاید 6 ماه پیش بود که یکی از دوستان با وضعی عصبی در حالی که صورتش رو شسته بود اومد پیشم و گفت که از انقلاب تا دانشکده n نفر منو دیدن کسی نگفت که رو بینی ات یکمی تیره شده (دودی چیزی خورده بود یکمی مشکی شده بود) بعد ربطش داد به بی توجهی دوستان و ...

این درحالی هست که تنها کسی که انقد به صورت ما اهمیت میده مثلا خودمونیم. همه ی کسایی که میشناسیم معمولا یک صورت کلی از ما تو ذهنشونه و کسی انقد توجه عمیق نمیکنه. این ویژگی چشم و مغزه که خیلی چیزا رو کلی نگاه میکنه. شاید شده باشه که موهاتون رو کوتاه کرده باشید و یا فریم عینک رو عوض کرده باشید و نصف ملت نفهمن و نصف دیگشون وقتی رسیدن بهتون بگن یه چیزیت عوض شده ها ولی نمیدونم چیه!

خیلی نباید به این چیزا سخت گرفت.

  • ظریف

Vs

سه شنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۲۲ ب.ظ

سلام 

دکتر جمشیدی سر کلاس جبر خطی : این درس خیلی صنعتیه این خود صنعته

دکتر داور پناه سر کلاس ماشین 2 : این درس شاید خیلی صنعتی نباشه


واقعا تفاوت تا چه حد

  • ظریف

یکمی عرق تعطیله

دوشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۲۳ ب.ظ

سلام

متاسفانه به دلیل سنگینی کیفم نمیتونم خیلی طولانی بدو ام اه.

امروز کمر درد گرفته بودم 

شاید یه کمد بگیرم وسایل رو بزارم توش 

شاید!

  • ظریف

یکمی عرق

يكشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۴، ۰۷:۵۱ ب.ظ

سلام

دیروز تصمیم گرفتم مسیر دانشکده تا خونه رو  بدوم.

قدیما خوب میدوییدم راستش ولی با رفتن دانشگاه یکمی افول کردم تو این زمینه.

تونستم با دوییدن و میونش راه رفتن امیر آباد تا پل آزمایش رو بدو ام. دیگه شیخ فضل الله تا خونه رو ماشین گرفتم ولی حس خوبی بود بعد مدتها.

امروزم لپتاپ نبردم با خودم و همون مسیرو با سرعت بیشتر دوییدم نسبتا خوب بود.

امیدوارم بتونم ادامه بدم.


در ضمن به دلیل سرماخوردگی تزریق خونم رو کنسل کردم :( 

اگه سرماخوردید خونتون رو دور نریزید!

  • ظریف

The fault in our stars

جمعه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۱۰ ب.ظ

سلام

بعد مدت ها یک فیلم قابل تحسین (از نظر خودم) دیگه رو دیدم. پیشنهادی میکنم تنها ببینید و حسابی زار بزنید.

فیلم The fault in our stars


  • ظریف

خون

پنجشنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۴، ۱۰:۲۴ ب.ظ

سلام

امروز بعد چند سال تصمیم بر اهدای خون رفتیم با مهدی خون بدیم 

تجربه خوبی بود خیلی عجیب غریب نبود و خیلی سریعم تموم شد

ایشالا 4-5 ماه دیگه دور بعدی

  • ظریف

چشم

چهارشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۴، ۱۰:۴۹ ق.ظ

سلام

امروز بعد دیدن یه صحنه ای تو خیابون پشت چراغ قرمز و این که همه ی چشما یه خانومه با مانتوی جلوباز رو داشت نگاه میکرد یهویی چیزی که خیلی وقت پیش میخواستم بنویسم و نمیتونستم به کلمه بیارمش به ذهنم رسید.


داشتم فکر میکردم که اگه دخترا یک جفت چشم پسرونه داشتن شاید الان اونایی که نرمال هستن همه با مانتوهای گل و گشاد دهه ی 60 و 70 ای یا چادر تو خیابون ظاهر میشدن.


مشکل هم از مقدار زیاد چشم چرونی پسر ها شاید نباشه یعنی حتی برای یک پسر مذهبی هم ناخودآگاه این جلب توجه وجود داره. مطمعنم به جز دخترایی که کرم از خودشونه و شاید 1 درصد هم نباشن اون 99 درصد بهیچ وجه دوست نداشته باشن مورد نگاه جنسی قرار بگیرن.


حالا اینا مشکل من نیست. مشکلم اینه که پسفردا اگه شاید دختر دار شدم این موضوع رو چجوری بهش بفهمونم که رعایت کردن پوشش مناسب برای خودش خوبه و نگاه ملت مذکر بهش (جدا از مسایل دینی و ... که بعضی وقتا باعث اعمال اجبار از طرف خونواده ها میشه و اثرات منفی هم داره). امیدوارم درک کنه


حالا سوالم اینه اگه پسرا یه جفت چشم دخترونه داشتن چجوری لباس میپوشیدن ؟! :)


درضمن این مشکل برای کشور ما نیست فقط. هرکسی خواست پیام خصوصی بده چند کلید واژه بهش بگم سرچ کنه از طرز فکر مردم اونور به این موضوع  :)

  • ظریف