امروز
سلام
جات خالی امروز صبح رفتیم دانشگاه با دوستان برای کمک به مسجد برای تهیه و بسته بندی و پخش غذا. کلی غذا بود راستش ، اولش ریختن غذا و بسته بندیش بود که سخت ترین بخشش بالانس کردن خورشت قیمه و میزان ته دیگی بود که باید میزاشتیم :/ .
البته آخرش فهمیدم زیادی حساسیت به خرج دادم چندان بالانس بودن تاثیری نداشت که برای غذایی که خورشتش کمه ته دیگ بیشتر بزارم یا بالعکس چون ته دیگ کلا زیادی اومدش.
بعدشم منتقل کردن و پخشش بود که اونم جذابیت خودش رو داشت.
پخشش که شاهکار بود، آدم بعضیا رو میدید که نمیدونم فازشون چی بود. بهتره راجع بهشون قضاوت نکنم ، مهمون من که نبودن مهمون امام حسین بودن.
خدا رو شکر به همه رسید تقریبا و زیاد هم ملت شاکی نشدن.
بعضی وقتا یه سری قانونا هست که نه کسی که اجراش میکنه دوس داره انجام بشن نه کسی که روش داره قانون اعمال میشه ولی برای نظم لازمه که باشن. هرچند که کلی بد و بیراه به آدم ممکنه بگن ولی باید تحمل کرد!
در آخر هم از همین تریبون(!) باید بگم که:
1- خدایا شکرت به خاطر امروز، امیدوارم که خودمون که هیچی ولی اگه کسی برامون دعا کرده دعاشو قبول کنی.
2- امام حسین هم ممنون که من رو به مجلست راه دادی
3- لازمه در اینجا از حضرت عباس هم تشکر کنم که معدود کسایی هستن که تو محرم حس میکنم میتونم درکشون کنم. خودتون میدونید دیگه... ممنون
- ۲ نظر
- ۰۲ آبان ۹۴ ، ۲۰:۱۴