نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

به شکل زیبایی تصادفی

Instagram
www.instagram.com/maddy.tu.ra

drafter/ English
dra-fter.blogspot.com

بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

۲۵ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

تهران مُرده!

يكشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۴، ۰۸:۱۱ ق.ظ

سلام

صبحا که از شیخ فضل الله به سمت دانشگاه میام، یه حس خیلی خسته ی عجیبیه

وقتی میرسم به جلال یه تیکه ای هست که یک منظره از برج میلاد و یه عالمه ساختمون ازش معلومه و معمولا یه غباری تو هوا هست.

این منظره که همه ی چراغ ها خاموشن و غبار جلوی ساختمونا رو گرفته خیلی حس عجیبی به آدم القا میکنه ، انگار که چند سالی هست که تهران متروک شده و همه ازش رفتن. نمیدونم یه حس خاصیه باید تجربه کنید تا درک کنید! آفتاب از روبرو میتابه و ساختمون ها فقط معلومن هیچ خیابون و ماشینی رو نمیبینی انگار هیچ نشونه ای از حیات نیست! 

نمیدونم چجوری توصیفش کردم ولی واقعا هر روز صبح حس میکنم تهران مُرده. جالب تر از اون یک ساعت بعد هست که غبار میخوابه و آدم هایی شروع میکنن به تلاش برای کار هاشون و شهر جون میگیره و تا فردا صبح دوباره همین سیکل تکرار میشه.

یه شکل عجیبیه هر روز فکر میکنم که اگر مثلا امروز هیچکسی سر کاری که برای مقرر شده نره یا اصلا این نظمی که وجود داره و جایگاه ها رو مشخص میکنه برای یک روز از بین بره چی میشه؟ اصلا این نظم از کجا اومده ؟ چرا جایگاه های اجتماعی اصلا وجود داره ؟!

یکمی شاید حس میکنم واقعا تهران مرده ، واقعا ما مسموم شدیم و در واقع 9 میلیون زامبی هستیم که عین مرده های متحرک هر روز میایم و یسری کار ها انجام میدیم ... شایدم بیشتریم مثلا حدود 7 میلیارد...

انسان ها یکمی عجیبن ، یه سری حصار ها برای هم تعریف میکنن و بهش ایمان میارن و انقدر توش فرو میرن که حس میکنن واقعیه و تنها دلیلش اینه که اگه این کار رو نکنن نمیتونن با هم زندگی کنن. این از زمان پدران ما که تو قبیله هاشون زندگی میکردن تا الان هست و ما هم داریم ادامش میدیم!

حس ماتریکس یه ریز بهم دست داد.

این عکسه هم بین عکسایی که دیدم بهتر صحنه رو توصیف میکرد ولی کامل نبود 

  • ظریف

نقش شیلد در نجات من

شنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۴، ۰۳:۴۳ ب.ظ

سلام 

این lcd ایی که برای کار آقای اسدی استفاده میکردیم موقع قطع شدن رله و سلونید ها یکمی بهم میریخت خودمو کشتم با دیلی دادن و آروم نوشتن و هر دفعه  init کردن ولی درست نشد ، علی میگفت که باید 40 رشته ای میزدی و یکی در میون گراند میکردی ولی خب نکرده بودم و یهویی امروز به ذهنم زد یکمی شیلد دورش درست کنم، رفتم یکمی فویل خریدمو دور سیم ها رو شیلد کردم و خیلی ضخیم به گراند مدارم و ال سی دی چسبوندمش خیلی وضعش بهتر شده 

پس اگر خواستیدlcd رو با فاصله از برد بزنی حتما شیلد رو فراموش نکن و از سمت lcd هم یه خازن 100 میکرویی چیزی به تغذیه لحیم کن !

یه نکته ی دیگه! برای هرز و زشت نشدن پیچ های چهار سوی روی پنل بهتره با پیچگوشتی فازمتر که دوسو و نازک هست ببندیمشون تا آسیب نبینن!!

  • ظریف

کار ملت

شنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۵۹ ق.ظ

سلام

داشتم مطلب وبلاگ یکی از دوستان رو میخوندم اصلا مهم نیست چی نوشته بود! مهم اینه که

حس کنیم که ما داریم تو یک جامعه زندگی میکنیم که به صورت زنجیره ای به هم وابسته ایم !! نمیدونم چرا بعضیا درک نمیکنن، درک نمیکنن که برقی که باهاش BTS هایی که تازه وارد کردن رو داره روشن نگه میداره داره از یه سری سیستم توزیع برق میاد که پشتشون پست های برق و نیروگاهه که داره کنترل میشه ... خیلی برقیش رو گفتم چون نقطه ی حساس همینجاست. وقتی یک استاد سر کلاس میگه که نمیدونم این میکرو چه چرتیه دنبالش میرن بعضیا (نقل به مضمون) فکرش به این جاها قد نمیده. 

نمیدونم من دارم اشتباه فکر میکنم یا نه!

ولی یکمی حس کن که مهندسی برق حل کردن معادلات گودزیلا و ... "فقط" نیست.فرضا خجالت نمیکشیم اگه پس فردا یچیزی تو خونمون سوخت نتونیم تعمیرش کنیم تحت عنوان یک مهندس برق؟ انگار مهندسی برق فقط یک برداره که ضرب داخلیش با هر کاری بجز کارایی که یسری دوستان میکنن 0 هه.

 مخاطبم شخص خاصی نیست .. اگر هم کسی به دل گرفت .. از عمد گفتم که به دل بگیرد .. شک نکنید ..

  • ظریف

ساعت بیولوژیکی

شنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۳۱ ق.ظ

سلام

میگن که سیستم بدنمون با یک ساعت بیولوژیکی همگام میشه و طول روز و زمان خواب و فعالیت هاش رو برنامه ریزی میکنه ولی به نظر میاد وقتی تابستون میشه و همزمان ماه رمضون هم هست این ساعت عزیز خیلی ناراحت میشه الان ساعت 1:20 نمیدونم نصفه شب یا امروز یا فرداست. تو طول روز 3 ساعت هم خوابیدم و 12 از خواب پا شدم و فردا هم باید حداکثر 10 دانشگاه باشم و ... این نقاشیه هم که خیلی معروفه و باحاله presistance of memory امیدوارم املاش درست باشه کار سالوادور دالی هست ...

لینک ویکی پدیاش

دیگر نکته این که باز دوباره فرانسوی رو با نرم افزار دولینگو شروع کردم ، ایندفعه یه دفتر برداشتم کل کلمات رو توش نوشتم و صرف فعل ها و ... رو چون نمیدونم میدونی یا نه ولی همه ی کلمه هاشون مذکر مونث دارن که باید رعایت بشه و من همش قاطی میکردم ولی الان با اون دفتره یککمی سر و سامون دادم بهشون. زبون جالبیه البته شک دارم به مرحله ای برسم که بتونم یه چیزی مثل اخبارشون رو بهفم واقعا وحشتناکه 

دیگر نکته ی دیگر هم این که علی میخواد برای کار دکتر شاه منصوری یدونه برد بیگل بون بگیره ، گویا داخل این چیپش دو بخش RTU وجود داره که میشه یه کار هایی رو بدون اورهد سیستم عامل و ... بصورت ریل تایم انجام داد که خب جالب. ببینیم چه میکنه

دیگر نکته ی آخر هم این که نرم افزار blender رو دوباره شروع کردم یاد گرفتنش و حس خوبی بهم دست داده! مدلینگ هایی که قدیما خیلی میترسیدم ازشون ، نورپردازی ها و متریال ها رو خیلی راحت میشه توش انجام داد و هرکاری بکنی تهش چیز زیبایی بهت میده!

 

راستی این پست 99 امم بود :) البته 99 تا مطلب منتشر نشده مشخصا

  • ظریف

فانتزی پول یا ...؟

پنجشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۴، ۱۰:۱۰ ب.ظ

سلام

برام سواله این پول هایی که افراد مختلف از ایران کندن و بردن به چه کاری میاد؟

صفر های حساب شخصی از یه تعدادی که بیشتر میشه بیماری میاره یه مریضی ای هست که باعث میشه شما دیگه وجدانت یادت بره و خیلی مسائل دیگه...

برای مثال من که الان فکر میکنم اگه 100 میلیارد داشتم ، میرفتم یه چند تا کارخونه و تولیدی تو چند تا منطقه محروم میزدم و حسابی خودم رو بدبخت میکردم از کار و درگیری شغلی یا مثلا برای کارای R&D تو دانشگاه ها پول میدادم یا تاسیس بیمارستان یا ...

کلی ازین کارا هست که خیلی زیباست

ولی به نظرتون این حروم زاده هایی که خیلی حروم زاده اند و محمودی محمودی پول از مملکت کندن ، از این فکر ها نداشتن؟ به نظر داشتن ولی از وقتی به اون بیماری هه دچار شدن به یک موجود ولد زنا تبدیل شدن که زندگی چند ده میلیون نفر هیچ اهمیتی براشون نداره و ... 

عجیبه ها هنوز نه اسمی برای این مریضی گذاشتن نه درمانی براش هست نه ...

نمیدونم شایدم قضیه این باشه که کسایی که بی خطر تر و سالم تر هستن مثل من و شما معمولا تو مداخله مستقیم تو سیاست نمیریم.

نمیدونم بیخیال...

  • ظریف

پول خورد؟!

چهارشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۵۹ ب.ظ

سلام

نمیدونم دقت کردید یا نه ، اگه موقعی که سوار تاکسی باشید یهویی یه 10 تومنی به طرف بدید تقریبا امکان نداره پول خورد داشته باشه و کلی غر میزنه و میگه نمیدونم پول خورداتونو میدید سوپر مارکت این درشتا رو میدید ما و ... خودتون میدونید دیگه

ولی 

اگه قبل از سوار شدن به ماشین بگید که ببخشید خورد ندارم 10 یی دارم ، امکان نداره نگه سوار شو اشکالی نداره و پیدا میشه پول خورد و . ...

واقعا چرا انقدر تفاوت؟!

  • ظریف

برای خداست

يكشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۴، ۰۹:۲۹ ب.ظ

سلام

با صادق امروز پیش دکتر آیتی بودیم پروژه درس ابزار رو ماسمالی کنیم بره. آها قبلش یه نکته ای بگم

تو درایور های موتور ها اونایی که سوییچینگ هستن 50% deadzone چیز عجیبی نیست...

بقیه قضیه: خب بنا به دلایلی که یکیشو بالا نوشتم پروژه گند خورده بود توش و میخواستیم یه نمره ای بگیریم بره. رفتیم پیشش و قبول نکرد و گفت تا چارشنبه یه گلی بگیرید سرش و ... 

بعد صادق ازشون پرسید که نمرش چند میشه یه نگاهی به نمره ها کردن و گفتن خوب شدی طرفای 18 ... بعد پرسید که اگه پروژه رو بدیم 20 میدین؟ گفت هه هه 20 که واسه خداست پسر...

صادق گفت خب مگه پروژه 2 نمره اضافه نیست ؟

اینجا نکته اخلاقی داستانه:

دکتر گفت که من تو کارشناسی ابزار دقیق داشت که میانترم وو پایانترمش رو 100 شدم تهش استاد داد 19 پرسیدم چرا من که کامل شدم؟ گفت 20 که نمیشه باید 19 میدادم. به همین دلیل شما هم 20 نمیشی...

البته صادقم سطح انتظارش بالاهه

ولی واقعا بعضی استادا یه جوری اند 

  • ظریف

سرعت لاکپشت

يكشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۴۳ ق.ظ

سلام

شاید باورتون نشه شایدم باورتون بشه یه هفت روز کاری ای میشه که حس میکنم فردا دیگه کار این دستگاه آقای اسدی تمومه ولی تموم نمیشه جالبه ها، وقتی سخت ترین بخش کار میشه سوکت زدن و سیم لحیم کردن و ... طاقت فرسا است.

نکته ی دیگر این که همونطور که میدونیم چسب مایع پلاستیک رو حل میکنه پس بهترین راه برای محکم کردن یه سوکت اینه که وقتی سوکت رو زدیم و تستش کردیم رو جداره هاش چسب مایع بزنیم تا حل بشن رو هم و جوش بخورن و بعد روش رو لنت برق بزنیم. خب همین...

امروز با میزان دقت دستگاه تراشکاری آشنا شدم ... ببینید طرف یه قطعه رو خالی کرده بود و یه قطعه هم اندازه ی سوراخه درست کرده بود ، اینا انقدر فیت بودن که نمیشد تو هم فرو کردشون کامل هوا توش فشرده میشد!! ببین انقدر فیت بودن ... میدونم تصورش سخته خودم تا فشار ندادمشون باورم نشد . ببین گاز نمیتونست از لاش در بره! میدونم درک نمیکنی منو میدونم

آها راستی یه دستگاه تراش دیدم تو کارگاه عمومی مکانیک فکر کنم 6 متر طولش بود واقعا نازو بزرگ بود...

 دیگر این که متوجه شدم روزه گرفتن دقیقا 17 ساعت اولش سخته بعدش کاملا عادی میشه ، مثلا دوشب از چند شب گذشته یه ساعت دیرتر از اذان افطار کردم هیچ حس عجیبی هم نبود...

  • ظریف

هزینه و تحقیق

جمعه, ۵ تیر ۱۳۹۴، ۰۹:۲۰ ب.ظ

سلام

یه بنده خدایی یه حرف خوبی میزد میگفت اگر سعی نکنی با تئوری قضیه آشنا بشی هر کاری بکنی حتی اگر جواب هم بده صرفا وقت و هزینه تلف کردنه.

خوبه قبل هرکاری ببینیم چی میخوایم چه هزینه ای باید بکنیم و آیا این هزینه ی معقولی هست یا خیر... 

  • ظریف

یه نکته

جمعه, ۵ تیر ۱۳۹۴، ۰۳:۲۶ ب.ظ

سلام مجدد

یه نکته ای ازون تجربیات که یادم رفته بود رو الان یادم اومد،

وقتی بار سلفی رو قطع میکنید تا 10 یا 100 میلی ثانیه ورودی ای چیزی نخونید ، میکروتون ممکنه خر بشه ، یعنی ممکنه خیلی طبیعی به نظر بیاد کارش و ریست نشده باشه ولی چرت میخونه ورودی رو

همین

  • ظریف