سلام
امشب با گلن رفتیم اون رستوران چینیه که فکر کنم یه بار گفته بودم براتون
واقعا طعم غذاش رو دوست ندارم شخصا خیلی ولی خب پیشنهاد اون بود و رفتیم. مخصوصا این که کلا غذا بیرون خوردن اینجا خیلی گرون تموم میشه و آدم حیفش میاد.
حالا بهر حال نکته این بود که ایشون رو صاحاب رستوران که پدر یه خونواده هست و خونوادگی رستوران رو میچرخونن، راجع به تربیت فرزندان شروع کردن صحبت.
راستی اسم رستوران kais delight یا همچین چیزیه.
ایشون میگفت که ما تو چین که بودیم بچه رو از 5 سالگی دیگه ولش میکردن خودش بره مدرسه یا هرچی. اینجا کلی حواستون به بچه هست تا دبیرستان که خودش تنهایی نره.
یا مثلا میگفت خیابونا نور نداشت و 8 شب بچه تو تاریکی مطلق باید برمیگشت و راه رو بلد میبود
یا این که خیلی به تنبیه بدنی بچه اعتقاد داشت :)) میگفت اینجوری خیلی بهتر بار میاد
گفت ولی اینجا کلا فرق داره. بچه ام از مدرسه اومد گفت که نمیتونی منو بزنی میتونم به پلیس زنگ بزنم. گفت منم بهش گفتم تلفن اونجاس برو زنگ بزن اصلا خودم شماره 911 رو برات میگیرم ولی انقدر میزنمت تا جونت دربیاد :)) آدم جالبیه ها با خنده اینا رو میگفت. پسرش تو همین رستورانه
در مقابل کاناداییا بچه رو ول میکنن به امان خدا خودش هرچی میخواد بشه و همین میشه که تهش خیلیاشون به اعتیاد کشیده میشن و خیلیاشون زندان میفتن و...
مثلا حداکثر تنبیهشون برو تو اتاقته هست که میره تو اتاقش و میشینه با کامپیوتر و گوشی بازی میکنه که چی بهتر از این.
معمولا نظرات شخصی خودم رو تو این پستای گزارش طور کم میگم ولی بنظرم کاناداییا ازین ور افتادن چینیام ازون ور.
خود گلن بنا به دلایلی نوه اش بیشتر تربیتش با خودش بوده و من دیدمش. خیلی دختر مودب و فهمیده ایه(ده سالشه) و مثل تیپیک کاناداییا و حتی ایرانیای این دوره که بچه رو رو هوا ول میکنن نیست.
میگفت که من اونو بچه بار نیوردم مثلا چند هفته پیش اومد زار میزد میگفت که پام خورده به یه جایی بهش گفتم خون میاد؟ زخم شده؟ پس هیچیت نیست. ازون طرف، مثلا چند روز پیش اومد خونه و منم دراز کشیده بودم و داشت کار خودشو میکرد اومد پیشم گفت ناراحتم میتونم یکم بغلت کنم گفتم چرا که نه. بعد 10 15 دقیقه خودش پاشد رفت ولی بعضی خانواده ها اگه بچه همچین چیزی بخواد میگن مگه نمیبینی دارم استراحت میکنم و یا بهش بی توجهی میکنن و یه drama queen که یعنی کسی که از هر چیز کوچیکی یه داستان بزرگ درست میکنه تربیت میکنن که نیاز خانواده و... براش ارضا نشده. یا مثلا برای تنبیه میفرستم تو اتاقش و تلویزیون و وایفای و همه چیو قطع میکنم و فقط کتاب. یا مثلا اگه بگه حالم بده نمیتونم برم مدرسه میگم حالت بده پس کل روز رو باید بگیری بخوابی نه گوشی نه کامپیوتر نه هیچی. خودش پا میشه میره مدرسه.
میگه که اگه شما بچه رو بخاطر یه کاری که نمیپسندی بزنی فردا تو مدرسه بخاطر یه کاری که نمیپسنده یه نفر رو میزنه و وقتی بهش بگید کار بدی کرده، تناقض پیش میاد براش که چرا کار شما درسته چرا کار اون غلطه.
اون آقا هه میگفت یکی از این نگهبانای یکی از زندانا (این شهر زندان زیاد داره روانی جنایی...) آشنامون بود اومده بود. میگفت که اگه میبینید بچتون به راه نیست beat the shit out of them، انقدر بزنید که جونشون در بیاد، که آدم بشن :)) خلاصه این هم توجیهی به روش تربیتیش بود.
اون آقاهه میگفت این سیستم کانادا مشکل داره، الان بچه یکم رفتارش نا پایدار باشه ببریدش دکتر میگه ADHD داره، فکر کنم هنون بیش فعالیه، و 4 تا قرص میده که آرومش کنه. ولی میدونی تربیت چینی چی میگه؟ یه چوب پشت این در هست که میگه داروش اینه!! قرص نمیخواد.
میگفت اگه بکه تو خونه هیچ فشاری روش نباشه و کلا آزاد باشه ضعیف بار میاد و پس فردا که بزرگ شد میره زندگی یه نفر رو نابود میکنه.
خلاصه این است تربیت چینی و کانادایی