نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

به شکل زیبایی تصادفی

Instagram
www.instagram.com/maddy.tu.ra

drafter/ English
dra-fter.blogspot.com

بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

۲ مطلب در آبان ۱۴۰۲ ثبت شده است

دانشگاه آتوا 2

پنجشنبه, ۲۵ آبان ۱۴۰۲، ۰۹:۰۰ ب.ظ

سلام

 

در ادامه پست قبل 

 

 

در یکی از ساختمان های دانشگاه آزمایشگاهی بود که درش بسته بود ولی از بیرون انسان های خیلی قدیمی را میشد که دید. در سنین مختلف، در گستره ی گسترش ژنتیک.

 

 

آکواریوم زیبایی که در یکی از ساختمان ها قرار داشت.

 

 

یکی از ساختمان های مهندسی که چند کارگاه در آن وجود داشت.

برای من قرار دادن اثر هنری ای که بخشی از آن را در تصویر میبینید در راهرو ابتکار جالبی بود. هر چند که ممکن است ویژگی کاربردی ای نداشته باشد ولی اثر های هنری با خود میتوانند معانی مختلفی داشته باشند. مثلا تکنیک ساخت اثر و ایده ای که به همراه فرمی که شکل داده است میتواند جرقه ای در ذهن شخص دیگری بزند که در یک طراحی کاربردی استفاده شود.

 

در این تصویر مشخص نیست ولی ویژگی جالبی که در معماری این ساختمان و همچنین معماری مشابهی در دانشگاه Western - London On. دیدم ساختمان های دوطبقه ای بودند که راهروی بین دو جناح ساختمان محدود به سقف یک طبقه نبود. سقف با ارتفاع زیاد با خودش احساس بزرگی فکر را به همراه دارد.

 

 

صحبت از سقف بلند و اثر های هنری این یکی دیگر از ساختمان های دانشگاه بود که در آن این اثر دیده میشد. فکر میکنم تابلوی راهنمای این اثر از این صحبت میکرد که چگونه گسترش علم با اتصال نظرات مختلف در کنار هم بوجود آمده است.

نگاه کل بینی در مقابل جزء بینی

برای من ساختار غیر خطی و پیچ در پیچ این اثر هم جالب بود.

 

 

بخشی از همان ساختمان و دانشجو ها در حال مطالعه.

 

 

 

بازهم بخشی دیگر و دانشجویان در حال مطالعه

 

 

یک دیوار خزه ای در یکی از ساختمان ها که آب بر روی آن جاری بود

 

 

از آنچه اخیرا برای نمایش وجود داشته

 

 

کمی از بیرون و گیاهی که روی دیوار رشد کرده بود

 

 

دوچرخه ها که یادم است زمانی که تازه به اینجا آمده بودم، منظره ی دوچرخه های زیاد قفل شده بیرون ساختمان ها برایم جالب بود.

 

 

بخشی از دانشگاه که با ساختمان های ویکتوریایی که نمای آجری دارند ساخته شده است.

 

 

اثر دیگری بیرون دانشگاه که میتوان در آن خودبینی کرد

 

 

کانال آب جاری در آتُوا در همسایگی دانشگاه آتوا. در زمستان این کانال یخ میزند و اگر ضخامت آن به اندازه کافی باشد بر روی آن اسکیت میکنند. 

  • ظریف

دانشگاه اتاوا - 1

سه شنبه, ۱۶ آبان ۱۴۰۲، ۰۱:۱۷ ق.ظ

سلام

 

یکی دو هفته پیش همراه با سنگین شدن کار و همچنین به تاریکی رفتن شرایط آب و هوایی، احساس کردم که نیاز دارم که هوایی به سرم بخوره.

برای همین به جای مسیر محل کار به خونه از اتوبان، از داخل شهر رفتم و در مسیر دیدم که ترافیک زیاده و یک جا پارک کردم که قدم بزنم.

نگاه کردم و دیدم که نزدیک به دانشگاه اتاوا هستم. به سمت دانشگاه رفتم و تعدادی عکس گرفتم.

چون زمان زیادی گذشته ترتیب عکس ها و مکان ها رو یادم نیست ولی سعی میکنم برای عکس ها کپشن بزارم

زیر گذری که به سمت ایستگاه مترویی میره که مجاور دانشگاه است

روی دیوار عکس هایی هست که وقتی از جلوی اون ها عبور میکنید زاویه تصویر عوض میشه.

برای من احساس دیدن آدم های متفاوت از زوایای مختلف رو داشت که تو محیطی مثل دانشگاه میتونه خیلی بیشتر باشه

 

 

اینم ورودی ایستگاه مترو هست

 

از زیر گذر که خارج بشیم محیط باز میشه و این ساختمان رو بروی ایستگاه دیده میشد

 

 

بنظرم معماری قشنگی داشت و برای من یک ایده وسیع (در مقابل بزرگ و پر ارتفاع، پر از لایه های قدرت)  در زاویه های کمی متفاوت ولی در برخورد و تماس با همدیگر رو تداعی میکرد

 

روی ستون ها نقشه ی دانشگاه دیده میشد. 

 

 

همچنین اتفاقاتی که پوستر هاش رو میشد دید.

 

 

دانشجو ها و چمدان، دانشجو ها و قدم زدن، دانشجو ها و کیسه ی وسایل 

 

 

بعضی دانشجو ها که فرصت احساس گرما رو پیدا میکنند

 

 

ساختمان ماری کوری

 

بقیه عکس ها رو در پست بعدی قرار میدم

رفتن به دانشگاه بعد چند سال حس عجیبی داشت. من دانشگاه اتاوا درس نخوندم و منظورم برگشت به خود دانشگاهی که درس خوندم نیست. منظورم دیدن دانشجو ها، کسایی که نشستند و کتاب میخونند. کسایی که هیچ ایده ای ندارند که دنیای بیرون قراره چه چیزی رو براشون نوشته باشه، سرنوشت

سرنوشتی که توسط نویسنده ی داستان آفرینش،

و معمارانی که قلم خالق شدند،

تا در لحظه ی کوتاه زمان زندگی خود،

برگی از نقش فکر خالق را نقاشی کنند،

تا در هیاهوی آشوب برخورد انسان ها با یکدیگر،

جریان زندگی را شکل دهند 

معمارانی که بزرگ شده ی دست 

نسلی بودند که پیش از آن ها،

همان مسیر ندانستن و زندگی را طی کرد

و پشت به پشت، دست به دست

آنچه میدانست و آنچه میتوانست را

به آیندگان آموخت

که شاید این بار

کمی نزدیک تر به 

آنچه او میخواهد 

از آنچه آفریده است ببیند

 

  • ظریف