نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

به شکل زیبایی تصادفی

Instagram
www.instagram.com/mahdi.tu.ra

Drafts from a drifter/ English
ticheart.blogspot.com

بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

۴ مطلب در مهر ۱۴۰۴ ثبت شده است

مطهری

چهارشنبه, ۲۴ مهر ۱۴۰۴، ۱۲:۲۶ ق.ظ

سلام 

 

داشتم به آقای مطهری فکر میکردم ناظم دبیرستان. و آقای فیضی، معاونشون.

با وجود این که دبیرستان و نظام آموزشی یک ساختار انسان ساخته و مصنوعی هست، ولی نقش ها و کارهایی که درونش باید انجام میشد کاملا واضح بود. 

طوری که انگار همونطور که اثر انگشت های دست جزوی از خلقت هستند، دبیرستان هم همینطور. همون طور که دربار پادشاهان یک روزگاری وجود داشته.

داشتم فکر میکردم که آقای مطهری پادشاه اون دبیرستان بود و آقای فیضی وزیر.

ما بچه ها هم عوام و مردم اون سرزمین بودیم.

در این سرزمین، سیستم مجازات وجود داشت. باید یک گلدون به ازای کار های اشتباهمون به دبیرستان می آوردیم. 

برای همین حیاط کوچک مدرسه پر از گلدون بود.

متوجه نمیشدیم، همونطور که انتظار میره، و قدرت رو مسخره میکردیم

آقای مطهری رو عصبانی میکردیم و فکر میکردیم از آقای فیضی باهوش تر هستیم

چون که از چشمان کوته بین ما،

اون ها کسانی نبودند که از دانشگاه فلان و فلان برای ما صحبت کنند

مردم عادی بودند. عادی تر از کسانی که برایمان معادلات سخت سخت حل میکردند

و فرمول های شیمیایی رو به ما یاد میدادند

چیزی برای واو گفتن نشان نمیدادند

ولی الان که فکر میکنم، نظم نامرئی بسیار ارزشمند هست

نظم نامرئی میتواند کاری کند که چیزی که در طبیعت نیست به نظر واقعی بیاید

در کتاب اجتماعی نظم این بود که هر چیزی سر جای خودش قرار بگیرد

در حال حاضر، بنظرم، نظم پیش از این تعریف، قبولاندن این است که جایگاهی هست که چیزی باید آنجا قرار بگیرد

وگرنه انسان ها از زمانی آمده اند که باید هم گردن گرگ و ببر بین قلمرو خودشان و غذا خط کشی میکردند

و خیلی وقت نیست که در چهارچوب های مکعب و مستطیلی قرار دارند

نبود نظم برای ما که نظم را تجربه کرده ایم سخت است

ولی ویژگی انسان این است که میتواند خودش را با شرایط وفق دهد.

  • ظریف

تغییر کردن

دوشنبه, ۱۵ مهر ۱۴۰۴، ۰۳:۵۲ ق.ظ

دو نفر از یک کلیسا دم خونه ی من اومدن تا در مورد انجیل با من صحبت کنن

دو نفر در روزی اومدن که من احساس بیماری داشتم و برای همین سر کار نرفتم و از خونه کار میکردم

در مورد kingdom of God صحبت کردن. 

در مورد این که قول داده شده که دنیایی وجود داشته باشه که در اون ستم وجود نداشته باشه

چیزی مثل پول وجود نداشته باشه.

خود متن انجیلی که بهم نشون دادن میگفت که اون روز

گرگ و گوسفند با هم غذا خواهند خورد

و شیر مثل گاو میش علف خواهد خورد

بهشون گفتم آیا مردم غذا خواهند خورد؟

گفتند بله و نشون دادن نعمت هایی که قول داده شده، نان و شراب و ...

بهشون گفتم پس همه در مملکت خدا گیاه خوار خواهند بود؟

منظورم رو متوجه نشدند

گفتم که اگر شیر و گرگ قرار نیست گوشت بخورند پس انسان ها هم قرار نیست؟

گفت که خوردن گوشت قبل از طوفان نوح وجود نداشت

ازشون پرسیدم پس داستان ابراهیم قبل از نوح بود یا بعد؟ 

چون به جای قربانی کردن فرزندش، براش یک میش فرستاده شد

گفتم برای همینجوری که قربانی نمیکردند

راستش نه من میدونستم تاریخ رو نه اون ها

گفتم که

بعضی وقت ها پیام های جالبی در کتاب های آسمانی پیدا میشه

ولی اگر به حرف عهد عتیق به من بگن که زمین 4000 سالش هست

من قبول ندارم

میگم زمینی که من توش بودم 30 ساله وجود داره و من اعتقاد ندارم قبلش وجود داشته

بعد در مورد جنگ و صلح حرف زدیم

گفتم که من با جنگیدن و صلح نداشتن مشکل دارم

حتی در زندگی روزمره ام

حتی در گفتمان مهندسی که همه چیز میتونه منطقی باشه

خیلی وقت ها انقدر چیز ها پیچیده میشه 

و اظهار نظر های اشتباه ممکنه به وجود بیاد که

در کار باید صلح رو کنار گذاشت وگرنه یک انسان با کوته بینی خودش

میتونه نتیجه یک سال زحمت آدم رو خراب کنه با یک تصمیم غلط

و باید جنگید

به تبلتی که داخلش داشت انجیل رو نشون میداد اشاره کردم و گفتم

آدم هایی که این رو ساختن آدم های صلح جویی نیستن

آدم هایی هستن که همدیگه رو میخورن

و پول که ازش صحبت میکنیم که در مملکت خدا نباید وجود داشته باشه

عامل این بوده که بتونیم از اون جنگ و دعوا دور باشیم

بعضیا هستن که همچنان دارن به صورت بسیار اولیه زندگی میکنن و بدون تکنولوژی

آمیش های آمریکا تکنولوژی رو پس میزنن و فقط زراعت و دام داری میکنن

ولی اون کار هم سختی فیزیکی داره و راحت نیست

 

در مورد آدم های خوب و بد صحبت کردیم

خوبی و بدی

بهش گفتم که ببین برای مثال الان در زمان کاری من هست که داریم صحبت میکنیم

ما آدم های خوبی هستیم یا بد؟

میخوام این رو بگم که در نهایت همه چیز گناه آلود هست اگر سیاه و سفید نگاه کنیم

حتی یک تبلیغ ساده همراه با گناه Lust, Gluttony, Greed هست

دنبال سیاه و سفید بودن و تغییر بقیه نباید باشیم

در نهایت آخر روز باید با خودمون به خواب بریم و باید با خودمون به صلح برسیم

 

وقتی که اومدن پیشم حسابی اعصابم به هم ریخته بود

آدم نمیفهمه چقدر درگیر مسائل مختلف کاری خودش هست

تا وقتی که یک ناظر بیرونی با آدم صحبت کنه و ببینه به هم ریختگی اش رو

ولی نیت مهمه.

این دو نفر با این که صد در صد توافق نداشتیم روی همه چیز

ولی نیت این رو داشتن که با حفظ حریم و احترام 

در مورد چیزی که به نظرشون راه حل هست با بقیه صحبت کنند

و روزی که حالم خوب نبود اومدن و یکم حالم رو عوض کردند.

 

https://biblehub.com/niv/isaiah/65.htm

 

  • ظریف

اعمال نوری

سه شنبه, ۹ مهر ۱۴۰۴، ۰۳:۳۹ ق.ظ

این چند وقت که در حال یادگیری فوتانیک هستم در موردشون جستجو میکنم که ببینم بجز کاربرد فیبر نوری چه کاربرد های دیگری هست.

ابزار هایی که با استفاده از نور و اعمالی که میشه روی نور انجام داد توسط خاصیت مواد مختلفی که میشه به صورت IC فبریکیت کرد.

از اون جایی که بخشی از این چیز های نوری الان به کارم مربوط میشه خیلی وارد جزییات نمیشم و بیشتر برای این هست که یک نگاه کوچکی به تکنولوژی های آینده داشته باشیم.

 

همونطور که شاید در جریان باشید یکی از ساختار هایی که در دنیای امروز در تکنولوژی استفاده میشه شبکه های عصبی مصنوعی هستند.

که کاربردشون همه جا از تشخیص صوت، تا تصویر و حتی Chat GPT و ابزار های مشابه هم در قسمت های مختلفشون شبکه های عصبی دارند. 

که یک ابزار خیلی کاربردی هست که به منظور های مختلف میتونه استفاده بشه.

ایده ای شبیه همون شکلی که مغز کار میکنه. در این ساختار یک سری نورون مسئول دریافت اطلاعات خام هستند که میتونه هر چیزی باشه. مثلا برای یک تصویر میتونه تک تک پیکسل های تصویر باشه. و اطلاعات این پردازش اولیه وارد نورون های لایه بعد میشه که لایه های نهان هستند. تعداد این لایه های درونی میتونه خیلی زیاد بشه که شاخه ی یادگیری عمیق رو از یادگیری ماشین میسازند. و یک لایه خروجی که میتونه این باشه که این تصویر گلدون بود؟ یا گربه بود؟ یا سگ. خروجی های مختلفی که برای ما مهم هست.

این که چطور تنظیم میشه توسط الگوریتم های یادگیری هست ولی خلاصه ی صحبتی که برای ما مهم هست اینه که هر نورون مجموعه ای از اعمال ریاضی هست.

y = A1*x1+A2*x2+A3*x3

جمع و ضرب

که میشه این ها رو توسط CPU انجام داد که دونه دونه ضرب و جمع کنیم. ولی مشکل اینجاست که برای ساده ترین کار ها هم این تعداد اعمال بسیار زیاد هست. مثلا یک تصویر 800*600، فقط 480000 نورون ورودی خواهد داشت و چندین لایه درونی هر کدوم چند صد هزار تا نورون و... 

این پردازش ها زمان بر هستند و بعضی وقت ها با GPU و یا شتابدهنده های جانبی که مختص تسریع این اعمال هستند کار رو میشه سریع تر کرد.

که الان حتی بعضی پردازنده های سیستم های نهفته هم با این واحد ها عرضه میشوند. مثل NPU در پردازنده های STM32N6x7

 

با این مقدمه، میخواستم تکنولوژی ای که این سال ها داره روش کار میشه و این اعمال ریاضی رو میتونه بسیار سریع تر کنه رو براتون بگم

 

https://www.nature.com/articles/s41377-022-00717-8

که نشون میده که چطور توسط ماجولیتور ها (modulator) میشه سیگنال نوری رو پردازش کرد و اعمال ماتریسی روش انجام داد. که نتیجه اش این میشه که میشه با تنظیم سیستم، سیگنال های نوری رو پردازش کرد و در خروجی سیگنال های پردازش شده رو تحویل گرفت. خیلی از ماجولیتور های معمول بازار فعلا حرارتی هستند ولی اینها رو میشه با تکنولوژی MEMS که ساختار های مکانیکی میکرو الکترونیکی هستن انجام داد که توانی برای نگه داشتن یک حال مصرف نمیکنند و فقط برای تغییر حالت توان لازم دارند که بسیار عالی هست. توان لازم برای پردازش هر بیت به چگالی بیت های داخل یک چیپ بستگی داره ولی برای یک چگالی مساوی، این میتونه توان برای مثال 1 پیکو ژول برای پردازش یک بیت رو به 1 فمتو ژول تبدیل کنه.

 

کار های دیگه ای که سیستم های فوتونیک میتونن خیلی راحت انجام بدن کار هایی مثل تبدیل فوریه و فیلتر کردن هست. که خودتون در موردش میتونید بخونید.

Neurophos

 نمونه ی نسبتا تجاری ابزار های اولیه ای هست که توسط این ایده ها ساخته شدند. 

یک شتابدهنده که به اسلات PCI کامپیوتر متصل میتونه بشه و با سرعت زیادی محاسباتی که در قالب خاصی هستند رو توسط پردازش نور انجام بده

 

که ادعا میکنه که میتونه سایز معادل یک پردازنده ی CMOS رو 8000 برابر کوچکتر کنه 

 

اگر علاقمند باشید میتونید در مورد تکنولوژی های ساخت آی سی های فوتونیک سرچ کنید و با المان های فوتونیک مثل ماجولیتور ها، beam splitter ها و ... آشنا بشید

همچنین بعضی محقق ها در حال تلاش برای ساختن ساختار هایی مشابه FPGA در اپتیک هستند که بشه Routing, Filtering, Modulation, etc. انجام داد که فیلد های جالبی هستند.

 

 

  • ظریف

آنچه دیده اند

چهارشنبه, ۳ مهر ۱۴۰۴، ۰۵:۱۶ ق.ظ

می خواهم بنویسم ولی نمیخواهم خیلی از دنیای بیرون تاثیر بگیرم

میخواهم مشکل شخصی خودم رو بنویسم چون که هیچ مشکلی به جز مشکل شخصی من واقعی نیست

 

به کجا تعلق دارم؟ 

به کشوری که در آن به دنیا آمده ام؟ مگر تا چند صد سال اخیر دنیا به شکلی که اکنون به هم متصل است متصل بود؟

ما کجا بودیم؟

دنیای اجداد من دنیایی بود به پهنای کوه های اطراف و افق قابل رویت

و آنچه خدا با آنها در میان میگذاشت محصول صحرا و زراعت و حیوانات بود

و خشم خدا در صاعقه ی مهیب بود که به همراه باران رحمتش بر آنها سرازیر میشد

که به آنها بگوید که اگر ترس از خدا را پیشه کنند، لازم نیست تابستانی بی آب را سپری کنند

دنیای آنها نهایتا بزرگانی بودند که نزدیک به سر سفره میشستند و پیش از آن که سفره کامل شود

میان غذا خوردنشان بودند و بعد از غذا و در هنگام چای خوردن، صحبت میکردند

هر از گاهی مسافری از دور دست به روستای آنها می آمد و با خود آنچه بیرون است را برایشان می آورد

یا باید به دور دست ها میرفتند تا آنچه بیرون است را بیابند و با خود بیاورند

دنیا این طور بود.

 

ولی دنیای اکنون چگونه است؟

همه چیز به هم متصل است و فاصله تا خواستنی ها کمتر

ولی خواستنی ها تغییر کرده اند

وقتی که پهنای دنیا به جایی میرسد که از کوه ها گذر میکند و دریاها را پشت سر میگذارد،

دنیا کمی کوچک تر بنظر می آید

چه کسی چه کسی است؟ 

چه کسی دوست است و چه کسی دشمن؟

چه کسی قابل اعتماد است و چه کسی غیر قابل اعتماد؟

چه چیزی ارزشمند است و چه چیزی بی ارزش؟

جواب ساده این است که آنهایی که بیشتر شبیه من بودند دوست هستند

ولی آیا در دهکده ای که همه شبیه تو بودند، همه ی آنها دوست بودند و ماندند؟

در همان دهکده کوچکترین حرکتی قضاوت هایی به دنبال داشت که در چند روز

همه و همه از آن آگاه میشدند

چگونه ممکن است که در دنیایی که همه و همه به همدیگر متصل هستند

با دیدگاه های مختلف

رفتار تو درست باشد؟

آیا حقیقتی است که بر اساس آن زندگی میکنی؟

آیا تو معیار طلایی زندگی ات را که با آن خودت را مقایسه میکنی

از جایی آورده ای که همه و همه را راضی میکند؟

آیا انسان بودن حقیقتی مطلق دارد ؟

یا همیشه همه چیز نسبی خواهد بود؟

به کجا تعلق داری؟

چه کسی دوست و دشمن است؟

هر کسی که با معیار تو مطابقت نداشته باشد دشمن است؟

آیا میتوانی با دشمنت معامله کنی؟

آیا ندیدن صورتش و معامله با پول، مشکلت را حل خواهد کرد؟

آیا کسی که جور دیگری فکر میکند دشمنت است؟

آیا میتوانی با او معامله کنی؟ 

آیا این رفتاری دوگانه است که کسی که نبودش را آرزو میکنی، برای تو چیزی فراهم کند که نیازت را برطرف کند؟

آیا رفتار دوگانه درست است یا تفکر دوگانه اشتباه است؟

آیا دیگران باید تغییر کنند یا تو باید تغییر کنی؟

  • ظریف