نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

به شکل زیبایی تصادفی

Instagram
www.instagram.com/mahdi.tu.ra

Drafts from a drifter/ English
ticheart.blogspot.com

بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

۲ مطلب در آبان ۱۴۰۴ ثبت شده است

پایان من

يكشنبه, ۱۹ آبان ۱۴۰۴، ۰۱:۰۲ ب.ظ

در روز پایان به عقب باز خواهم گشت و خواهم خواست که شاید میتوانستم بیشتر و بهتر با تو وقت بگذرانم. با نگاهی عادلانه خواهم دید که اگر میتوانستم بهترین را انجام میدادم ولی خودم نیازمند محبت تو بودم. زندگی دوباره با تو در قالبی دیگر انگیزه ی خروجم خواهد بود و ایمان خواهم آورد به زندگی دیگر. میدانم که در زندگی بعد نیز فراموش کار خواهم بود، همان گونه که در این زندگی فقط لحظه هایی از آنچه پیموده ام را به صحنه ی افکارم آوردم.

در زندگی بعد بیشتر خواهم بود و کمتر خواهم اندیشید. بدنم به معبدی تبدیل خواهد شد که در آن الف خدا را به خود اضافه خواهم کرد و واو آن را خواهم بخشید. 

احساساتم قطب نمایی خواهد شد که صورت خدایی ام را از آنچه در لایه های عمیق وجودم نهاده شده به چشم سرم متصل خواهد کرد و شک و تردیدم کمتر خواهد شد. نگران آنچه که نیست نخواهم بود و نگران آنچه ای کاش میبود نمیباشم. نگاهم آنچه هست را استفاده خواهد کرد و فکر های پردازش شده ام امواجی به دنیا متصاعد خواهد کرد که در ذهن هایی که فکرشان تسلیم به جریان است گیرنده ی آن خواهند بود. تفکر نوین من نه برای خلق اثر یا پول بلکه برای ساختن یک طبقه بالاتر برای نزدیک تر شدن به خورشید خواهد بود. پیروزی من در سوختن و ناپدید شدن در شعله های سوزان حقیقت خواهد بود. 

دفعه ی بعد بهتر میدانم که ضعف من در کمبود عشق بود و برای پایداری ساقه ام، ریشه های عمیق تر و غنی تری خواهم زد. وابستگی ام کمتر خواهد بود و از آنچه دارم در زمانی که دارم استفاده خواهم کرد، با دانستن این که هرچه که هست موقتی است و دستی که طنابی را محکم گرفته به طول آن طناب محدود است.

خواهم دانست که از خود گذشتگی من مرا ضعیف تر خواهد کرد و من فقط به اندازه ای که برای خود ارزش قائل هستم می‌توانم برای دنیای اطراف موثر باشم. به خود بیشتر توجه می‌کنم و نگاهم را از ذهنم به سینه و شکمم متمرکز می‌کنم.

برای تغییر کسی تلاش نخواهم کرد و آنچه از دیگران میخواهم را خودم انجام خواهم داد. 

به جای فکر به ساختن چیزی، مشتری آنچه که هست خواهم بود

  • ظریف

صحبت با راننده

شنبه, ۴ آبان ۱۴۰۴، ۱۱:۰۸ ب.ظ

امروز یک تاکسی گرفتم و راننده سلام کرد و گفت حالت چطوره؟

گفتم شاید افغانستانی یا کشور های دیگه ی فارسی زبان باشه

بعد فهمیدم که خیلی فارسی بلد نیست و ازش پرسیدم که کجایی هست؟

گفت عراقی هست

راجع به این صحبت می‌کرد که چقدر در ۱۵ سال اخیر‌ اتاوا بیشتر پر از مهاجر شده تا سفید پوست های کانادایی

گفتم که خودت ترجیح میدی بیشتر مهاجر باشن یا سفید پوست های کانادایی؟

گفت که مهاجر ها یک مشکلاتی دارن

گفت خیلی وقت ها ایرانی ها یک مشکلاتی دارن

راجع به دین و خدا بد میگن 

فکر می‌کنن که دین همون سیاست ایران هست

صحبت کردیم 

بهش گفتم به اونجایی باید برسیم که نخواهیم دین کس دیگری رو تغییر بدیم

هر کسی رو در قبر خودش تنها میزارن زیر زمین تا وقتی که توسط خدای خودش قضاوت بشه

به کسی ربطی نداره که آدم ها چطوری تنهایی خودشون رو میگذرونن، با چه کسی معاشرت می‌کنن و چطوری عبادت می‌کنند.

راجع به این صحبت می‌کرد که چطور در عربستان دیگه به اون شکل پلیس امر به معروف و نهی از منکر نیست

ولی از یک طرف دیگه شهر هایی هست که توشون موسیقی و تنباکو و ... نیست و حجاب مهم هست

خودش ایران قم و مشهد رفته بود

میگفت شاید ایران هم میتونست این کار رو انجام بده

من گفتم به صورت رسمی این طور نیست ولی معمولا در اون شهر ها آدم هایی رو میبینی که اومدن از مکان های مذهبی استفاده کنن

و این سفت و سخت گرفتن اسلام و قوانین انتها نداره و نمونه اش گروه های تندرو مثل isis هستند که به صورت فکری خیلی اعتقاد سفت و سخت دارند ولی کارشون درست نیست.

بعد گفت که اره این گروه ها ساخته ی عربستان و امریکا هست و ..

 

  • ظریف