نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

به شکل زیبایی تصادفی

Instagram
www.instagram.com/maddy.tu.ra

drafter/ English
dra-fter.blogspot.com

بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

۱۵۴ مطلب با موضوع «عمومی :: نظرات و تحلیلای شخصی! :: کانادا و چیزای مربوطه» ثبت شده است

مشتری

پنجشنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۷، ۰۱:۲۴ ق.ظ

سلام


از یکی از بچه ها که قبلا TA بوده پرسیدم که چجوریه و خب توضیح داد ولی وسط حرفاش گفت که خیلی نمیتونی نمره پایین هم بدی به بچه ها! :)

گفتم چرا گفت نمیدونم دپارتمان همچین چیزی رو نمیخواد و خیلی پیگیرش نشدم

دیشب داشتم با یکی دیگه حرف میزدم که خیلی وقته فارغ شده (یه 30 سالی میشه) و گفت که خیلی عوض شده دانشگاه، دیگه دانشگاه دانشجو ها رو به چشم دانشجو نمیبینه، میگه که اینا پدر مادراشون 

1- دارن ساپورت مالی میکنن دانشگاه رو و هدیه میدن و ... پس راضی نگه داشتنشون خیلی واجبه

2- خیلیاشون فارغ التحصیل همینجا بودن و باید خوشحال نگهشون داشت

برای همین خیلی آسون میگیرن بهشون

--------------

  • ظریف

جام جهانی چشم هایت

چهارشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۷، ۰۸:۲۸ ق.ظ

سلام

امروز هرچقدر فکر کردم چیزی برای این چالش وبلاگی به ذهنم نرسید. کلا از بچگی ادبیاتمم خوب نبودش. خلاصه ببخشید ازین مدل چیزای فاخر و ادبی بلد نیستم واقعا. 

ممنون از وبلاگ اشتباهی بخاطر دعوتش. و کسیو دعوت نمیکنم چون خیلی چیز مربوطی ننوشتم :(

....... 

به این کانال یوتیوب سر بزنید. صاحبش خیلی با عشق غذا درست میکنه و چیزای جالبی هم توش پیدا میشه میتونید غذاهای اینور و اونور دنیا رو خودتون با دستوراش درست کنید. همه چیزم از بیخ خودش درست میکنه معمولا

اخیرا یه ویدئو پیتزا درست کرده بود و خمیرشم خودش درست کرد، منم موادشو داشتم بجز مخمر که yeast میشه به انگلیسی. امروز گرفتمش و یه چیز تستی درست کردم و خوب هم شد!

-به سالاد مینیمالیستی که گوجه خورد شده و سس هزار جزیرس دقت کنید

-یه سیبزمینی از یه ماه پیش داشتم که داشت تجزیه میشد اونم خورد کردم ریختم و خوب بود. فقط به زمان پختش دقت کنید خودتون میدونید دیگه.

-شاید بگید چرا آرد سفید داشتم، جوابش اینه که چند روز پیش حلوا درست کردم و اونم خیلی خوب شد. خیلی هم آسونه فقط انقدر شکرو روغن توش مصرف میشه که دیگه حلوا میبینید یه بند انگشت بیشتر نمیخورید. 

-لیوانه توش لک افتاده و فکر کنم سفید کننده میخواد چون با دست که لکه هاش نرفت خلاصه سعین رو کردم تمیزش کنم نشده پیش قضاوت نکنید! 


  • ظریف

رصد خونه

يكشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۷، ۱۱:۴۸ ب.ظ

سلام


دانشگاه یه رصد خونه خیلی کوچیک تو یکی از ساختموناش داره، که یه تلسکوپ کوچیک 14 اینچی هست توش و یه تلسکوپ دیگه. هر شنبه دوم هر ماه برای عموم بازه، 

سیستم اینجوریه که اولش یه lecture کوتاه در حد 10 20 دقیقه، یه نفر میاد ارائه میده، از بچه های داوطلب رشته های مرتبط، راجع به فضا، و بعدش میرن ملت اون بالا ستاره ها رو ببینن. 

فقط نکته اینه که این شهر همیشه ابره تقریبا و خیلی کارو سخت میکنه، دیشب البته خیلی ابر کم تر بود و تونستن مشتری و زحل و یه جفت ستاره رو نشون بدن. خیلی تلسکوپ قوی ای نبود اینایی که اینجا داشتن ولی خب دیدن زحل خیلی حس خوبی داشت!

نکته ی جالبی که میخواستم بگم این بود که مثلا یه خانم 50 ساله اومده بود و خیلی علاقه نشون میداد به دونستن چیزای راجع به فضا. ازش پرسیدم گفت که خیلی سال ها بود که میخواسته دنبال این چیزا بره ولی بخاطر کار و ... نمیتونسته و الان وقت داره. 

خلاصه آدم میانسال زیاد بود. مثلا شاید 40 نفر اومده بودن و 20 تاشون میانسال بودن.

------------------------------

نمیدونم سطح انتظارم اومده پایین یا کم کم غذا ها داره مزه دار میشه. دیشب یه تن ماهی گرفتته بودم و برنج با ته دیگ سیبزمینی برای دو وعده درست کردم. بعد این که نصفشو خوردم پیش خودم گفتم این سیبزمینیا بره تو یخچال کارشون تمومه، برای همین نصفه دیگشو هم خوردم :) 


چیزی که یاد گرفتم اینه که ته دیگه سیبزمینی برنج باید نازک تر از ماکارونی باشه چون ماکارونی میتونه 1 ساعت بپزه ولی برنج خیلی زود تر صداش در میاد شایدم اشتباه باشه چون یه بار بیشتر تهدیگه ماکارونی برای هر کدوم درست نکردم 


-------------------------------

یه نفر از فلسطین رو دیدم، ازش پرسیدم ببینم نسل جوون تر چجوری فکر میکنن راجع به اسراییل ، مثلا مثل ما که نسل جوون ترمون خیلی گرم نیست نسبت به 30 سال پیش، گفت نه هنوز همونجوری اند و دشمن خودشون میدونن.


  • ظریف

UAE

پنجشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۷، ۰۶:۵۹ ق.ظ

سلام

قبلا بهتون گفته بودم که یه شخصی که از عربستانه رو دیدم. امشب دوباره هن رو دیدیم و یکیددیگه از بچه ها هم بودن. صحبت کار شدش، ایشون مستر مکانیک رو گرفته و یه سالم توی یه جاهایی تو دانشگاه کار کرده، و برای خیلی جاها رزومه فرستاده ولی گویا خبری نیست.

قضیه اینه که 1. توی کانادا بخش زیادی از کارای مهندسی رو نفت بوده و این چند وقت که قیمتش خیلی افتاده اون کارا هم رونق قبل رو نداره 2. شرکتای بزرگ دنبال بچه مچه ها میگردن مثلا سال سوم و چهارم کارشتاسی! چرا؟ چون که اینا هرچی بگیرن چه کارشناسی چه دکترا چه هرچی، معمولا شرکتا یه مدت زیادی براشون دوره میزارن که کار یاد بگیرن. پس ترجیح میدن کم سن و سالتر باشهطرف کهکار کنه بعد اون مدت.

ولی گویا مثلا یعضی بانکا شغل برای مهندسا دارن و... ولی اونم خیلی متقاضی داره

بعد بحث این شد که میره عربستان کار کنه؟ یه چیز جالبی گفت:

توی عربستان یه قانونای دوگانه ای هست که برای کسی که از کشورای توسعه یافته پاسپورت داشته باشه خیلی امتیاز داره مثل آمریکا و کانادا و... و جالب اینه که پاسپورت خودشون جزو اینا حساب نیست. 

کاملا به صورت تبعیض گرایانه درخواستای شغلی اینا جدا بررسی میشه و حقوقشونم در حدود 2 تا 3 برابره!!!!

خیلی عجیب بود

مثلا میگفت برای بعضی چیزا شاید خیلی به چشم نیاد مثلا یه نفر کارگر از هند پاشه بیاد اینجا با وجود این قانون هم خیلی اذیت نمیشه ولی این که برای شهروندای خودشون ارزش قائل نیستن خیلی عجیبه

رفیقمون پرسید که پس شهروندا هم خیلی ناراحتن دیگه؟ گفت باشن، کسی چیزی نمیتونه بگه که صداشو میبرن.

آره خلاصه

..............  

نمیدونم Ezequiel رو بهتون معرفی کرده بودم یا نه. یه دانشجو سال دوم کارشناسیه کاناداییه تو آزمایشگاه ما اومده تابستون یکم کار بهش دادن یاد بگیره. خودش البته Eze راحت تره بهش بگیم. مثل easy خونده میشه.

خیلی علاقه منده بشدت و واقعا خوشم میاد از روحیش با عشق کار میکنه. امروز رفتم بپرسم که وضع کلا دانشجو ها چطوریاس، 

اول این که اینا اینجورین که یه سال اول که میان دانشگاه همه چیز پاس میکنن و رشتشون مهندسیه. بعد انتخاب میکنن رشتشونو. 

تو سال دوم یه سری کارگاهای جنرال هم اضافه دارن که توش گزارش نویسی و مدریت کارا و پروژه بهشون گفته میشه ولی خیلی  کم و بیشتر گزارشای خیلی طولانی باید بنویسن که دهنشونم صاف میشه. 


بعد گفت که خیلیا هستن که بخاطر این میان که مهندسی یه شغل نسبتا خوب براشون خواهد داشت که امنیت شغلی داره و حقوقشم خوبه. الزاما علاقه ای ندارن به این موضوعات. 

اینا هر ترم 6 تا درس دارن و نسبتا هم بهشون سخت میگذره درسا. میگفت که مثلا من خودم میگم که چرا کسی که علاقه ای نداره باید بیاد 4 سال این چیزا رو بخونه؟ بره دنبال یه چیز دیگه که علاقه داره قطعا بهتر خواهد بود توش

کلا هم عین کف دسته با آدم هرچی میخواد میگه :)) مثلا در مورد رشته های دیگه میگه که بنظرم یه چیزایی مثل فلسفه و جنسیت شناسی(برید راجع بهش بخونید!  Gender studies) و... چیزای اضافی ای اند و اگه اضافی هم بهشون نگیم مگه چند نفر لازمه برای این چیزا؟ :)


........................ 


  • ظریف

کانال یوتیوب

چهارشنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۷، ۰۵:۱۱ ب.ظ

سلام


خداروشکر این اتفاقی که دیروز افتاده بود و بیان از دسترس خارج بود به خیر گذشت. از وبلاگاتون بکاپ بگیرید. تا حدی شدت فاجعه رو کم میکنه!

-----------------------------------


یکی از بچه های دانشگاه که اهل مکزیک هست، و من نمیشناسمش حضورا، یه کانال یوتیوب زده و از تجربه هاش میگه 

سابسکرایب کنید اگه اهل یوتیوب اید


-----------------------------------

قرار بود از غذا هه عکس بزارم ، دیشب غذاشون یکم عجیب غریب بود و فرصت خوبی شد که عکس بگیرم براتون


خب تقریبا مشخصه چیه

اون که برنجه ولی؟ یه چیز مایعی که میبینید هم روش ریختن، خیلی نفهمیدم چیه،

اون یکی نخوده که نمیدونم چجوری این شکلیش میکنن، ولی خب خوبه

اون یکی که مرغه مشخصه

اونم که شبیه قارچ سوخاریه در واقع توش یه چیزی شبیه پوره سیبزمینی با یه چیزای گیاهیه نمیدونم چیه دقیقا

اون یکی هم که پاستای عجیب غریبیه، مثلا توش تربچه من دیدم، 

کلا توی برنجشونم چیزای عجیب مثل نخود سبز یا ... میریزن

ولی خلاصه دقت کنید بیشتر غذاهاشون حالت سبزی و غلات و ... داره و معمولا یه بخش نسبتا کوچیک تری پروتیینی هم هست

خلاصه این شکلیه دیگه من نمیدونم معده چجوری تشخیص میده چی کار باید با این همه چیز بکنه ولی خیلی هم بد نیست.


--------------------------------------


این کاناداییا بزودی انتخابات پیش رو دارن نمیدونم دقیقا برای چیه خیلی جدی نیست فکر کنم. جالبه که کاندیدا ها تو یوتیوب تبلیغ میزارن :)) جدید بود واقعا.

خب اینم تبلیغاتیه که تو سطح شهر خیلی کم ولی میشه دید.


  • ظریف

مواد غذایی

دوشنبه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۷، ۰۷:۰۸ ق.ظ

سلام

چند شب پیش یکی از بچه هایی که تو free discussion دیدم رو دعوت کردم بیاد افطاری. اهل برزیله، میخواستم ببینم نظرش راجع به غذای عربی چیه.

راستی قرار بود عکس بگیرم از غذاهاشون ولی این چند روز آخر هفته یکم چون زیاد کسی نمیاد خیلی چیزای عجیب غریبی نبود که براتون جالب باشه 

خلاصه امر این که اومدش و روی پرژکتور اونجا کعبه رو داشتن آنلاین نشون میدادن، براش جالب بود این همه آدم. گفت فکر کنم بزرگترین اجتماع دینی دنیا باشه.

بعد گفت تو رفتی؟ میخوای بری؟ توضیح دادم براش که دو مدل حج هستش و یکیشو کسی که استطاعت مالی داره باید بره و اینی هم که داشت نشون میدادم توضیح دادم

بعد راجع به روزه هم پرسید، قبلا براش گفته بودم یکی از دلیلاش اینه که حس کسایی که غذا ندارن رو درک کنی و از پول غذایی که نمیخوری مثلا save کنی بدی خیریه ها، گفت که حس این که جاش خالیه تو مسیحیت رو حس میکنم و خیلی از این ایده خوشش اومده بود.

بعد گفت همه باید بگیرن؟ گفتم اگه مشکل پزشکی نداشته باشن، گفت بچه ها چی؟ گفتم دختر و پسر سنشون اگه برسه به فلان باید بگیرن و قبل اونم اگه دوست داشته باشن نصفه روزه میگیرن، کله گنجیشکی رو توضیح دادم :)) البته که اسمشو نگفتم چون خیلی ضایس sparrow head!?

آره خلاصه دوس داشت این مدل غذا رو.

......... 

امشب یکی دیگه از کسایی که بنظر سنش زیاد تره و معمولا کارای اجرایی رو انجام میده یا دعوت ها رو دوتا مهمون اورده بود و از قضا پشت میزی که من بودم نشستن و منم بیشترشو گوش دادم

یجای صحبتش یکیشون گفت که سال پیش یه سیب خورده، 20 دقیقه بعد گلوش شروع کرده ورم کردن از داخل و چشماش و... یه واکنش آلرژیکی خیلی شدید داشته، چون زنش دکتر بوده سریع یه شات آدرنالین بهش زده و رسوندنش بیمارستان قبل خفه شدن بعد از یه متخصص وقت گرفتن ببینن که چی بوده و 9 ماه طول کشیده. در نهایت هم متخصصه آزمایشا رو دیده گفته نمدونم!

همین دیگه خلاصه یه چند وقتیه سیب نخورده

.......... 

یه چیزی که جالبه اینجا تو فروشگاها اینه که معمولا هر فروشگاهی جنساش تو یه سطح کیفیت خاصی اند. مثلا food basics یه فروشگاهیه که نزدیک خونمه و زیاد میرم اونجا، معروفه به کم کیفیت بودن، این معنیش این نیست که مثلا میوه خراب بفروشه یا... . این فروشگاه از یه شرکتای بسته بندی کننده جنس میگیره که اونا کیفیت جنسایی که از اقصی نقاط دنیا میارن بسته بندی میکنن خوب نیست. یعنی مثلا رنگ مصنوعی داره یا مثلا موندگاریش خیلی کمه یا ...

بعضی فروشگاها هستن مثل bulk barn که نسبتا دور هستن ولی جنساشون ارگانیکه. قیمتاشونم ممکنه یهو چیزای عجیب غریبی بشه. مثلا 4 5 برابر بیشتر ولی مثلا شیری ممکنه اونجا پیدا کنید که از گاوی باشه که علف سبز خورده و بعدا شیر از سر شیر جدا نشده و پاستوریزه هم نکردنش و... . خلاصه خیلی طبیعی.

خلاصه این که مشخصه تو هر فروشگاهی چه چیزی گیر آدم میاد

یا مثلا یه فروشگاهی هست dollarama فکر میکنم حداکثر جنساش 2 3 دلارن. همه میدونن که 90 درصد چیزایی که اونجاس قرار نیست خیلی کار کنه براشون. برا همین چیزای ساده رو میگیرن. مثلا یکی از دوستان تلمبه  برای دوچرخه خریده بود حدود 4 دلار:) فکر کنم گفت یه بار کار کرد کلا

من مثلا خرما بسته بندی شده گرفتم حدود 3 دلار ولی بعد یه هفته خیلی کیفیتش کم شد و خشک شده. قابل خوردن هست ولی خب... بعد یکی دیگه رفته بود گرفته بود 9 دلار میگه هنوزم مثل روز اولشه.

خلاصه آدم میتونه بر اساس این که چی داره میخره و چقدر قراره عمر کنه و .. بهینه سازی کنه


  • ظریف

کاروانسرا

يكشنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۷، ۰۴:۴۷ ق.ظ

سلام

یه سخنرانی TED بود راجع به استرس که یکی از پر بیننده ترین سخنرانی ها هم هست تو سایتش. دقیق یادم نیست چی میگفت ولی خلاصه میگفت استرس گرفتن رو به چشم این که یه عامل مختل کننده زندگیتونه نبینید. این که قلبتون شروع کنه تند تر زدن و عرق کنید و... واکنش بدنتونه که حس کرده تو شرایط بدی قرار گرفته و به طور غریزی خودش رو برای فرار کردن یا هر نوع واکنش فیزیکی آماده میکنه.


یه ماه پیش که اومده بودم روزای اول یه بار برای حسن گفتم، حس نمیکردم استرس خاصی دارم ولی بعدا فهمیدم اونا استرس بوده مثلا خیلی دندونام رو رو هم فشار میدادم و دندون درد داشتم میگرفتم. به طور نا خودآگاه هی فشار می اوردم. این یکی از مکانیزماس که جمجمه رو خیلی سفت نگه میداره برای اتفاقات بد. 


یا چیز دیگه این که گشنگی رو احساس نمیکردم، یه بار رفتم خرید و اومدم یه چیزی درست کنم چون زیاد نخورده بودم و بیشتر خواب بودم، بالای اجاق گاز که رسیدم یهو بدنم انگار داشت تحلیل میرفت و دستم شروع کرد لرزیدن و سرم گیج رفتن! یعنی بدنه خودشو نگه داشته بود با هزار زحمت به روی خودش نمی اورد تا با خطر مقابله کنه.


........................…....... 

خب همین دیگه دوس داشتید اون سخنرانیه رو ببینید

.............. ..    .... . ....   

داشتیم راجع به این که وقتی همخونه ای داری خونه کاروانسرا میشه و یه سری آدم میان و میرن صحبت میکردیم، یکی از بچه ها گفت تابستون سال پیش یه برنامه ای بوده که خیلیا از جمله این و 5 تا همخونه ایش میرن، ایشون یکم زود تر ساعت 2 شب بر میگرده میبینه کل چراغای خونه روشنه، کاری نداره و میره تو اتاقش میخوابه. صبح تو گروهه فیسبوکه خونشون میبینه یکی از بچه ها پیام داده که یه آقایی بدون لباس دم در اتاق من خوابیده. مال کیه؟!

بعد پیام بعدی این بوده که بیدارش کردم میگه که دکتری فلانی منو دیشب راه داده، دکتر فلانی خیلی وقت پیش اینجا زندگی میکرده و مرده البته. 

و به زور لباس تنش کردن و بازم راضی نمیشده میگفته اون منو راه داده :))


................ 

اینم پوستر جالبی بود

من واقعا شرمنده ام نمیدونم چرا بیان تصویرا رو به صلاح دید خودش میچرخونه


  • ظریف

مدعوین

جمعه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۷، ۰۹:۳۲ ق.ظ

سلام

تو این افطار انجمن اسلامی دانشگاه نصف کسایی که میان شاید از کسایی باشن که مسلمون حساب میشن. معمولا از کسایی که تو ساختمون international ها هم هستن دعوت میکنن بیان یا خودشون میان.

تو این ساختمون انجمن های مختلفی هست، همون طور که قبلا گفتم یه بار هم هست، حالا چیز جالب اینه که دیشب از انجمن همجنس گرا ها یا بقول خودشون به طور کامل تر LGBT+ هم اومده بودن یکی دونفر :)) خیلی جالب بود. یعنی دعوت کرده بودن ازشون. این همه تفاوت نگرشی واقعا جالبه یه جا میشینن دور یه میز غذا میخورن. 

چیزی که برای حالا غیر عرب ها و ماها جالبه این تنوع غذا هاس که این عرب ها دارن. معمولا برای هر کسی 4 5 تا تیکه کوچیک غذا های مختلف میزارن مثلا یکم برنج یکم سالاد یکم نخود پخته که نمیدونم چی بهش میزنن خوشمزه میشه یکم مرغ یکم... تیکه های کوچیک ولی متنوع درست میکنن اونایی کهافطاری میدن. 

این بندگان خدا هم که کلا هیچی نمیخورن این همه چیز میبینن براشون جالبه. 

کلا آدمای عجیب غریب زیاد میان.

....................................



بعد غذا معمولایه سریا میرن برای شستن و خشک کردن ظرفا و منم چند باری رفتم.، شانسم یکی از بچه های عرب پدرش اومده بود اونجا و آب زم زم اورده بود به کسایی که تو آشپزخونه بودن یه شات داد :)


.......................... 

یه پسره هست مادرش هندی بوده پدرش سریلانکایی بوده خودشم بنظر تو کانادا بزرگ شده بچه جالبیه. معمولا هر شب میبینیمش. لیسناس داره میخونه و سال سوم مکانیکه. بعد اومده این تابستون یه کاراموزی گرفته تو دانشگاه توی بخش امنیت شبکه اش. بله چربطی داره؟ 

جواب اینه که ربطی نداره، از رشتش خوشش نمیومده. اینجا کم ندیدم کسایی که به رشتشون علاقه ندارن و جالبه. 

با یکی از بچه های آزمایشگاه که کاناداییه صحبت میکردم، گفت که این دانشگاه چون شهریش زیاده (برای کارشناسیا مثل ما تحصیلات تکمیلی ها نیستن پول بگیرن معمولا خودشون شهریه باید بدن مگر این که اتفاقای خاصی بیفته) معمولا خونواده های پول دار بچه هاشونو میفرستن یه مدرک بگیرن بعدش پدره خودش یه کارخونه یا شرکت داره استخدامشون میکنه

:) 

بله اینجام همین داستانا رو دارن

:) 

البته این پسره امنیت شبکه ایه که گفتم گویا یهو یچی خورده تو سرش فهمیده علاقه به این موضوع داره و اومده این کاراموزی رو با ضرب و زور گرفته. و الانم خیلی راضیه خداروشکر.


داستان امنیت شبکه دانشگاه هم جالبه. گویا تو دانشگاه کلگری 3 سال پیش سیستم های دانشگاه هک میشه و هکر ها یه سری ریسرچ مربوط به سرطان رو برمیدارن و رمز گذاریش میکنن. به دانشگاه میگن که انقدر بیت کوین به حسابمون بریز تا رمز گشاییش کنیم، دانشگاه زور میزنه نمیتونه و مجبور میشه پول رو بده. 

بخاطر همین دانشگاه ما سریع میره یه بخش امنیت شبکه میزنه تا سیستم هاش رو امن کنه. این رفیق ما هم شانسش همون موقع که میخواسته برای این اپلای کنه اینا شروع به کار میکنن و کاراموزی رو میگیره.

پ. ن. کاراموزی حقوق هم داره و یه چیز خیلی سخت و رقابتیه اینجور چیزای خاص

پ. ن. 2 این پسره زبون مادریش انگلیسیه :)) میگه تنها زبون مشترک بین پدرو مادرم انگلیسی بود


.............. 

  • ظریف

Gordon Ramsey

دوشنبه, ۷ خرداد ۱۳۹۷، ۰۹:۰۱ ق.ظ

سلام!

این هفته اخیر خیلی کار زیادی نداشتم و مدت زیادی مجبور بود وقتمو پر کنم با چیزای بیخود. من گوردون رمزی رو از 9gag میشناختم و اگه نمیشناسیدش یه سر آشپز خیلی جدیه و معروفه به توهین هایی که به آشپز های زیر دستش میکنه بخاطر این که کارشون رو خوب انجام نمیدن. معمولا خنده دار هست ولی خب تو ذهنم یه آدم عوضی بود بیشتر
زیاد شنیده بودم که ملت سری برنامه های kitchen nightmare رو دنبال میکنن. گفتم ببینم چیه که این همه ادم میبینن. درواقع هر قسمت اینجوریه که میره یه رستوران در حال نابودی (دعوتش میکنن) و چند مدل غذا سفارش میده. بعد از همش بدش میاد و میره تو آشپزخونه و هرچی از دهنش در میاد به همشون میگه بعدشم راهنماییشون میکنه چی کار کنن میتونن گوش بدن یا ندن. معمولا پایان خوبی داره
حالا چرا دارم اینو مینویسم؟
چون که همیشه به این فکر میکردم که رستوران داری و غذا پختن چقدر میتونه سخت باشه و مشتری رو جذب کردن. و این سریال نشون داد که وحشتناک سخته. مخصوصا با تعداد مشتری زیاد غیر ممکنه!!
و دومین چیز هم این که آدم عوضی ای نیست، از کسی که یه کاری رو پذیرفته انتظار داره کار رو حرفه ای انجام بده. اگه اشتباه انجام بده اون جایی که براش کار میکنه رو بد نشون میده. 

......................................... . 

خب بریم سر موضوع اصلی. 
دیشب یه دوست پاکستانی رو دیدم و راجع به ایران خیلی مشتاق بود بدونه میگفت یکی از دوستاش هر دو سال مرتب میاد ایران و ... میگفت تو پاکستان مردم عاشق آقای احمدی نژاد و آقای خامنه‌ای هستن. پرسیدم چرا؟ گفت چون سیاست سرش نمیشد :)) یعنی دلت یه چیزی بخواد و یه کار دیگه بکنی. میگفت هرچیزی تو دلش بود انجام میداد و..  جالب بود برام. میگفت که کشور ما اومد با سیاست برخورد کرد با امریکا خیلی خیری ندید.(چون نظرات من مهم نیست و انتقال مطلب ازون مهمه صحبتم باهاش رو نمینویسم)

امشب بعد افطار رفتم
ببخشید اینو بگم که هر شب اون افطاری انجمن اسلامی دانشگاه برقراره
داشتم میگفتم بعد افطار رفتم آشپزخونه کمکشون کنم ظرفا رو تمیز کنن، خیلی ظرف بود و یکی با اسفنج کفی میکردشون و من آب میکشیدم و یکی دونفرم خشک میکردن. بعد یه زمان طولانی ای یکی  از بچه ها به این دوستمون که کف مالی میکرد (و کلا خیلی از کارا رو انجام میده) گفت خسته نشدی این همه ظرف شستید؟ گفت، با خنده و شوخی البته 
We're washing these dishes so the God washes our sins
خیلی خوب بود :)) 
واقعا فهمیدن انگلیسی با لهجه هندی و چینی.... 

یکی از چیزای خیلی جالب اینجا اینه که محل نماز جماعت با بار دانشگاه یه 20 متر فاصله داره. یعنی واقعا کسی کاری به کس دیگه نداره. اینور باره و ملت دارن الکلشونو میخورن اونور به قول یکی مجسمه بوداس اینور نماز جماعت اونور دفتر حقوق همجنسگرا هاست و ... چیز جالب و بامزه ایه

  • ظریف

انگلیسی

شنبه, ۵ خرداد ۱۳۹۷، ۰۲:۰۶ ق.ظ


سلام

نمیدونم کدوم یکی از شاها بود که رفته بود فرنگ و میگفت عجیبه که بچه های قد و نیم قد براحتی فرانسوی یا انگلیسی صحبت میکنن و خب خیلی احمقانه بنظر میرسید این نظر

ولی اخیرا رفته بودم فروشگاه و پارک خیلی جالبه وقتی ببینید یه بچه انگلیسی داره نق میزنه واقعا چیزی نیست که جای دیگه بشه پیدا کرد! یا مثلا انگلیسی رو شبیه یه بچه حرف بزنه.

.......

با یه ژاپنی یا چینی یا خلاصه شرقی داشتم صحبت میکردم یعنی اون داشت میگفت که یه سگی بوده به اسم هاچی، صاحبش رفته جنگ(جهانی دوم)  و این سگه ده سال تو ایستگاه قطار منتظر صاحبش نشسته در حالی که صاحبش خیلی زود تو جنگ کشته شده بوده. شاید فیلمش رو دیده باشید. میگفت که تو توکیو(پس احتمالا ژاپنی بود) یه مجسمه ازون سگه ساختن که یکی از محل های خیلی معروفه اونجاس.

حالا نکته اینه که وقتی داشت اینو میگفت یکی دیگه گفت ولی تو فیلم صاحبش بخاطر حمله قلبی مردش که؟ 

گفت خب معلومه! چون که آمریکاییا اون فیلم رو ساختن!!

....... 

تو این سریال شرقیا یادتونه هی بله میگفتن دیگه؟ از یه شرقیه یکی پرسید how are you? چون یکم سریع داشت اتفاق میفتاد ناخوداگاه جواب داد yes :))

مثل ما که ناخودآگاه تشکر میکنیم وقتی حالمون رو میپرسن اینام اتوماتشون رو بله گفتنه

........ 

نمیدونم نوشتم براتون یا نه. 

دیشب داشتم با یه آقای عربستانی صحبت میکردم، بعد بحث اسم و... شد گفتم مهدی ام و اولش یکم بین mehdi و mahdi صحبت کردیم و گفتم mehdi راحت تره ولی فکر کنم مهدی اسم مفعول باشه تو عربی و باید mahdi گفته بشه از ریشه هدی است... باورتون میشه زیاد راجع به این چیزا ایده ای نداشت؟ نمیدونست!!! حالا خیلی راجع به گرامر عربی من فکر نکنید بیشتر به این فکر کنیدکه اولیت چیزایی که از گرامرشون خوندیم اسم مفعول بود و.... و بعد 4 سال گرامر محض خداییش من که یک جمله نمیتونم بگم به عربی

........ 

هه اینم جالبه. سر افطار با همین دوست بالایی و یه ایرانی نشسته بودیم. ایرانیه پاشد گفت من برم یکم دسر بگیرم یه کوچولو کیک و میوه میدادن. برگشت عربستانیه گفت rice pudding هم داشتن؟ دوستمون فکر کرد میگه برنج بود گفت آره با غذا بود بعد گفت نه اون دسر برنج گفت نمدونم چیه اصلا. گفت بعضی بهش میگن x یا فرینی. اون اولیه تو فارسی کلمه زشتیه برا همین :). بعد رفیقمون بازم نفهمید تو فضای دیگه ای بود تهش گفتم بهش بابا فرنی خودمون رو میگه دیگه :))

خلاصه بهش رایس پودینگ هم میتونید بگید. 

......


  • ظریف