نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

به شکل زیبایی تصادفی

Instagram
www.instagram.com/maddy.tu.ra

drafter/ English
dra-fter.blogspot.com

بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

۱۵۴ مطلب با موضوع «عمومی :: نظرات و تحلیلای شخصی! :: کانادا و چیزای مربوطه» ثبت شده است

جوراب

شنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۷، ۱۰:۴۸ ب.ظ

سلام 

یه همخونه داشتم، جوراباشو همیشه لنگه به لنگه میپوشید.و رنگ های متضاد. اولاش رو اعصاب بود ولی بعد یه مدت دیدم چه ایده خوبیه. اگه بقیه به این که اینجوری جوراب میپشی عادت کنن، 

اگه n جفت جوراب داشته باشی، به جای n حالت،

n(n-1)

حالت میتونی جوراب بپوشی!! یعنی از اردر n^2. اگه حالا رنگای شبیه به هم هم نگیریم و بگیم نصفشون شبیه همن بازم خیلی عدد خوبی میشه

حداقل برای تو خونه. 

  • ظریف

Christmas cake

جمعه, ۲۳ آذر ۱۳۹۷، ۰۶:۴۶ ب.ظ

سلام

 

یه چیزی من متوجه شدم دیشب که جالبه باهاتون در میون بزارم.

یه کیکی هست به اسم Christmas cake که مشخصه کاربردش چیه. حالا نکته جالب اینه که بعضیا از طرفای سپتامبر مثلا یا قبل تر میپزنش برای کریسمس. یعنی از پختش چند ماه طول میکشه تا مصرفش. من برام سوال شد چجوری سالم میمونه؟

جواب اینه که اینجوریه که تو دستور پختش یه مدل نوشیدنی الکلی هم هست که مثلا 2-3 قاشق غذاخوری میریزن توش. بعد میزارنش تو یه جعبه فلزی در بسته، 2-3 هفته بعد دوباره روش اون الکله رو میپاشن و اینو هر دو-سه هفته تکرار میکنن. بخاطر این همه الکلی که توشه اصلا بلایی سرش نمیاد.. گویا چند سال پیش یه کیک کریسمسی تو انگلستان پیدا شده که بیشتر از 100 سال عمرش بوده و قابل خوردن بوده :|

جالب بود 

  • ظریف

Dr Seven

سه شنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۷، ۰۸:۵۱ ب.ظ

سلام

 

یه اعترافی باید بکنم

 

تو خونه قبلیم یادتونه یه گربه بود دیگه؟ اگه یادتون نیست هم الان میدونید.

 

روزای اول که رسیده بودم این خونه صاحبش هنوز نیومده بود و بقیه هم خونه ای ها هم نبودن و خونه زیاد وسیله نداشت. خلاصه این گربه هه میومد شبا رو تخت من میخوابید پیش من و کلا بیشتر وقتا تو اتاق من بود چون اتاقم گرم تر بود نسبت به بقیه جاها.

من هفته های اول بخاطر تغییر ساعت jet lag بودم و مثلا 5 بعد از ظهر میخوابیدم 3 صبح بیدار میشدم و کلا داغون بودم وقتی بیدار میشدم نمیدونستم کجام و چخبره.

یه بار بیدار شدم و همون جوری که بودم نشستم رو تخت، دیدم یه صدای میو از دور میاد. نگاه کردم جلو تخت بقل تخت روی تخت جلو پنجره همه جا رو و این میو هه میومد. حسابی گیج شده بودم. بعد شاید یه دقیقه، اومدم یه تکون بخورم دیدم نشستم رو گربه هه :|

بنده خدا هیچی هم نمیگفت وول بخوره یا هیچی فقط آروم میو میکرد :| (در حال له کردن نبودم مثلا زیر پام گیر افتاده بود و منم فکر میکردم پتو یا چیز دیگه ایه) 

بلند شدم و گذاشت رفت.

دیگه ازون به بعد تا یه ماه حتی نزدیک اتاق منم نمیومد و کلا منو میدید خیلی روی خوشی نشون نمیداد :))

 

اسم پست هم برای اینه که اسمش Dr. Seven بود. 

  • ظریف

نذری کریسمس

دوشنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۷، ۱۰:۰۸ ب.ظ

 

سلام

 

کلیسا ها فکر کنم همشون این کار رو میکنن، بعضی جاها مردم معمولی هم انجام میدن. مثلا یه مغازه ای هست هر سال Christmas Dinner میده. یه جایی رو اجاره میکنن و از ساعت 2:30 مثلا تا 5:30 درش بازه هر کسی بیاد بهش غذا میدن. و حق دارید بگید این اسمش Christmas Lunch بیشتر باید باشه. 

زمان بندی هاشونم خیلی با فاصله است نسبتا. یعنی الان که دو سه هفته مونده به کریسمس شروع شده و کم کم میدن اینا رو.

 

افرادی هم که کار میکنن به صورت داوطلبانه است همونطور که انتظار میره. همین کسایی که میان کلیسا و ... 

حدود 400-500 نفر این کلیسایی که ما میریم اومدن اون شب. 

یه band هم بود که آهنگای کریسمسی میزد.

اون افرادی که کلاه کریسمس دارن اونایی هستن که کار میکنن.

  • ظریف

الکل

يكشنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۷، ۰۶:۳۸ ق.ظ

سلام

از زیانگ(دانشجوی phd چینی آزمایشگاهمون) پرسیدم تو الکل مصرف میکنی؟ گفت نه خیلی وقته مصرف نکردم وقتی تو USA بودم، یه 4 سال اونجا بوده، آدم چینی زیاد بود که دور هم جمع بشیم هر چند وقت یه بار و الکل بخوریم ولی اینجا کمتره و من کلا تو این شهر که اومدم نخوردم چیزی. گفتم حتما آدم چینی باید دور و برت باشه؟ گفت چون شروع میکنم حرف زدن و دیگه نمیتونم رو انگلیسی صحبت کردن تمرکز کنم و کسی غیر چینی باشه نمیفهمه و آبرو ریزیه.

بعد گفت وقتی ما چینیا میخوریم مشخصه چی میخوریم، همون الکلی که تو چین هست رو میخوریم و میشناسیم خودمون رو که چقدر تاثیر داره رومون. ولی مثلا یه بار تو US که بودم، یه شیشه جک دنیلز رو با یه چی دیگه قاطی کردیم و یکم خوردیم دیدیم زیاد هم گلو رو نمیسوزونه فکر کردیم ضعیفه، اون شب رو کلا یادم نمیاد چی شد صبح بیدار شدم دیدم تو اتاقمم. میگفت دوستام میگفتن رفتی بیرون و یه نفر تو خیابون پیدا کردی و شروع کردی باهاش حرف زدن و کل زندگیت رو براش گفتی و بعد دو نفر اومدن کشوندنت تو اتاقت و هی ازشون تشکر میکردی و بهشون میگفتی ممنون دانشجو های سال بالایی. اونا هم میگفتن بابا ما همکلاسیتیم. خلاصه میگفت به هم ریخته بودم.

میگفت این Hangover بعد الکل هم بعضی وقتابرا من جدی تره. من میگرن هم دارم واگه سردرداون با سردرد هنگ اور قاطی بشه خیلی دیگه بد میشه.


گفت پسرا جالب مست میشن شروع میکنن حرف زدن ولی دخترا خیلی فرق داره. میگفت خانوم منم خیلی وقته نخورده، 

گفت چندسال پیش هم خونه ایم بود خانمم و یه شب با دوست پسر قبلیش کات کرد و گفت امشب میخوام خیلی بخورم و حسابی مست بشم. میگفت اون رو خورد و شروع کرد گریه کردن. بعد چند تا دختر دیگه هم بودن اونام خوردن و مست شدن و با اون شروع کردن گریه کردن. گفت تاحالا این همه دختر با هم در حال گریه ندیده بودم. بعد گفت مثلا خانومش بالا اورد و...

تازه میگفت خانومش برای این نمیخوره که خیلی حساسه به الکل. خیلی سریع مست شدید میشه. مثلا اون شب فقط یکم ودکا خورد و اون شکلی شد برا همین نمیخوره. 

 

  • ظریف

ماه مقدس

دوشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۷، ۰۱:۴۸ ق.ظ

سلام

دسامبر مثل ماه رمضون ماست. کلا کلیسا برنامه های خیلی خاصی داره تو این ماه و کلی اشتیاق دارن ملت. 

البته که تو سالای اخیر به لطف سکولار شدن جامعه خیلی اون روح کریسمسی کمتر شده. و خیلی هم زیادهروی کردن. مثلا شما اگه استخدام یه شغل جنرال هستید معمولا باید با مشتری حرف بزنید و حال و احوال کنید. اینا اجازه ندارن بگن happy Christmas باید بگن happy holidays 

این به لطف یهودی ها و سیک ها(این فکر کنم بنگلادشیایی که یه چیز عمامه مانند دارن) به وجود اومده.که اعتراض کردن و اینام چون آدمای خوبی ان گفتن باشه بهتون احترام میزاریمو....

دکوریشن کریسمس از دو هفته پیش شروع شده یعنی 40 50 روز پیشواز میرن اینا. 

امروزم کلیسا بودم درخت کریسمسشون رو هم بپا کرده بودن. 

تو 4 هفته مونده به کریسمس 4 بار تو کلیسا یه برنامه خاصی هست که یه چیزی رو میخونن مثلا راجع به امید و... و بعد اون  روی یک شمعدونی که 4 تا شمع روش هست یکیشون رو روشن میکنن تو هر دفعه. پرسیدم ربطی به اون شمع دونی یهودیه که دارید فکر میکنید نداره خیلی 



اسم این چیزه nativity scene هست که شب تولد حضرت عیسی رو نشون میده مثلا.

توش چند تا چیز هست یکی اون ستاره هه هست که ستاره bethlaham که قطعا اشتباه نوشتمه. بتلهم اسم اون جاییه که این بوده. سه تا wise men هستن که دنبال ستاره اومدن و نمیدونم فکر کنم از اجدادشون شنیده بودن که ستاره ای هست و دنبالش کردن و رسیدن اونجا اونشب خلاصه. و یه سری هدیه اوردن برای اینا. یه چوپان هست که حضرت مریم رو توی این جایی که داشت اوردش. و حضرت مریم و حضرت عیسی.



دیگه اینم درخت کلیسا:



دیگه میدونید بیان عکسای رزولوشن بالا رو همیشه افقی نشون میده و من کاریش نمیتونم بکنم


اینم یه درخت کریسمس دیگه که تزییناتش خاص تره :/




کج گرفتم که نستبا افقی بشه بتونید راحت ببینید. 

توضیحش سخته چرا رو این این حیوون پولیشیا هستش ولی بپذیرید!

بزارید بگم، سر هالوین کلیسا یه برنامه ای داره که اعضای کلیسا لباس میپوشن و پشت میز وایسمیستن عین غرفه یا اگه بارون و برف نباشه پشت صندوق عقب ماشینا، یکی از اعضای کلیسا و خانمش لباس حضرت نوح رو پوشیده بود و میز رو شبیه کشتی نوح تزیین کرده بود و این حیوونا هم همون حیووناش بودن!

خیلی هم سخت نبود! 


این تزیینات درخت کریسمس خونه گلن رو دو هفته پیش انجام دادیم. 

جالبه این توپ مانندا بعضیاشون روش سال خرید دارن و یه جمله از انجیل. مثلا یه خونواده وقتی خیلی با قدمت باشه این تزیینات کریسمسش خیلی قدیمی تره و سال های عقب تری رو داره. گلن از سال 1980 حتی دکوریشن داشت. بعضی از خیلی قدیمیا برای مادربزرگش بود که خیلی دیگه قدیمی بود. 

ولی خب تو نسل جوون تر دیگه بخاطر این سکولار شدنه این چیزا داره کمرنگ میشه. و جالبه که این جزو معدود چیزای فرهنگیشونه که دارن اونم از دست میدن. خودشون به خودشون تهاجم فرهنگی کردن. 


  • ظریف

Hot Pot

چهارشنبه, ۷ آذر ۱۳۹۷، ۰۲:۰۱ ق.ظ


سلام

هفته پیش اینجا برف اومده و بود آب شد چند روز پیش ولی خب تا منفی 20 اینا هم رفت. داشتیم با این دوست چینی که اخیرا اومده صحبت میکردیم هفته پیش گفت نمیتونم صبر کنم برم خونه با خانومم Hot Pot داریم! 

من دیده بودم هات پات رو تو یوتیوب ولی نمیدونستم دقیقا چیه و چه تعریفی داره. ازش پرسیدم و گفت یه ظرف بزرگ هست که آب جوش توشه و توش همه چی میریزن. اینجوریه که هرچی خواستی بخوری رو میزاری توش، بعد 2-3 دقیقه میپزه میخوریش. توی بزرگاش، وسط ظرف داغ تر از همه جاس چیزای دیرپز رو اونجا میذارن. برای اینا چون دو نفر بودن خیلی بزرگ نبوده.

گفتم عکسش رو بگیره بفرسه براتون بزارم

بدیش اینه این شرقیا به شدت pork تو غذاهاشون زیاده که نمیشه خیلی راحت قاطیشون شد و غذاهاشون رو خورد ! :(

  • ظریف

مسیحیت

جمعه, ۱۸ آبان ۱۳۹۷، ۰۳:۴۸ ب.ظ

سلام

داشتم تو آشپزخونه یه کاری میکردم و یکی از همخونه ای ها که هندیه و مسیحیه و کلیسا و... میره و خلاصه مذهبی حساب میشه، و داخل پرانتز میدونه من علوم رو به صورت کلی دوست دارم!، گفت که نظرت راجع به علم و خدا چیه.

گفتم مشکلی بینشون نمیبینم

گفت که پس این دانشمندایی که میان میگن خدا نیست رو چی میگی

گفتم که این نظر ایناس روی علمی که دارن و دلایلشون به نظر من بی معنیه. 

خلاصه ازین حرفا و زد و زد و دیگه طاقت نیوردم بهش گفتم من دوس ندارم این بحث رو ادامه بدم ولی ادامه داد و...

گفتم که ممکنه ناراحت بشی ولی بنظرم مشکل دانشمندای غرب اینه که بک گراندشون مسیحیته. کتاب مسیحی ها هم که بایبل باشه در طول زمان داغون شده و هرکسی یه تغییری توش داده. 

مشکل بزرگشم اینه که خدا توش عین یه آدم میمونه که اشتباه میکنه بچه داره و... 

وقتی این کتاب رو با منطق مقایسه میکنی چیزای بی ربط زیادی میبینی. 

گفت که مثال بزن و گفتم همین که یه پسر داره، آیا معنیش اینه که خدا مثلا اسپرم داشته و.... ؟ این جیزز کرایست نقشش چیه یه چیزیه در کنار خدا؟ اگه خدا قراره همه چیز زیر مجموعش باشه آیا جیزز کرایست در عرضشه.؟

گفت که نه اول این که تو بایبل میگه خدا انسان رو از صورت خودش آفریده. منظورش دلیل این که خدا رو شخص میدونن.

من گفتم که اون چیز معنیش معنویه و معنیش اینه که شما به صورت معنوی میتونی شبیه خدا بشی. 

در مورد پسر و... هم گفت که جیزز کرایست خود خداست و این trinity که دارن همش یه نفر منظورشونه. تو جاهای مختلف به شکل مختلف ظاهر شده.

گفتم پس خدا bipolar disorder داره؟ که مثلا father خیلی اهل سوزوندنه مردمه شخصیت son خیلی اهل دوست داشتنه؟

خلاصه نمیتونست جواب بده و به هم میبافت. 

بعد به من گفت بیخیال، حالا فکر کن قیامت بشه و جلوی خدا وایستی، چی میگی بهش، میگی چی کار کردم؟ من گفتم میگم سعی کردم آدم خوبی باشم و تا حد خوبی دینی که ماها به عنوان دین آخر قبول داریم رو انجام بدم. گفت عه نمیدونستم که اینجوری فکر میکنید ولی حالا به من بگو اگه دیدی جیزز کرایست جلوت وایساد چی داری بهش بگی؟

گفتم که ببین خدا به من عقل داده، بین اینا انتخاب کنم، بین چیزی که منطقی نیست و کلی صحبت آدمای دیگه توش اومده و چیزی که یه نسخه فقط ازش وجود داره. 

گفت بنظر خودت اگه این بایبل کتاب خدا بود، میزاشت کسی دست توش ببره؟ گفتم بابا همین الان n تا بایبل با n تا ترجمه وجود داره

خلاصه قانع نمیشد

سعی کرد نیم ساعت راجع به این که خدا رو باید حس کنیم حرف زد. 

گفتم که بابا من و تو قبول داریم یه چیز بزرگتر هست یه استپ جلو تر دینه و راجع به اون حرف میزنیم. خلاصه بازم قانع نمیشد و هی بر میگشت سر اول بحث. 

گفت راجع به قصه آدم و حوا چی میگی که با خدا توی  اون بالا ها نشستن و غذا خوردن اون موقع چی؟ گفتم اون داستان خب اشتباهه باز داری خدا رو محدود میکنی. خدا یه موجود با ابعاد بالاتره از ما. رو وایت برد روی یخچال یه خط کشیدم گفتم این چیز دوبعدی هیچ وقت سه بعد رو درک نمیکنه! چون تو یه صفحه زندگی میکنه. بازم تو مخش نمیرفت.

بهش گفتم بره بخونه ببینه فرق اینا چیه، شاید یکیشون یکی دیگه رو شامل میشه اون موقع اون بزرگتره رو میتونه انتخاب کنه. شاید یکیشون چرت و پرته مثلا همین اسلام، اون موقع میتونه سر جاش باشه ولی open mind باهاش برخورد کنه. 

یه چیز کشیدم رو وایت برد 

ما - - - - - - 1- - - - - - - - 2 - - - - - 3

و 3 مثلا خدا باشه، توی چیز مساوی مسیحیت میتونه تو رو تا 1 برسونه من اعتقاد دارم اسلام میتونه تا 2 برسونه. گفت نه مسیحیت میتونه تورو تا 3 برسونه. گفتم ببین کل مسیحیتی که از بایبل قبول دارید love of god یا jesus هستش. اگه بخوای بری تو یه غار و تا آخر عمرت دعا کنی، این کافیه شروع میکنی دعا کردن و همین جوابه. ولی ما داریم تو یه اجتماع زندگی میکنیم و نیاز به قوانین اجتماعی هست. اونا رو یا آدما باید بنویسن یا از یه دینی پیروی کنیم

گفت همین قانونی که الان هست رو مگه خدا نفرستاده. گفتم نه 4 نفر آدم میشینن دور هم حمل سلاح تو آمریکا رو مجاز میکنن خدا کجاش بود

گفت که ولی من همهدی جوابم رو از همون اولیه میگیرم. گفتم باشه تو به من پول قرض میدی چقدر روش سود میخوای بکشی؟ اینو با دعا میتونی بفهمی؟ گفت آره!!! گفتم دعا میکنی خدا بهت درصد میگه؟ 

نمیتونست جواب بده برمیگشت سر اول بحث

خلاصه داستانی داشتیم. ازون بحثای سفسته ای و مغلطه ای که جفتشو فکرکنم اشتباه نوشتم. 

بعد یکی از همخونه ای های دیگه هندی اومد دید بحث جدیه :)) شروع کرد چرت پرت گفتن که بخندیم و بحث رو عوض کرد حس کرد داریم دعوا میکنیم :)) بهمون یدونه موز داد نفری :)) إره خلاصه مالید بحث

یکی دیگه هم اومد که بشدت های بود. اومد تو بحث کلی خندیدیم بش


مشکل این مسیحیت همینه دیگه فکر کردن یجورایی توش حرومه :/

  • ظریف

گربه

يكشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۷، ۰۱:۵۲ ب.ظ

سلام

تو اون رستوران چینیه که قبلنا رفته بودیم رفتیم بازم. داشتیم با صاحب رستورانه چرت پرت میگفتیم(جای کویچیکیه و آدم خودمونی ایه) قبل اومدن غذا بحث گربه خوردن چینیا شد. خودش یعنی اصن مطرح کرد اینو. من گفتم همیشه فکر میکردم شایعه است و زیاد جدی نیست، گفت خب هر جایی چیزی رو میخوره که دور و برشه، و به نظر مردم جاهای دیگه بد بنظرم میاد. مثلا اونجا ها که جنوب چینه، خیلی داغونه و هرچیزی رسما پیدا کنن میخورن. میگفت فکر میکنی مثلا بعضی ازین کشورای داغون آفریقایی که هیچی ندارن بخورن گربه دستشون بیاد نمیخورن؟

ولی جالب بود که میگفت غذای بعضی جاها به نظر مردم بقیه جاها ممکنه حال به هم زن بیاد.

مثلا ما گوشت گوسفند و بره و بعضا بز و بعضا شتر تو غذاهامون میتونه باشه، اینو به اینا میگی حالشون یجوری میشه که غیر منطقیه! 

یا مثلا یه غذای انگلیسی هست blood sausage از اسمش مشخصه چه چیزیه

یا مثلا ما کله پاچه داریم که دیگه سلطانیه تو غذاهای با قیافه عجیب

یا همین چینیا، مغز ماهی یا میمون میخورن بعضیاشون 

یا این که چقدر زیاد گوشت خوک جزو رژیم غذایی اینا هست

یا اینجا استیک خرس دارن تو بعضی مناطق(بعد از گوشت گوسفند بدشون میاد :/ )

خلاصه بحثای اشتها برانگیز قبل خوردن غذا کردیم :/

  • ظریف

هالویین

پنجشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۷، ۰۷:۱۴ ب.ظ





سلام


خیلی تو فکرم بود از هالویینشون یه سری عکس خوب بگیرم ولی خیلی انگار خودشونم جدی نمیگیرن هالویین رو. یعنی انتظار داشتم خیابون پر بچه مچه باشه ولی خیلی کم بودن.

با گلن رفتیم نوه اش رو بچرخونه تو یه محله یکم شکلات و ... جمع کنه، از دکور دو تا از خونه ها عکس گفتم. قهوه فروشی تیم هورتونم کار کنانش چند تاشون لباس درست کرده بودن برا خودشون و عکس اونم گزاشتم، 


مثل این که تا 10 - 15 سال پیش اینجوری بوده که ملت خودشون شکلات و آبنبات خونگی میدادن به بچه هاشون ولی یه بار یکی اومده سوزن و پونز و لاکساتیو و ... گزاشته تو شکلاتا و ازون ببعد دیگه مردم فقط به شکلات بسته بندی شده اعتماد میکنن. بچه ها هم همه با پدر مادرشون میرن میچرخن اگه سنشون کم باشه.


کلا تو اون یک و نیم ساعتی که بیرون بودیم شاید 7 8 تا بچه دیدم تو اون محل. گفتش شاید بخاطر بارونی بودن هواس قبلا ها خیلی بیشتر بود.



  • ظریف