سلام
حمید رو که یادتونه. معمولا کاری داشته باشه با امید که از بچه های لب هست میرن و انجام میدنش. امروز امید سرش شلوغ بود و گفت میتونم من ببرمش دکتر؟ گفتم باشه.
رفتیم دکتر، گویا دیروز زنگ زده بودن و جای مطب رو عوض کرده بودن و اینم زبانش جالب نیست و نیمه خواب و بیدار بوده و گفته که باشه.
خلاصه که دیدیم که اینجا نیست و مجبوری یه تاکسی گرفتیم که برسیم به وقتمون. رسیدیم اونجا خیلی شلوغ نبود یه ده دقیقه معطل شدیم و رفتیم تو. من قرار بود که براشون ترجمه کنم.
من میدونستم این زیاد الکل مصرف میکنه ولی نمیدونستم چقدر اوضاعش حاده. اینجوری شروع شد:
دکتره گفت آزمایش خون دادی ؟
گفتش که یادم رفتش بدم
دکتره گفت که خب قرار امروز کلا برای این بود که ببینیم منیزیم خونت که بخاطر الکل خیلی پایین بود چه تغییری کرده.
گفت که یادم رفت
دکتره گفت اوضاع الکلت چطوره؟
گفت که 100 میلی لیترش کردم
دکتره گفت که ودکا یا..؟
گفت نه ویسکی
دکتره گفت قرار بود کمترش کنی
گفت که مورفینم تموم شده بود، و درد داشتم مجبور شدم بخورم
دکتره گفت من 90 تا 30 میلی گرم ماه پیش نوشته بودم و قرار بود روزی 3 تا بخوری چجوری تموم شدش
گفت که الکل رو گزاشتم کنار دردم زیاد شد و بعضی وقتا بیشتر میخورم
خلاصه این سوال جوابا رفت و رفت و دکتره گفت ببین کبدت داره fail میکنه. باید این رو بزاری کنار و وضعیت الکترولیت هات(منیزیم) رو هم درست کنیم.
قرار شد که 50 میلی لیترش کنه. دفعه بعد و آزمایش خون بده. همچنین یه 30 تا هم والیوم نوشت براش که شب بندازه بالا و بخوابه.
------
بعدا از امید متوجه شدم که خیلی بیشتر از 100 میلی لیتر میخوره. که میشه حدود 2 شات.
----------
وقتی که داشتیم دارو هاش رو میگرفتیم، داشت میگفت که الکل رو برای درد نمیخورم. اگه نخورم از ناراحتی گریه ام میگیره. فکر کن آدم نزدیک 70 ساله که 40 ساله اینجاس. میگفت که 40 سال زندگیم رو تلف کردم. رفتیم بیرون یه سیگار بکشه و تاکسی بیاد گفتش که همه چیز از همین سیگاره شروع میشه. سیگار رو میکشی بعد میری آبجو و بعد الکل جدی و ... بدبخت میکنه آدم رو.
--
از گلن، چون پرستار بوده، پرسیدم، گفت که همراه این مقدار مورفین، وقتی والیوم هم داده دلیلیش اینه که نگران اعتیاد به والیومش نیست چون بیماری terminal(یا کشنده) هست. یعنی که وضعیت کبدش خیلی جدیه.
-------------
مخض یکم خنده هم بگم که تو مطب دکتره میگفت که این دکتره رو من دکتر کردمش. از وقتی اینجا اومد و بچه بود، 5-6 سال پیش من مریضش بودم. میگفت یه بارم بهش گفتم که بیا زن من شو گفت که من نامزد دارم :)))
جلوی دکتره داشتیم میخندیدیم بهش و بنده خدا نمیدونست :)) .