سلام
تو یکی از پستام یه آهنگ از استاد راجر واترز معرفی کرده بودم که اسمش Deja Vu بود.
دیروز یه چند تا آهنگ دیگه ازش گوش دادم و به آهنگی به اسم The Last Refugee آخرین پناهنده رسیدم. چند بار گوش دادمش خیلی زیبا بود.
تو آهنگای غربی چیزی که غم رو سعی کنه نشون بده طوری که برای من قابل درک باشه کمه. چیزی که حس درد رو توی صدای خواننده بشه درک کرد. مثلا آهنگای ژانر Blues قراره که ناراحت کننده باشن ولی من حس غم ازشون نمیگیرم. نمیدونم نمیتونم. ولی راجر واترز خیلی خوب بلده این کارو بکنه.
ترجمه لیریکش نوشتن نداره. بنظرم همین که آدم بشینه ویدئویی که درست کردن براش رو ببینه و داستانی که تعریف میکنه رو تو ذهنش داشته باشه مهمه. البته الان که برگشتم بالا یه ترجمه ای کردم که یه ایده کلی بده ولی خیلی خرابش میکنه. خودشو با ویدئوش رو ببینید و بعدا بیاید پایین اینجا بزارید من خرابش کنم :)
موزیک ویدئو یه دختر سفید پوست رو نشون میده که توی یه خرابه است و فکر میکنم داره رادیو BBC گوش میده. پخش رادیو تموم میشه.
دختره داره تنها میرقصه. رقص آرومی هم هست توی این خرابه با لباس هایی که مشخصه مدت زیادی هست عوض نشدن و کهنه شدن. زندگی دختره یه زیر اندازه و پتو و اون رادیو هست ولی خیلی قشنگ داره رقص تنهاییش رو اجرا میکنه. صورت دختره کثیفه و یه غمی تو چهره اش هست.
چیزی که زیاد تو این زمونه نمیبینیم پناهنده سفید پوسته. معمولا پناهنده ها خاورمیانه ای هستن و قدیما آسیای شرقی بودن. این حرکت راجر واترز که میخواد نشون بده تو این ویدئو که شما سفید پوست ها هم میتونه همین بلا ها سرتون بیاد.
فلش بک میزنه به عقب و نشون میده دختر، یه هنرمند بوده و یه صحنه نشون میده که همون رقص رو قدیما داشته با لباس تر تمیز و مناسب انجام میداده.
ولی دختره چی کار کنه.
آخرین پناهنده است و تنها چیزی که از گذشته اش براش مونده همینه.
Lie with me now
بیا با من دراز بکش
Under lemon tree skies
زیر آسمون های درخت لیمو. نمیدونم درخت لیمو نماد چیه.
Show me the shy, slow smile you keep hidden by warm brown eyes
به من لبخند آروم پر از خجالتت رو که با چشم های قهوه ای گرمت پنهون میکنی نشون بده
دختره لبخند داره میزنه ولی سرش رو یکم پایین انداخته طوری که لب هاش رفته پایین و چشم هاش جلوترن و لبخندش اون پایین پنهون شده
Catch the sweet hover of lips just barely apart
اون شناور بودن لب هایی که فقط یکم فاصله دارن
یه لبخند خیلی جزیی که داره شکل میگیره و لب ها یکم فقط فاصله گرفتن از هم
And wonder at loves sweet ache
و شگفت زده شو از درد زیبای عشق
And the wild beat of my heart
و ضربان خارج از کنترل قلب من
Oh, rhapsody tearing me apart
آه. رپسودی من رو داره تیکه تیکه میکنه.
رپسودی یه حس خیلی عمیقه که نمیدونم چی ترجمش باید کرد. یعنی این حسی که دارم تجربه میکنم داره قلبم رو پاره پاره میکنه.
کل آهنگ یه طرف طرز گفتن این مصراع یه طرف
البته یه چیز دیگه هم برای دختره مونده
یه عروسک.
And I dreamed I was saying goodbye to my child
تو رویام یا تو خوابم دیدم که داشتم از بچه ام خداحافظی میکردم
که یعنی نتونسته از بچه اش خداحافظی کنه و انقدر فکرش مشغول اینه که خوابش رو دیده
She was taking a last look at the sea
اون داشت آخرین نگاه رو به دریا میکرد.
مهاجر ها و پناهنده ها خیلی وقتا از مسیر دریایی میان. خیلی وقتا هم پیش میاد که قایق ها غرق میشن یا یه بلایی سرشون میاد.
راجر واترز تو اون یکی آهنگ هم یه تیکه داشت که شروع میکنه Rant میکنه. یعنی میخواد یه چیزی رو بگه و از روی کینه یا ناراحتی از چیزی شروع میکنه پشت هم حرف میزنه. که خیلی قشنگش میکنه.
Wading through dreams, up to our knees in warm ocean swells
در آب های رویا وقتی پاهامون تا زانو توی موج های گرم اقیانوس بود
شعره دیگه نمیشه ترجمه اش کرد. حسش رو داره منتقل میکنه و رویا رو به اقیانوس تشبیه میکنه و همچنین یه اقیانوس هم بوده که برای رسیدن به رویا هاش اون رو پشت سر گذاشته ولی الان همه ی گذشته اش رو ازش گرفته و ...
While bathing belles, soft beneath
Hard bitten shells punch their iPhone
Erasing the numbers of redundant lovers
And search the horizon
واقعا نمیتونم ترجمه کنم ولی حسم اینه که
داره این حس رو منتقل میکنه که در حالی که من این حس رو داشتم تجربه میکردم ازون طرف، در مقابل، یه سری ها هم هستن که خیلی سختی بهشون رسیده وقتی داشتن تو آیفون هاشون شماره های عاشق های تکراری رو پاک میکردن و اضافه میکردن و تو افق داشتن دنبال یه چیزی میگشتن. یه جوری داره نوع دغدغه ها رو بنظرم مقایسه میکنه که یه سری اینجوری، یه سری اونجوری
چون بیشتر کار این راجر واترز اینه که به سفید پوستا بدبختی های این مردم دیگه رو بفهمونه میاد ازین عنصر ها استفاده میکنه.
And you'll find my child
و بچه ام رو پیدا خواهی کرد
Down by the shore
بغل ساحل
Digging around for a chain or a bone
دنبال یه زنجیر یا یه تیکه استخوان یا
Searching the sand for a relic washed up by the sea
با گشتن شن ها برای یه تیکه چیز که دریا اوردش کنار ساحل
که نشون میده که جستجوش برای پیدا کردن یه چیز جزیی از بچه اش به پیدا کردن اون عروسکه رسیده. حتی به یه زنجیر یا یه استخوان هم راضی بود که ازش خداحافظی کنه.
The last refugee
آخرین پناهنده