سلام
راستش خودم میخواستم در این مورد بنویسم قبلا. این که چرا میخوام برم چند هزار کیلومتر اونورتر درس بخونم چند سال. و بعدش چی کار کنم.
ولی موضوع خیلی پیچیده ایه و نوشتنش راحت نیست چون مجموع بالا پایین کردن طی شاید دوسال و مشورت و ... با چندین نفره و منم که حافظه درست حسابی ندارم تو این موارد شاید موضوع ناقصی رو بنویسم.
ولی خب دوست عزیزم پیام دادن که در این مورد بنویسم و مینویسم.
حقیقت اینه که معمولا 3 دلیل برای اپلای کردن به دانشگاه های خارجی وجود داره بین بچه ها حداقل طبق تجربه من.
1- بعضیا هستن که واقعا فقط برای فرار دارن میرن که ازین جا برن و اونور یه شغلی گیرشون بیاد و زندگی کنن. اینا معمولا تو دوره درس خوندنشونم زیاد کار خاصی نمیکردن و بعدا هم نمیکنن صرفا میرن تو یه محیط با استاندارد های زندگی بهتر و مثل یه آدم عادی اونور زندگی میکنن. (60%)
2- بعضیا هستن که بخاطر مسائلی تخصص های عجیب غریب تر رو دوست دارن و کم هم نیستن. مثلا یکی یه رشته ای خونده که نتیجش این میشه که بتونه یه فرایند عجیب غریب رو بهینه کنه یا یک محصول با دانش لبه تکنولوژی بسازه. تو برق که زیادن مثلا کسایی که IC دیزاین دوست دارن کنن و طبعا میتونن برن تو فلان دانشگاه آمریکا و بعد برن شرکت Texas Instrument مثلا یا بمونن ایران و آی سی های با تکنولوژی ده سال پیش رو با هزینه زیاد بتونن طراحی کنن (سخت نگیرید به مثالم مثال بود و نقیضش وجود داره) اینم میشه 30% بقیه
3-
[ 1 ] من خودم رو توی این کتگوری سوم میدونم که کسانی هستند که برای یک "خوب بزرگتر"(یعنی زمانی که برای رسیدن به یک مسیری راه کوتاه تر رو نمیریم و با فاصله گرفتن ولی با سرعت بیشتری بعد یه مدت به هدف میرسی ر.ک. Greater Good البته دقیقا این معنی رو نمیده ولی کافیه بنظرم(علی اگه اینو میخونی دو هفته پیش داشتم به این پست فکر میکردم نشونت دادم اونو)) میخوان برن و برگردن.
رشته مون به صورتیه که خیلی دانشگاهای ایران ازش عقب نیستن ولی تجهیزات گرون قیمتی میخواد و استادای خفنی میخواد که باشن و بتونن بگنش. توی این رشته ی ما اولا آدم بدرد بخور و با تجربه کمه و دوما خیلی تجهیزاتش گرونه و امکانات سنگینی میخواد. ولی ویژگیش اینه که کاربرد زیادی برامون داره.
آدم توی این زمینه زیاد هست مثل زمینه های دیگه ولی آدم تاپ خیلی کمتر پیدا میشه مثل زمینه های دیگه دقیقا.
[ 2 ] پوینت دومش که خیلی راجع بهش صحبت کردم با این و اون اینه که ما بخوایم یا نخوایم به شدت غریبه پرست هستیم. این رو اولین بار هنگام کار با آقای اسدی دیدم. ایشون یه دستگاهی ساخته بود برای ایران خودرو که 140 میلیون قیمتش بود و 6 ماه ساختش طول کشیده بود، حساب میکردیم میدیدیم که هزینه قطعات که کم میشد ازش حدود حقوق یه مهندس استخدامی گیرشون میومد. یعنی پول اون فکر خیلی سنگین و ریسکش روش حساب نمیشد اصلا. ولی میگفت فقط لازم بود یک لایسنس از یک شرکت خارجی روش باشه با 5 برابر قیمت میفروختم و راضی میبودن.
برای همین حس نیاز به لینک خارجی رو بشدت حس میکنم.
[ 3 ] پوینت سوم اینه که من احساس امنیت رو از این ور دارم. میدونم که چند سال دیگه که برگردم حسن و احیانا علی به همراه بقیه بچه های آز دکتر د. احتمالا کارای خوبی رو جلو بردن و من میتونم باهاشون همکاری کنم و ازون ور آزمایشگاه دکتر چ. بچه هاش به جای خوبی رسیدن و همین الانشم تو بعضی محصولات آیندشون شریکم ولی این حس رو خیلیا ندارن که نمیتونن برگردن.
خلاصه قضیه در رفتن نیست. قضیه اینه که هر دانش و صنعتی مثل یک هرم میمونه که پایینش خیلی آدم زیاده. خیلی. توی محصولات mainstream خیلی آدم زیاده. کسایی که میرن و نصب میکنن و یا محصولاتی با دانش فنی پایین تولید میکنن. ولی یکم که میریم بالاتر آدم خیلی کم میشه. شرکتای بدرد بخور که یا رانت دارن مثل بعضی شرکتا(درصد کمی) یا این که دانش خیلی بالا فقط پیدا میشن.
ریسک بالا بردن دانش فنی تو شرکتایی که محصولات زیاد و دانش فنی پایین تولید میکنن خب خیلی زیاده چون عملا حاشیه سودشون بسیار پایینه و سودشون توی تعداده زیاده محصوله و محصول غیر مطمعن یعنی تعطیل شدن قضیه.
ولی اینایی که گفتم رو منی میگم که بهمن 96 نشسته نمیتونم تضمین بدم که سال آینده من معتاد کراک نشدم حتی. چون من آینده رو نمیتونم ببینم ولی حداقل برای هدف گزاری(ز یا ذ؟) چیز خوبی بنظرم میاد.
میخواستم ویزا رو که گرفتم ازین چیزا بنویسم ولی خب یکم زودتر شد دیگه.
عکسه رو هم بیژن یک صفحه از یکی از آزمایشگاهای UCLA فرستاده بود که عدداش بنظرم جالب میومد. جدید بود نسبتا.
از جوانان زحمت کش مقیم کالیفرنیا http://www.seas.ucla.edu/brweb/alumni.html