نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

به شکل زیبایی تصادفی

Instagram
www.instagram.com/maddy.tu.ra

drafter/ English
dra-fter.blogspot.com

بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

بانک

سه شنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۰:۵۶ ب.ظ

سلام

ببینید اگه دانشجو کویینز قراره بشید این پستا رو نخونید چون Spoil میشه قضیه. و جذابیتش رو از دست میده.

برای ثبت نام دانشگاه ما به حساب بانکی احتیاج داریم 

بزارید از این جا شروع کنم. 


به استادم میل زدم گفتم که من رسیدم چی کنم. یه ایمیل به Jeanane Vickory یا چیز مشابهی زد و منو CC کرد توش نوشته بود که به این دانشجوم یه Cubicle بده کیوبیکل همین فضا هاییه که با پارتیشن جدا میشه از هم. بعدش به من میل زد گفت که برو پیش ایشون و بعدشم برو ساختمون Walter Light Hall که ساختمون دانشکده برق و کامپیوتره پیش Debra Fraser که خودشون بهش Debby میگفتن و معادل خانم نصیریمونه (مسئول آموزش دانشکده !!!). رفتم و چند تا کلید از جینن گرفتم و یکمم همه جا رو نشونم داد و کیوبیکلم رو و بعدش رفتم پیش خانم فریزر که ببینم چی میشه.


یه نکته جالبی که هست تو ساختموناشون اینه که بخاطر هوای سرد زمستون، ورودی ساختمون ها در های سنگین و معمولا همشون هم Airlock دارن که یعنی در بعدش یه راهرو و بعدش یه در که انرژی کمتر بره بیرون

رفتم اونجا و خلاصه بعد یکم حرف زدن یه لیست از کارایی که باید بکنم بهم داد.

لیسته اولین چیزش بانک بود.

 رفتم بانک RBC که نزدیکه خونه و دانشگاهه و وایسادم تو صف -- نوبت کاغذی نبود همون جوری سنتی تو صفی بود -- نوبتم که شد رفتم بهش گفتم داستان اینه و پاسپورتم رو گرفت و یکم نامه بازی کرد و گفت بشین الان Financial advisor ت، Charlie، میاد پیشت. منتظر موندم و یه آقای نسبتا جوونی اومد گفت Mahdi (بخونید مااادی) گفتم آره و گفت دنبالم بیا. 


یکم رفتیم زیر زمین و در کمال تعجب کلی پارتیشن بود که این ادوایزرای مختلف بودن. به ظاهر بانک نمیخورد انقدر بزرگ باشه ساختمونش. به چارلیه گفتم و گفت آره بنظر نمیاد اصن. رفتیم تو اتاقش و گفت چیزی راجع به بانک داری کانادا میدونی گفتم نعععع. گفت خب باشه و اومد لزوم ساخت حساب بانکی رو توضیح داد!!! و شروع کرد و نزدیک 1 - 1.5 ساعت حرف زدیم.

راجع به Credit کارت و Debit کارت گفت که خلاصش دبیت کارت همون کارتای خودمونه، کردیت کارت شما خرید میکنی تا یه سقفی و بعدش 21 روز بعد ماه وقت داری حسابت رو صاف کنی. خوبیش اینه یکم امتیاز و .. داره هر خرید. 

مثلا سر کردیت اجازه هست مستر کارت یا ویزا کارت بگیریم که مستر کارت یه درصدی از پولی که خرج میکنی رو آخر سال به حسابت میده ویزا کارت یه امتیازایی میده و با اونا میشه خرید کرد. به ازای هر چند دلار مثلا خرید...

نظام امپریالیسمه و مصرف گراس دیگه چی کنیم. هعییی


آها راستی یکم سوتی میداد موقع کار کردن گفت ببخشید دیگه من تو یه بانک دیگه بودم اولین نفری هستی که دارم این کاراشو انجام میدم.

بعد اون برگه مجوز تحصیلم رو دید و گفت که من یه همکار داشتم ایرانی بود. البته مادر پدرش ایرانی بود و خودش اینجا متولد شده بود. برای جوک میگفت تو ایران از هر دو نفر یه نفر مهندسه :))

خلاصه یکم نقد مدرک گرایی و .. کردیم.


از سایت دانشگاه باید یه تاییدیه میگرفت که من کارام درسته و رفت تو سایت دانشگاه گفت لاگین کن و کردم ولی نتونست اونجایی که باید رو پیدا کنه. به من گفت خودت پاشو بیا پشت کامپیوتر یکم سعی کن بگردی! من رفتم پشت میزش و اون نشست جام و منم نتونستم چیز بدرد بخوری پیدا کنم. گفت اوکیه فردا کاراتو کردی مدرکه رو برام ایمیل کن! جالب بود.


یه کارت یک هفته ای بهم داد و گفت هفته بعد دبیت و کردیت کارتت میاد. میشد پست کنه خونه ولی گفتم میرم بانک میگیرم.


بعد از ظهرشم رفتم Social Insurance Number ام یا به قولی SIN نامبرم رو بگیرم که میشه همون معادل شماره بیمه تامین اجتماعیمونه، که به صاحب کار باید داده بشه. فقط. 

  • ظریف

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی