مترو
يكشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ۰۶:۱۳ ب.ظ
سلام
معمولا تو مترو بقل دری که باز نمیشه میشینم و یا آویزون میاه ها میشم. دیروز که آویزون بودم یه اقایی روبروم یهو عطسش گرفت و تقریبا با کمترین پوشش جلو دهنش فضا رو مطهر کرد و به همینم اکتفا نکرد بعد دهنش رو با کف دستش تمیز کرد و میله رو گرفت :/
همونجا دستمو برداشتم و کردم تو جیبم و دیگه من باشم به میله ها دست بزنم
.....
زندگی یه هفته ده روز کاری به کارم نداشت ولی گویا دیده یکم شرایطم پایدار شده تصمیم گرفته که دوباره یه داستان جدید راه بندازه (نه الزاما بد!) ببینیم چی میشه
.....
بعد چند وقت اصرار به حسن که بریم پیتزا بخوریم و قبول نکردن حسن امروز وسایلشو گرفتم و در منزل مادربزرگ قراره یه چیز خفن درست کنم ... جای شما خالی!! (بجز حسن)
حسن قراره گاز دفترشونو وصل کنه همونجا درست کنیم :)
- ۹۶/۰۳/۲۱