پرفکشن
سلام
امروز جلسه ی هماهنگی بود برای آزمایشگاه دکتر چ. که من که دارم میرم و یه سری جدیدا که دارن میان یکم هماهنگ شن و ساز و کارا دربیاد و ازین جور حرفا.
یکی از بچه های جدید از بچه های کارشناسی کنترل شریف بود.
خیلی سر به زیر بود اولش و فکر نمیکردم چندان آدم عجیب غریبی باشه.
ولی این فرضیه دیری نپایید.
تو جلسه حرفی نزد کلا. ولی بعد که با هم رفتیم صحبت کنیم، دیدم که عجب. عجب که این بچه دقیقا انگار خود منه علاقه هاش و مهم تر ازون تجربه های کارایی که کرده و تو یه سری چیزای زیاد خیلی هم با تجربه بود. اصلا باورم نمیشد این پسر عالی بود. کنترل خیلی حالیش بود خیلی!! چیزی که بچه ها اصلا دوست ندارن کنترله! ولی این خیلی مسلط بود قشنگ معلوم بود که چندین کنترلر بسته و پاور الکم علاقه و تجربه داشت بود و درک میکرد دقیقا خیلی معضلاتم رو!! براش کیفیت توان مهم بود و دوست داشت یه مبدل ۶.۶ کیلوواتی (متاسفانه رو تک فاز)بسازه
خیلی عجیب بود نمیدونم این کجا بود تاحالا! ولی هرچی بود حسابی امروز خوش گذشت..
- ۹۶/۱۲/۱۵