تضاد
سلام
نمیدونم باید چی کار کنم. لذتی که تو صبح زود بیدار شدن و به کارا رسیدن و یه روز سرزنده تر داشتن با لذتی که از خوابای بعضا چرت و پرت و سورئال ساعت ۶ تا ۸ ۹ صبح هست برابری میکنه. واقعا صبحا تصمیم سخته
--------------
دکتر چ. دیروز یه حرف جالبی میزد. میگفت که یه سری ها هستن با حقوق کم که وقتی بهشون میگی چرا بیشتر کار میکنی میگن که بهم پول بیشتر بدن منم بیشتر کار میکنم. اصلا به خودش این ریسک رو نمیپذیره که بیشتر کار کنن تا پول بیشتری بگیره. حتما باید پوله رو ببینه. برای همین تو همون سطح باقی میمونه.
---------------
امروز خواب دیدم گربه محل چشمش قرمز شده بود و معلوم بود داره اذیت میشه. رفتم داروخونه به دکتره داروخونهه گفتم یه قطره ای آنتی بیوتیکی چیزی میخوام. یه ظرفی ازون زیر در اورد و گفت بیا ایمو ببر. اومدم حساب کنم خیلی جالب بود. پولو دادم گفتش که گفتم اینو ببر نگفتم حساب کن که هر وقت بردی و نتیجه داد بعدش بیا پولشو بده.
منم یه تعجب کردم و گفتم لابد تعارفه دیگه و دادم دوباره پولو گفت مگه نشنیدی. گفتم اخه تو صنف شما خیلی مهم نیست کار کنه چیزی پول رو اولش میگیرید :))(در مقایسه با کارای مهندسی که کارو ۱۵۰ درصد اون ۵۰ درصدم سوتی قرار داد بوده که یادمون میره راهای خفه کردن کارفرما رو کامل ببندیم و ارد هاش باید انجام بشه باید کار رو انجام بدیم و بعد ۶ ماه یه سال پول بجز پیش پرداخته رو بگیریم اگه بدن) (ذهن بیمار تو خواب بحثای جامعه شناسی میکنه با خودش) بعد دکتره ناراحت شد و رفت به خانومه بقلیش گفت این رو نمیبره یدونه کاملشوبده!! دیدم اون بسته ای که داده بود باز شده بود و برا این میخواست ردش کنه بره :/
من معمولا انقدر بد بین نیستم ولی این یکی واقعا نشون میده ضمیر ناخوآگاهم چقد دکترا رو دوست داره
بعد من همچین خوابایی رو ول کنم برم به کارام برسم؟!
- ۹۶/۱۲/۱۶