مهمون
سلام
امروز یکی از بچه ها پیام داد که ساعت 14 خونه دکتر باش!(همونکه مهمونی هفته پیش بود) قزار نبود این هفته خبری باشه ولی رفتم و دیدم بازم دارن غذادرست میکنن. کمک کردمو خیلی نپرسیدم و یه ساعت بعد استادم و همسرش و خونواده همسرش اومدن. میدونستم اینا اومدن یه سر کانادا ولی حدس نمیزدم دکتر دعوتشون کنه و.... آره خلاصهخیلی عجیب غریب بود خیلی!
ازون طرف خونواده شوهرش خب انگلیسی حرف نمیزدن ازگن طرف این فارسی متوجه نمیشد
البته بزنم به تخته یه عبارتای فارسی کاربردی بلد بود که واقعا خیلی بامزه بود مثلا
خیلی خوشمزه بود و ممنون و مرسی!(فارسیه مگه :)) ) خداحافظ و سلام و...
آره دیگه بعد ناهار خلاصه نشسته بودیم اون قسمتا که فارسی حرف میزدیم این بنده خدا دو نقطه خط بود اون موقع ها که انگلیسی حرف میزدیم خونواده همسرش.
اون وسطا هم یهو شروع میکردن انگلیسی بحث کردن خیلی شدید میشد بحث فارسیش میکردن خلاصه خیلی دیگه پیچیده بود
ازش انگلیسی پرسیدم که متوجه میشی فارسی گفت یکم! دقیقا گفت یکم :)) به فارسی
خلاصه خیلی جالب بود.
این دکترمونم هفته بعد میره ایران (یا میاد ایران) حیف شد میشد وایسم ازش آشپزی یاد بگیرم خیلی غذا خوب درست میکنه. حالا وقتی اومد میرم تلمذ میکنم!
- ۹۷/۰۴/۰۳