نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

به شکل زیبایی تصادفی

Instagram
www.instagram.com/maddy.tu.ra

drafter/ English
dra-fter.blogspot.com

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۳/۱۰/۰۲
    ت
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

شکایت هجران

جمعه, ۲ شهریور ۱۳۹۷، ۰۷:۰۶ ب.ظ
سلام!


اینجا یه فروشگاهایی هست به اسم فروشگاهای Outlet، مثلا برند پوما آدیداس کلمبیا و ... تو یه جایی فروشگاهای Outletشونه که تو اونا میان مدلایی که نتونستن بفروشن یا مثلا تغییر فصل باعث شده بخوان از دستشون راحت شن که مدلای جدید بیارن، میارن میفروشن با قیمت پایین تر. بعضی وقتا روی این قیمتا هم آف میخوره که خیلی خوبه میشه دیگه. چون به طور کلی لباس و کفش و ... کلا خیلی ییی یی یی گرونه. مثلا کی میاد برای یه سوییشرت 110 دلار پول بده. مثلا یه آف میخوره 50 60 درصد یکم منطقی میشه و یه 10 درصدم تخفیف دانشجویی میدن و در نهایت شاید بشه خرید. بعضی وقتا مثلا یه 30 40 درصد خودشون آفن و یه 30-40 درصد دیگه هم میخوره روش اونم جالب میشه.

خلاصه دیروز با خبر شدیم آف های سنگین گذاشتن و رفتیم، وقتی رسیدیم به آدیداس خیلی خبری نبود و مدلاش یا چرت بود یا خیلی کوچیک بود سایزاشون، دیر رسیده بودیم و سایزای نرمالش رو برده بودن ولی پوما رو چک کردیم یه چیزایی داشت.

حالا صحبتم اینه موقع برگشتن با یکی از بچه ها بودم، اومدم به یکی دیگه از بچه ها که تو یه فروشگاه دیگه بود زنگ بزنم، رفتم تو این بخشی که لیست تماسای قبلی رو نشون میده دیدم 3 بار زنگ زده میس افتاده و آخرین تماسا بوده ! یهو تاریخشو نگاه کردم دیدم برای 3 هفته پیشه این تماسا :)) یعنی 3 هفتس هیچ تماسی کسی باهام نداشته ! :)
برگشتم به اون که همراهم بود گفتم جدی غربت که میگن همینه ها.

برگشتنی رفتم خونه گلن و سر راه دو تا قهوه گرفتم، بنده خدا خورده بود زمین و کمرش درد میکرد یکم کلی خوشحال شدش.

اون تیم هورتونی که ازش قهوه رو گرفتم پاتوق خلافکارای شهره. یعنی دور و بر این تیم هورتون معمولا شاید 10-20 نفر معتاد یا بیمار روانی هستن. خلاصه خیلی ترسناکه آدم پیاده بره از پیششون.

گلن بعضی وقتا بعضیاشون رو نشون میده میگه این بیمارم بود این بیمارم بود... یعنی زمانی که این لیبرال ها بودن مثلا یه سرویسی برای معتادایی که توانایی درمان نداشتن گذاشتن و مراکز ترک اعتیاد یا روانی درست کردن ، بعد که محافظ کار هاشون اومدن اون مراکز رو تعطیل کردن. برای همین اکثر این بی خانمان هاشون رو میشناسه. 



شکایت هجران اسم یه آهنگ محمد اصفهانیه که بعضی وقتا گوش میکنم، اسمش جالب بود، به یه تیکه از پست میخورد ولی به طور کلی زیاد ربطی نداره.



غذاهای هندی رو امتحان کنید! من خودم فقط یکیشون رو امتحان کردم عالی بود. خیلی هم درست کردنش سادس ولی یه ادویه هایی میخواد که باید یکم بگردید. اسم اونی که خوردم butter chicken بود. Chicken tandori و chicken biryani دوتای دیگه هست که خیلی معروفن. دستورشونم تو یوتیوب و ... میتونید ببینید.
  • ظریف

نظرات (۴)

  • رضا `پسر از جنس پدر`
  • آقا مهدی غربت سخته ولی خدا بهت صبر بده ولی نارحت نشو پشت روز های سخت یه خوشحالی هست :) به فکرت هستیم پسر
    پاسخ:
    مرسی!
    لطف دارید. خداروشکر وقتی آدم سرش گرم باشه خیلی حس نمیشه ولی بعضی وقتا یکم به خودت بیای میبینی اینجوریه دیگه.

    اگه توی اپلیکیشنها هم هیچ ارتباطی نداشتین قابل پذیرشه :-)) چون من یک ماه هم هست تماس تلفنی با کسی نداشتم , نکنه منم اینکا غریبم راستی راستی؟!
    پاسخ:
    پسته برای خندش بود که نوشتم الان که خوندم دیدم چقد غمگین شد :/ 

    همه تنهان! همه! بعضیا زود تر متوجه میشن بعضیا دیرتر ! پس میشه خندید بهش دیگه اگه همه درگیرشن.. :))
    غذا هندیه رو امتحان کنید! خوشحال کنندس نتیجش

    تو اپلیکیشنا که خیلی حرف میزنم! زیادد!

    کی بر می گردی؟
    پاسخ:
    فعلا که تا یه سال هستم حداقل بعدش بستگی داره ببینیم صرفه اقتصادی داره با این وضع بلیطا یا نه :) 
    خوبه بابا که من لیست تماسم رو نگاه کنی (تازه من ایرانم مثلا خونواده زنگ میزنن!) کلا به یک نفر زنگ زدم واسه بیرون رفتن دیگه لیست تماس هام خالی خالیه تا نزدیک 7 ماه  :))))))))) اگر بخوام زنگ بزنم به کسی که فعلا 7 ماه به جز یک نفر دیگه به کسی زنگ نزدم یا نزدن ! باید برم توی لیست مخاطبین سرچ بکنم طرف رو! البته تلگرام همیشه ادم یک تبریک عیدی تولدی و... میفرسته ولی خب جزء حرف زدن محسوب نمیشه، خیلی واسه من ربطی به غربت یا وطن نداره که فعلا:) کلا فکر کنم خارج از کشور برای من عالیه چون من همیشه دوست دارم اطرافم پر از خالی باشه، تنهایی مطلق رو اصلا دوست ندارم مگر اینکه کوهی جنگلی طبیعتی چیزی باشه که واقعا دوست دارم کسی باهام حرف نزنه و خودمو خودم هدفون توی گوشم باشه از بالا یه جایی به بالاتر ها نگاه کنم. زندگی برای من مثل یک اتوبوس یکطرفه هستش که به بغل دستی تعارف میکنی چیزی بخوره یکم حرف میزنی باهاش ولی نمیخوای بشناسیش و بعد پیاده میشی وسط راه یه غذا و دستشویی میری و سوار میشی جاده سربالایی سرپایینی داره خرابی ماشین داره دردسر داره و هیچ وقته هیچ وقت جای نشستنت خوب نیست مگر اینکه پولدار باشی vip صندلی خوب بشینی و همیشه هم عجله اته که زود برسی به مقصد و از طبیعت اطراف مسیر لذت نمیبری!
    درکل زندگیه عالی هستش واسه من به شرطی که همدم تنهایی داشته باشی دیگه رفیق و ... که دیگه جزء همون مسافر صندلی بغلی محسوب میشه فقط سرگرمت میکنه که مسیر کوتاه تر به نظر بیاد

    پاسخ:
    عجب توصیفی
    امیدوارم راه درست ترین رو انتخاب کنید حال بده بهتون
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی