نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

به شکل زیبایی تصادفی

Instagram
www.instagram.com/maddy.tu.ra

drafter/ English
dra-fter.blogspot.com

بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

عشق

پنجشنبه, ۲۶ دی ۱۳۹۸، ۰۸:۲۳ ب.ظ

سلام

 

داشتم به این فکر میکردم که تعریف عشق چیه؟ آیا محبتی هست که انتظار داریم چیزی برگرده ازش بهمون؟ یا بدون قید و شرطه؟

 

در واقع حس خوب از یه رابطه عاشقانه از عشق دادن میاد یا عشق دریافت کردن؟

 

تعریفمم از رابطه عاشقانه، رمانتیک نیست. رابطه بین بچه و آدم بزرگسال، بزرگسال و بزرگسال (دوستی / رمانتیک / خانواده)، حیوون و آدم، گیاه و آدم و الهی و ... و ...

 

بنظرم برداشت درست اینه که رابطه عاشقانه، باید هدف، دادن عشق باشه. چون در غیر این صورت انتظار ایجاد میشه و بدون قید و شرط نیست.

 

دلیلمم اینه در واقع شروع یه رابطه تو خیلی موارد از خودخواهی میاد.

 

چون بنظرمون جالبه، بچه دار میشیم. یه اسباب بازی برای بزرگسال ها تا یه مدتی هم سرگرم میکنن آدم رو.

چون مغزمون تعطیل میشه و قلبمون باز میشه دنبال یه نفر میریم تا این نیازمون رو رفع کنیم.

چون یه نفر آدم خوبی بنظر میاد بهش نزدیک میشیم تا تو زندگیمون داشته باشیمش.

و...

 

یعنی این که اگه طرف مقابل هم همراهی نکنه و عشقش رو ابراز نکنه،

 

همین فرصتی که داده شده بهمون که عشق رو ابراز کنیم اصل کاره! این فرصتی هست که این دنیا در اختیارمون گذاشته تا عشق بدیم. قرار نیست چیزی بگیریم. اگه گرفتیم هم خوبه.

 

اگه طرف مقابل همراهی نکرد و یا اشتباهات بزرگی کرد، دیگه چرا من که این همه انرژی گذاشتم براش و غر زدن نداره. دلیلش اینه که اون کار رو برای خودمون کردیم. برای رفع نیاز خودمون. اگر اتفاق بدی افتاد، باید طوری هم باشه که این برداشت بشه که طرف مقابل خودش قدر دون نبوده ولی این که از همون اول انتظار دو دو تا چهار تا که من این کارو کردم اون این کارو نکرد، یعنی که این عشق نیست. چون تا جایی که منطق قاطی کار باشه یعنی یه جای کار میلنگه. عشق با منطق یه جا نمیتونن باشن.

 

در جواب سوال باید بگم که نه بابا خبری نیست. اینم یه چیزی شبیه بقیه چیزا که فقط فکر میکنم و انجام نمیدم.

 

  • ظریف

نظرات (۹)

البته اینکه اون چیزی که می‌دیم رو‌ متقابلا نگیریم، «لزوما» به معنی قدردان نبودن طرف مقابل نیست. معمولا حواسمون نیست و فکر می‌کنیم چون ما کسی رو، در هر سطحی، دوست داریم، اونم وظیفشه که حس متقابل داشته باشه. درحالی که باید در نظر بگیریم این خوبی طرف مقابل بوده که باعث شده ما بهش علاقه‌مند بشیم، نه لطف، سخاوت و خوبی ما!

پاسخ:
درسته. دقیقا. این بیان خیلی بهتریه
  • دُردانه ⠀
  • اینم قبول دارید کسی که این حس عشق رو داره، رفتارش در مقایسه با سایر افراد که این عشق رو نسبت به اون چیز یا کس ندارن، غیرمنطقی‌تره و قابل درک با عقل بقیه نیست؟ قبول دارید عشق، عقل رو دچار اختلال می‌کنه؟

    مثل وقتی که عشق به کار یا همسر یا فرزند یا پدر و مادر در تقابل با اصولی هست که ظاهراً عقلانی هستن. مثل وقتی که از جون مایه می‌ذاری برای چیزی یا کسی که دوستش داری. عشق در تقابل با مثلا اصل حفظ بقای خود

    پاسخ:
    اتفاقا یه تحقیق جدید نشون داده روی خود قلب یه شبکه عصبی هست که موازی با مغز میتونه کار کنه و نورون بسازه. خیلی جالبه. حالا باید یکم بیشتر بخونم ولی جدی جدی خود قلب برای خودش فکر میکنه!! :))

    عشق زاییده ی بلخ است و مقیم شیراز

    چون نشد کارگر آواره ی تهران شده است!

     

    عشـق دانشـکده تجربـه ی انسانهاست

    گر چه چندی ست پر از طفل دبستان شده است

     

    هر نو آموخته در عالم خود مجنون است

    -روزگاری ست که دیوانه فراوان شده است.

     

    ببخشید یه معلم ادبیات جز شعر در این موارد چیزی به ذهنش نمیرسه :)))

    پاسخ:
    دقیقا جاییه که حوزه تخصص شما میشه. شعر رو ساختن برای همین چیزا دیگه :) 
    دوست داشتم ادبیاتم بهتر بود. خیلی بدرد میخوره
  • دُردانه ⠀
  • قلب؟!

    نههههه. قلب کارش فقط خونرسانیه. عشق و عاطفه مربوط به یه قسمت از مغزه. منظورم این بود که این بخش از مغز با بخش منطقی مغز سازگاری نداره.

    پاسخ:
    اهام
    درسته قبول دارم. برای شخص منطقیه. بالاخره هر کسی کاری که منطقیه رو میکنه. برای دیوونه ها هم کاراشون منطقیه. بنا به تعریف میانگین جامعه دیوونه اند وگرنه ماها دیوونه ایم به تعریف اونا.
    نه این یه تحقیق جدیده همین چند ماه پیش انجام شده. روی قلب یه شبکه عصبی شبیه نورون های مغز مشاهده کردن که فعال هم هستن و مثل مغز پیوند های جدید میسازن و از دست میدن. چیز جالبیه. 

    اول هر نوع رابطه ای نباید عشق داشته باشه باید دوست داشتن متقابل داشته باشه وگرنه روان ادم بهم میخوره، عشق وقتیکه روابط به سطح بالای برسن باید داشت و اون موقع اصلا لازم تیست داد و ستدی انجام بشه چون متقابلن منطقی همو دوست داشتن حالا روابط انسانی برای همدل و شریک بیشتر معلومه، ولی حتی رابطه بین فرزند و والدین هم اینجوری سطح رابطه اینقدر بالا رفته که چیزی که ازش به وجود میاد بدون قید و شزط عشق بهش داری حتی یه نوزادی که تازه متولد شده. اینا کلا توی روابط سالم معنی میده وگرنه اره ناسالمش زیاااد مثل همینکه شما گفتی ناسالمه که عشق بورزی ولی نگیری اصلا داد و ستدی تو عشق نیست ولی تو روابط باید به سطح بالایی برسه دوست داشتن متقابل تا به وجود بیاد حتی اینو میشه با خدا هم مقایسه کرد تو اولش اگر منطقی و خوب بفهمی خدا چیه چیکار کرده برات و چیکار میکنه برات و... درکش رسید میرسه به مرحله دوست داشتن متقابل و درک میکنی دوست داره و بعدش هر کاری میکنی براش اگر چیزیم ننبینیبینی و هستن اندک ادمایی عاشقانه واقعی خدا رو دوست دارن و داد و ستدی هم نیست حالا اگر مذهبی باشی و توی کتاب های دینی همشون هست در قبال کار هایی که میکنی پاداش میگیری بعد از مرگ که اونم میشه عشق متقابل خدا که هست ولی داد و ستدی ازش الان نمیبینی زیاد، و کلا عشق اینجوری میدی میدی و اخرش درک میکنی کلی ازشم میگیری ولی پروسه داره به شرطی که منطقی رفته باشی جلو.

    یکم سخت شاید دنبال کردن حرف امیدوارم متوجه شده باشی و بتونی قیاسی همه جور انسانی و ... با همه بتونی بکنی

    پاسخ:
    آره درسته. اینجوری شد که متن رو نوشتم که دیدم دو نفر دوست هستن که یکیشون واقعا اون یکی رو دوست داره ولی اون یکی خیلی سرده ولی رابطشون رو نگه داشتن. برام جالب بود.
    همچنین تو بعضی روابط خانوادگی نزدیک هم دیدم که داد و ستدی هست و انتظارات هست. که برام عجیب بود مقایسه این دوتا.

    سلام

     

     

    تاپ تاپ تاپ تاپ تاپ........................این صدای عشقه

    بی دلیل..بی هوا....

    بی خود و مجنون دل من....(بقول محسن چاووشی)

    اینجا سیستم مخابراتی نیست که یک سِند کنه اون یکی رسیو!

    یه اینترکشن دوسویه

    بی دلیل محو میشی...یوخ می بینی محو یه تارموش

    و با تمام وجود دوستش داری

    چهره اشو انگار هزارساله که دیدی و دو هزار سال هم هست که میشناسیش

    بدنت گرم میشه و صدای تاپ تاپ قلبتو میشنوی

    چشماتو بازی میکنی و می بینی که پاهات بدون اجازه از فرمانده مغز، بی اختبار دارن دنبال عشق میدون و تو ماندی که جواب عقلت را چه بدهی؟

    تا عشق رو تجربه نکنی اینا کمکی بهت نمیکنه

    عاشق شو ای دل دیوانه!:) مثل عشق من به اَلِکس:)

    پاسخ:
    اوهوم درسته البته منظورم از سند و ریسیو، کارایی بود که دو نفر همزمان توش فعال نیستن که بشه گفت بخاطر اون نفر این کارو کردم، چون دوستش داشتم.
    ایشالا!
    عشق تو به الکس که از لیلی مجنونم معروف تره.
     

    سلام

    بنظر من نمیشه درمورد عشق انقد کلی گفت

    حالا بماند خودمم تو چیستیش موندم

    ولی اینو میدونم وتجربه کردم عشق هم درجه داره عشق هم نوع داره

    یعنی نمیشه کلی یه رابطه واحساس عاشقانه به یک جنس مکمل رو با عشق به پدر مادر بچه  و...باهم یجور تعریف کرد

     

    ولی بااین موضوع که اگه عشق میدیم نباید انتظار برگشتشو داشته باشیم موافقم

    ذات انسان کلاً اینجوریه که بامحبت وعشق دادن یه بخشی از روح خودمون آرامش پیدا میکنه وباعث احساس مثبت به خودمون میشه

    واگه عشق ومحبت میدیم همیشه گفتم ومعتقدم بهش که قبل از طرف مقابل ماداریم به خودمون عشق میدیم بااینکار روح خودمونو اروم میکنم احساس خوشایند درخودمون بوجود میاریم واول ازهمه اینکار براخودمونه حتی اگه از طرف مقابل هم عشق دریاقت نشه نباید ناراحت بشیم

    اگه این دیدو داشته باشیم وباورش کنیم که این محبته عشق دادنه باعث میشه ما نسبت به خودمون حس مثبت داشته باشیم انتظارات کمتر میشه:)

     

    ولی با همه ی اینها بنظرم تو عشقایی از جنس عشق به مخاطب خاص وجنس مکمل

    اون ناراحتیه شاید بیشتر بخاطراینه با عشق دادن هم نتونسته طرفشو داشته باشه وناراحتی بخاطر نداشتن اون فرده:)

    وگرنه عاشق واقعی هیچوقت از اینکه عشق نثار کنه پشیمون نمیشه

    وطبیعیه آدم به چیزایی وکسایی که عاشقشونه حس مالکیت پیدا میکنه وخواهان داشتن همیشگیشه:)

     

    ببخشید پرحرفی شد...

     

    پاسخ:
    سلام!
    درسته قبول دارم. درجات داره.
    ولی شاید بعضی وقتا دونستن این که "شاید بشه درجه عشقم رو بالا تر ببرم تو این رابطه" کمک کنه. 
    بنظرم میشه اینجوری تعریف کرد. عشق مادر فرزندی بخاطر مرحله ی خیلی بالایی که داره، اصلا نیاز به بازگشت عشق رو حس نمیکنه. برای همینه که عشق مادر فرزندی خیلی قویه و مادر خودش رو حاضره فدا کنه. 

    اوهوم!
    نه بابا ممنون که کامنت دادی

    شعر بخونید خود به خود ادبیاتتون خوب مبشه :))))

     البته شعر خوب 

    منم فقط توی دوره دبیرستان با ادبیات سر و کار داشتم بعدش دیگه اصلا رشته با ادبیات سر و کاار نداشت.... 

     

    پاسخ:
    باید شروع کنم!

    سلام‌ ، دیگه زمونه جوری شده کسی که میگه عاشقه ، آدم مونده باور کنه یا نکنه

    پاسخ:
    آره انگار چیز عادی ای شده :) هر چی عادی بشه مزه اش از دست میره
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی