نوک قلم
سلام
دوست دارم بدونم چی میشه زمانی که شرایطی رو فراهم کنیم که هر کسی راجع به چیزی که دوست داره حرف بزنه.
بجای این که برای مهم باشه نظر بقیه چیه، تو چشمای بقیه چجوری بنظر میاد، و ..
بجای این که علاقه های درونیمون رو سرکوب کنیم. چیزایی که مشخص هست رو درست بتونیم انجام بدیم. درست انجام دادن کارا سخته
بجای تعیین تکلیف کردن برای بقیه به این فکر کنیم که ماها فقط و فقط مسئول زندگی خودمون هستیم و اگه رو همون تمرکز کنیم 24 ساعت روز هم براش کمه.
اجازه بدیم هر کسی هر جوری آفریده شده سعی و خطای قلبی کنه و علائقش رو پیدا کنه خودش رو ابراز کنه.
اون زمان انسان هایی بوجود میان که ارزش پرستش رو دارن.
که هنر خدا که توشون به شکل شخصیت و ویژگی های خاصشون هست قرار داده شده، بروز داده میشه و روی پوست و رفتارشون و طرز فکرشون قابل دیدن میشه.
با قلم های ضخیم خدا شخصیتشون رو نقاشی میکنه و کلیت رفتارشون مشخص میشه و کم کم با قلم های بسیار ظریف، ویژگی های خیلی خاصی توشون بروز پیدا میکنه و هر کسی رو برای خودش جذاب میکنه.
آدمایی با رفتار های اریجینال و جدید و خاص.
که فقط عمر کردن هدفشون نیست. ساختن یک شخصیت زیبا از زندگییشون هست که معیار درستی زندگیشون میشه.
- ۹۹/۱۲/۰۹
خیلی سخته مثلا از همان دوره روشنگری که انسان محور قرار میگیره، شخصی چون دکارت میخواهد انسان را شخصیت بدهد با من میاندیشم پس ... تا برسیم به کامو یا کافکا که میگه من عصیان میکنم پس هستم. همه دغدغشون ساخت شخصیت منحصیر به فرده ولی همیشه با مشکل مواجه شدند. حتی خودشون هم از این وضعیت فرسوده شدند. هر کسی بخواهد خودش باشد، باید با همه بجنگه.
الان همین فضای مجازی، همه یک نقاب زدیم و صحبت میکنیم، به راحتی. آیا در واقعیت هم همین کار را میکنیم.
به نظرم هژمونی حاکم اجازه خود بودن را نمیدهد و همان اندیشه سلطه، فکر را در نطفه خفه میکند تا به کارش ادامه بدهد. همه یک شکل و در یک مسیر ... کنترل هم راحت میشه. تعلیم و تربیت را دیدید، یک کتاب و یک درس و یک معلم و ...
در حال حاضر تنها در تنهایی میشه خود بود ... مثل 1984 اورول البته فراموش نکنیم در همین داستان شخصیت اصلی در خواب هم میترسید که نکنه حرف دل بزند (در خواب حرف بزند)