درس های کرونایی
سلام
با دوباره زیاد شدن کرونا و انواع جدیدش کم کم به این نتیجه میشه رسید که این داستان ادامه داره و چقدر خوبه اگه قراره سال ها درگیر چیزی باشیم، ببینیم که چه درس هایی میشه ازش گرفت و رفتارمون باید تا انتهای این درس چه تفاوت هایی کرده باشه.
چون بالاخره هر اتفاقی یه درس از طرف زمین/خدا/ادامه ی داستان تکامل/ ... است و هدفش جهت دهی به رفتار انسان هاست.
بنظرم درس اول اینه که اگه قراره قرنطینه باشم، باید برای هر روزم برنامه ریزی داشته باشم چون اول صبح ها معمولا بچه تر هست آگاهیم و یه نگاه به کل روز میندازه و اگه چیزی برای انجام دادن نباشه میگیره میخوابه.
برای حفظ سلامت روانم باید بیرون برم و قدم بزنم و ورزش کنم. وگرنه بدن تو طولانی مدت تحلیل میره و انرژی هم مصرف نمیکنه و آدم نه چیزی میخوره نه کاری انجام میده و کلا میشه بطالت.
آدما رو فقط وقتی که دلیل مشخصی داره ببینم تا تماسم با آدم ها به حداقل برسه. بنظرم کیفیت روابط آدما وقتی از هم دور هستن بهتره و به هم رسیدنشون میتونه یه زمان خیلی خوبی داشته باشه و بعدش کم کم که هم پتانسیل میشن دیگه اون جذابیتش رو از دست میده.
باید همونطور که سر کار خودم رو باید بیدار نگه دارم، تو خونه هم همینجوری باشه و اگه برنامه خوابم بهم بریزه کلا همه چیز بهم میریزه.
همچنان صبح زود بیدار شدنم رو باید داشته باشم و این که یه نفر تو محل کار منتظر اومدنم هست اجبار به بیدار شدن زودم نباشه. تجربه نشون داده گیج و منگ بودن اول صبح خیلی خلاقیت آدم رو بالا میبره. کلا کمتر هوشیار و آگاه بودن گذر زندگی رو آسون تر میکنه.
دوش آب سرد اول صبح تقریبا تضمین به بیدار موندن تا ظهر رو میکنه.
بقیه جلسه های گروهی میتونه همه توی زوم و اسکایپ و چیزای دیگه انجام بشه و این هم باعث میشه انتقال کمتر بشه هم این که فواصل رو بی معنی میکنه.
- ۰۰/۰۹/۲۵