نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

به شکل زیبایی تصادفی

Instagram
www.instagram.com/maddy.tu.ra

drafter/ English
dra-fter.blogspot.com

بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

ماه

شنبه, ۲ بهمن ۱۴۰۰، ۱۲:۵۳ ق.ظ

سلام

میگن ماه اسرار رو میدونه.

خودش اصلا یکی از جادویی ترین چیزای زندگی رو زمینه.

حسابش رو کنید که قدیما خورشید تو روز نور میداده و گرما و همه چیز رو زنده میکرده. همه به چشم چراغ آسمون و چشم خدا و انرژی زندگی بخش بهش نگاه میکردن.

ماه شب ها تو شکل های مختلف ظاهر میشده و منظم فرمش تغییر میکرده. انگار زنده است. نور میداده ولی نور تو تاریکی میداده. نور نقره ای رنگی که مثل خورشید چشم رو نمیزده. میشده بهش نگاه کرد و بعضیا از نگاه کردن بهش مجنون میشدن. انگار خورشید دوم زمین هست.

خورشید دومی که با زندگی همراه نیست. با مرگ و تاریکی و علامت سوال و هیپنوتیزم شدن همراهه. نقره ای رنگه.

کار زیادی بنظر نمیکنه ولی حضورش گذر تقویم رو نشون میده و روزها رو از هم تمایز میده. منظم هم هست. 

انگار خورشید حیات مادی رو تامین میکنه و ماه باعث فکر کردن میشه.

 

  • ظریف

نظرات (۶)

فقط میتونم به عنوان کامنت لبخند بزنم :)

پاسخ:
:)

شبی که ماه مراد از افق شود طالع

بوَد که پرتو نوری به بام ما افتد ؟...

 

ماه در متون ادبی و در شعر شاعران جایگاه ویژه ای دارد. به خصوص در اشعار عاشقانه و عرفانی شاعران فارسی زبان که کاربردش بسیار بیشتر از خورشید است...

پاسخ:
جالب بود :)

ماه خیلی عجیب و خاصه، پر از جادو و گاهی هم مرموز و ترسناک.

توی افسانه‌ها اومده که وقتی کسی زیاد به ماه نگاه می‌کنه، مجنون میشه. 

با همه‌ی این چیزها یه چیزی توی ماه هست که نمیشه نگاهش نکرد و ازش لذت نبرد.

پاسخ:
شاید مجنون شدن رو دوست داریم

مجنون بودن دنیای عجیبی داره، خوش می‌گذره.

دلم میخواد تا ابد مجنون بمونم.

You are a bit like lunatics, too.

پاسخ:
بنظرم خوش گذشتن و سخت گذشتنش بیشتر از سفت و سرجا بودن و تکون نخوردنه.
  • ماه توت‌فرنگی
  • حرف از ماه شد گفتم یه اعلام حضور کنم. 

    منم ماه رو خیلی دوست دارم. امسال بهش علاقه مند شدم یعنی. از وقتی یوگا رو شروع کردم بیشتر دوستش دارم. 

    پاسخ:
    :))
    هفته بعد ماه جدیره. میتونی اهدافت رو بکاری و تو ماه کامل رشد کرده اش رو تحویل بگیری. از جریان طبیعت استفاده کنی

    جدی مجنون میشدن؟

     

    چی بگم والا، از خاطرات بچگیم اینه که رو موتور، پشت سر بابا و جلوی ماما، یعنی اون وسط، همه ی راه برگشت از هرجایی به خونه، ماه را تماشا می کردم

    همه راه!

    ماه، برام یه خانم مهربون غمگین بود! 

    پاسخ:
    نمیدونم. فکر کنم معنی مجنون برای هر کسی فرق داره.
    فکر کنم جالب بود که انگار همه ی راه رو دنبالت میومد!
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی