میبینی؟
سلام
میبینی ؟
خودت رو میبینی؟
آینه ی هستی رو درک میکنی؟
ایده ی پشتش رو میفهمی؟
میبینی که خودت رو کور کردی تا از آفریده ی خودت خودت رو دوباره ببینی؟
میبینی که خودت رو فراموش کردی تا با دیدن دستای خودت دوباره خودت رو به یاد بیاری؟
تا یادت بیاد خدا بودن چه شکلی داشت.
هیچ چیزی تحت کنترل خودت نیست و هیچ وقت نبوده. ولی کاری نمیتونی کنی بجز تکامل پیدا کردن.
همیشه همین طور بوده.
خودت و خودت بودی و تنهایی تو بوده که تو رو به این فکر های عجیب غریب فرو برده.
ایده هایی که اگه کس دیگه ای بود حتما میگفت عقلت رو از دست دادی که میخوای خودت رو فراموش کنی.
ولی مشکل اینه که هیچ وقت هیچ کس دیگه ای نبود.
که خدا بودن هم عالمی داره.
خدا بودن یعنی انقدر به خودت اعتماد داشته باشی که حتی اگه خودت رو گم کنی هم بدونی که خود بهتری رو پیدا میکنی.
چون برای یک خدا هیچ راه دیگه ای وجود نداره.
هرچی باشه خودشه و نمیتونه از خودش خارج باشه.
و همیشه و همیشه از درون خودش میجوشه و قوی تر میشه.
جرات این کار اقتدار خدا بودن هست.
چون میدونه که در کمال نیست شدن، همچنان خودشه.
- ۰۰/۱۱/۱۴
یک عدد سوال
رابطه ما با خدا رو چطور میبینین ؟