انسان شدن
سلام
فیلم Black Swan رو نمیدونم دیدید یا نه. یا Whiplash?
شباهت های زیادی بین دوتا فیلم شاید بتونید پیدا کنید. این ویدئو از کانال lessons from the screenplay این دوتا فیلم رو موشکافی میکنه یکی از ایده های درونی این فیلم که غرق شدن یک هنرمند در رویای بهترین شدن و کامل شدن رو نشون میده. غرق شدنی که عین یه پیله هنرمند رو درون خودش حبس و خفه میکنه و هنرمند با شکافتن اون پیله که خودش برای خودش ساخته پروانه میشه.
بنظرم بخشی از رویای انسان شدن تک تک ماهاست. غرق شدن تو رویای رسیدن به یه چیزی در آینده و تمام وقت رو برای اون چیز صرف کردن و گم شدن توش و گم کردن خود.
که خوش بحال کسایی که زودتر ازش بیدار میشن.
تو دنیای فیلم whiplash همون طور که ویدئو به زیبایی میگه، هنرمند داشته برای خودش زندگیش رو میکرده و زندگی محدودی برای خودش داشته و مرز هایی که ازشون عبور نمیکرده. یک شب یک موزیسین که خیلی هنرمند داستان براش احترام قائل بوده نظری به هنرمند میکنه و این باعث میشه که یهو یه رویایی تو ذهن هنرمند شکل بگیره.
رویای تجربه ی کامل شدن. که به ایده آلی که گوشه ی ذهنش داشته همیشه شاید واقعا میشه رسید.
ولی نمیدونه که اون کسی که خیلی قبولش داره برای شکستش برنامه ریزی کرده. که تو رقابت قرارش بده و خورد شدنش رو ببینه.
بنظرم این هنرمند بزرگ میتونه خدا باشه که خیلی وقتا مارو برای شکست تو یه مسیری قرار میده. مسیری که بنظر انتهاش خیلی روشن میاد ولی میخواد صحنه ی خورد شدن امید و ناامیدی رو ببینه. صحنه ی از بین رفتن آرمان ها رو ببینه چون خداست. براش جذابه که خودش یه ایده رو تو ذهن مخلوقش فرم بده و همون قدر که خودش خلقش کرده خودش هم دوست داره نابودیش رو ببینه.
شاید میخواد یه بار دیگه به خودش ثابت کنه از مخلوقش بالاتره
شاید میخواد یه بار دیگه به مخلوقش بگه که کامل شدن و جاودانه شدن فقط برای خداست و حقی نداره که این رو بخواد.
مخلوقش رو میخواد ببینه که زانوهاش میشکنه و نمیتونه بلند بشه. چون بلند ایستادن شایسته ی خالقه و نه مخلوق.
خیلی عجیب و شایسته است ستمی که از جانب خالق به مخلوق میشه چون باعث میشه مخلوق جایگاه خودش رو بشناسه و از حدودش پاش رو بیشتر جلو نزاره. اینجوری میتونه خوشحال باشه. اینجوری میتونه بودنی که براش خلق شده رو پیدا کنه و دنبال چیزی بیشتر از چیزی که اجازه داره نباشه. اونجا آرامش ذهن رو بدست میاره.
اونجاست که میبینه که تمام چیزی که پایین نگهش میداشت خودش بوده و اون بخش خودش که دنبال کنترل کردنش و بیش از حد کامل کردنش هست رو میکشه، همونطور که توی Black Swan ناتالی پورتمن باید White Swan که بخشی از وجود خودش بود رو باید میکشت تا تبدیل به قوی سیاه بشه و طبیعی بودن رو تجربه کنه. چیزی که میخواد رو بگیره بجای دنبال پرفکشن بودن.
اونجا خود خالق میاد و کمکش میکنه و راهنماییش میکنه که حالا از قدرت اختیار و جبرش استفاده کنه و بالانسشون کنه
- ۰۱/۰۲/۳۰
Wiplash خیلی خوب بودش :)
یه فیلم خیلی واقعی بودش، خیلی به زندگی واقعی شبیه بودش.