استادی
سلام
داشتم این ویدئو رو میدیدم:
https://www.youtube.com/watch?v=-o8qBKnLtsA
یک مستر کلاس هست و دانشجو و یک استاد رو میبینیم که دانشجو بشدت عالی هست تو کاری که داره انجام میده و همچنان استاد میتونه به کاری که میکنه ایراد بگیره.
چیزی رو که به ذهنم میاره اینه که هر کدوم از ما شاید در حال طی کردن مسیری برای استاد شدن تو هدفی که تو زندگی داریم باشیم ولی بخش مهمی از این مسیر اینه که استاد شدن هیچ وقت به طور مطلق ممکنه اتفاق نیفته.
یعنی هرچقدر هم بهتر میشیم باید پذیرای نقد باشیم و نقد، در حالی که تمام بنیان فکر رو میتونه زیر سوال ببره، نباید انقدر برامون آزار دهنده باشه که نتونیم فرم جدیدی بگیریم و یاد بگیریم.
به قول این شعر
https://ganjoor.net/bahaee/divan-baha/mokhammas
عارف صفت وصف تو در پیر و جوان دید. شاید منظورش اینه که کسی که واقعا میخواد خدا رو ببینه باید انعکاس خودش رو در همه انسان ها ببینه. پیر و جوون. همه اشون آموزگار میتونن باشن و اگه ذهنیت آدم این باشه که استاد هست، همه رو پایین خودش نگه میداره و نمیزاره بهش یاد بدن. حتی بدون این که خودش بدونه در موقعیت هایی قرار میگیره که اونا رو از خودش کوچیکتر میبینه.
بنظر میاد سختی این مسیر، روبرو شدن با ناراحتی تحمل استاد بودن کسایی هست که شاید آدم در نگاه اول خودش رو بالاتر از اونا ببینه چون درون خودش استعداد بهتر از اونها شدن رو میبینه ولی واقعیت اینه که تا به کار اون ها توجه نکنه نمیتونه تو اون مسیر جلو بره. در واقع اونا پله های اول مسیرش هستن که باید غرور خودش رو بشکنه و جلوی خودش رو نگیره که از اونا یاد بگیره.
- ۰۱/۰۵/۰۷