نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

از تجربه ی بودن

نوشته های من

به شکل زیبایی تصادفی

Instagram
www.instagram.com/maddy.tu.ra

drafter/ English
dra-fter.blogspot.com

بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

بهراد

يكشنبه, ۱۹ شهریور ۱۴۰۲، ۰۶:۳۸ ق.ظ

سلام

 

ارزش هایت را خواننده هایی تعیین میکردند که در آسمان ها بودند و برای مردم این زمین

فقط فایل های صوتی خود را به هدیه می آوردند که از قدرت و لذت زندگیشان بگویند

و قافیه های خنده داری با زبان فارسی درست کنند که تو از گفتنشان لذت میبردی

ببخش که صحبت های من همچنان قافیه ندارد

برای کسی که در حال زندگی میان انسان هاست

کمی طول میکشد تا قافیه ها سر هم آیند

یادم است آن پارچ آب را در سلف دانشگاه 

به رویت پاشیدم،

شاید امیدوار بودم که بیدارت کند، هرچند که خودم خواب بودم

این زمین قدرت آن را نداشت تا چیزی که از نخبه بودن به تو فهمانده بودند

را به تو بدهد و حتی در زمان دانشگاه بسیار دیر شده بود

واقعیت این است که کسانی که تو را نخبه خطاب میکردند

بازی دست افراد قدرتمند بودند و هیچ گاه بویی از نخبگی نبرده بودند

به تو هدفی برای رقابت و تفکر نداده بودند

چون خود برای هدفی تلاش نمیکردند

هدفشان این بود که جوانانی تربیت کنند که بتوانند 

جوابی برای یک پارادوکس بیابند

و این هم صادقانه ترین جواب تو برای این پارادوکس بود

و اگر ذهنشان کمی کار میکرد، قبل از تو نفس خود را میکشتند

تا از تو نخواهند که بلیط یکطرفه ی رو در رو شدن با خالق خود را بگیری

تا از دست هایشان رها شوی

 

روحت شاد بهراد سلیمانی

  • ظریف

نظرات (۷)

همون پسر قد بلنده؟!؟

پاسخ:
قد بلندی داشت آقا بهراد
راهشو دوست نداشت چندان
رفت که بره و بگه به ما
جاش پیش ما نیست و توی ابراست
بردن و بازی کارش نبود هربار
رفتن و گذشتن رو دوست داشت
چیزی که جا گذاشت توی چشماش بود
نگاهش رو به زبون فارسی برا من گذاشت

تصویر آیکونیکی داشت. هنوز تو ذهنم روشنه. آدم خاصی بود.

یه خاطره ازش رو تا عمر دارم فراموش نمی کنم. تو سایت.

پاسخ:
بگو اگه یادت میاد
  • فاطمه ‌‌‌‌
  • من نمی‌شناسم ولی چند روز پیش دانشکده برق و کامپیوتر بودم و دیدم ۳ تا عکس گذاشتن رو میز و جلوشون شمعه و... خیلی تلخ بود که تقریبا همزمان ۳ تا از فارغ التحصیلا فوت کرده بودن. نمی‌دونم ایشونم یکی از اونا بوده یا نه.

    روحش شاد باشه

    پاسخ:
    عجیبه سه نفر!
    یک یادبود برای این دوستمون گذاشته بودن تو دانشکده احتمالا یکی از اون سه تا بوده

    دیگه کیا بودن؟

  • امیررضا زرندی
  • روحشون قرین رحمت🖤

  • هلن پراسپرو
  • و اگر ذهنشان کمی کار میکرد، قبل از تو نفس خود را میکشتند

     

    تا از تو نخواهند که بلیط یکطرفه ی رو در رو شدن با خالق خود را بگیری

     

    تا از دست هایشان رها شوی

     

     

    پر از غم شدم..‌

    :((((((

    روحش شاد و در آرامش

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی